تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۱۱/۱۵ - ۰۸:۵۴ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 169212

سینماسینما، ساسان گلفر

ریدلی اسکات آذرماه امسال در مصاحبهای از فیلم «خاندان گوچی» در مقابل انتقادات خاندان گوچی دفاع کرد. هستهی مرکزی مصاحبه و دفاع او بازی آل پاچینو در نقش آلدو گوچی بود. گفت که او و بازیگرش سعی کرده‌اند «محترمانه» و «واقعی» باشند و انتقاد پاتریزیا گوچی از ظاهر پاچینو «به طرز نگران کننده ای توهین آمیز» بود. پیش از آن، پاتریزیا گوچی نوهی آلدو گوچی به آسوشیتدپرس گفته بود که پاچینو در عکس‌های سر صحنه «چاق، قد کوتاه و با آن خط ریش واقعاً زشت» ظاهر می‌شود و «اصلاً شبیه پدربزرگ «بسیار خوش‌تیپ» او نیست.

اسکات در ادامهی مصاحبهاش گفته بود: «صادقانه بگویم، مگر بهتر از آل پاچینو هم می‌شود برای معرفی یک نفر پیدا کرد؟ ببخشید! احتمالاً بهترین بازیگرهای دنیا دارند این نقشها را بازی میکنند. لابد خیلی خوششانس بودهاید. خیلی هم دلتان بخواهد!»

بازی آلپاچینو در قلب این فیلم است. گرچه او نقشی فرعی را بر عهده دارد اما حضور او واقعاً به این فیلم گرما میبخشد. آل پاچینو را میتوان ستارهی این فیلم پرستاره دانست که در عین حال یکی از بی‌نقص‌ترین بازیگران فیلم هم هست. 

فیلم «خاندان گوچی» (ریدلی اسکات، ۲۰۲۱) سعی دارد داستان واقعی زندگی مائوریتزیو گوچی (آدام درایور) و همسرش پاتریزیا رجیانی (لیدی گاگا) را بگوید. مائوریتزیو دانشجوی رشته‌ی حقوق است و ۵۰ درصد سهام برند و خانه‌ی مد گوچی را دارد که پدربزرگ او، گوچیو گوچی بنیانگذارش بوده است. مائوریتزیو با پاتریزیا آشنا می‌شود که دختر مالک یک بنگاه حمل‌ونقل و کامیون‌دار است؛ اما پدرش رودولفو (جرمی آیرونز) که بازیگر بوده و ذوق و سلیقه‌ای اشرافی دارد، خانوادهی دختر را در حد خود نمی‌داند و با ازدواج مخالفت می‌کند. آلدو (آل پاچینو) عموی مائوریتزیو سعی می‌کند مائوریتزیو را زیر بال و پر خود بگیرد تا به جای پسر خودش، پائولو (جرد لتو) که بهرهی هوشی پایین و ذوق هنری افتضاحی دارد و از نظر آلدو بیکفایت است، کسب و کار خانوادگی را اداره کند اما اختلافها و خیانتها به زودی مسیر همه را عوض می‌کند…

ساختار پنجپرده‌ای روایت «خاندان گوچی» که داستان پر فراز و نشیب یک زندگی واقعی را در طول زمان نمایش ۱۵۸ دقیقه روان و بدون وقفه پیش می‌برد، و تمام مدت سرراست پیش می‌رود و از هرگونه جابه‌جایی زمانی پرهیز می‌کند. ریدلی اسکات کارگردان در پرداخت تصویری فیلمنامه‌ی بکی جانستن و ربرتو بنتیوِنیا و با در نظر گرفتن فضای کلی فیلم که دنیای مد است و ذوق هنری و سلیقهی بصری در آن اهمیت حیاتی دارد (مثلاً آثار نقاشی شاخص مانند تابلوی اصلی از گوستاو کلیمت را بر دیوار میبینیم) با کمک آرتور مکس طراح  بصری پروژه و تیم طراحان صحنه و همچنین ژانتی ییتس طراح لباس زیر نظر او یکی از تماشایی‌ترین فضاسازی‌های سال گذشته را پدید آورده است که علاوه بر بازسازی دقیق یک دوران تاریخی که حدود نیم قرن از آن گذشته، بسیار چشمنواز از کار درآمده است. زمینه‌‌ی جذاب قابهای بسیار عریض (۲:۳۹ به ۱) فیلم که نورپردازی بسیاری از صحنه‌های داخلی و خارجی آن‌ها تداعیکننده آثار نقاشی مشهور نقاشان رئالیست و ناتورالیست اروپاست با همراهی موسیقی انتخابی (به تناسب حسوحال صحنه) از قطعات مشهور اپرا (عمدتاً روسینی و وردی)  و آثار شاخص موسیقی پاپ و دیسکو دهههای ۷۰ و ۸۰ تماشاگر را به یک ضیافت  تصویری و صوتی تمامعیار دعوت میکند. 

کارگردان «بلید رانر»، «تلما و لوییز»، «گلادیاتور» و «پرومتئوس» در بیست‌وهفتمین فیلم سینمایی بلند خود (دومین فیلمی که بعد از «آخرین دوئل» در سال ۲۰۲۱ به روی پرده فرستاده) به سیاق همهی آثار قبلی خود به گروهی از بازیگران حرفه‌ای و ستاره‌های هالیوود متکی است. ریدلی اسکات در پردهی اول فیلم، هر چنددقیقه یکبار برگ برندهی تازهای رو میکند تا تماشاگر را با نمایش ستاره‌ای -اغلب با چهره‌پردازی متفاوت نسبت به آثار قبلی آن بازیگر- غافلگیر کند. آل پاچینو و جرد لتو در میان این ستاره‌ها هم چهره‌پردازی غریب‌تری دارند و هم بازی درخشانتر و متفاوتی را به نمایش گذاشته‌اند. شاید آن‌چه نوهی آلدو گوچی دربارهی ظاهر آل پاچینو در این فیلم گفته، دور از واقعیت نباشد؛ اما بازیگر کهنه‌کار چنان گرما و صمیمیتی به این نقش بخشیده که او را بیش از هر شخصیت دیگری در فیلم شایستهی همذاتپنداری درآورده است. جرد لتو نیز در نقش پسر او کاری کرده که با همهی کاستیهای شخصیتی دلسوزی و همدردی تماشاگر را برانگیزد.

آنطور که در اخبار مربوط به تولید فیلم «خاندان گوچی» آمده، در ابتدا قرار بوده نقش رودولفو بازیگر بازنشسته را رابرت دنیرو ایفا کند. گفته می‌شود این تمهید ریدلی اسکات برای آن بوده است که پنجمین فیلم مشترک این دو بازیگر را به نوعی هجویه بر نخستین فیلم موفق حاصل همکاری آن دو تبدیل کند. ظاهراً دنیرو این نقش را نپذیرفته و بدینترتیب با ایفای نقش توسط جرمی آیرونز از بار طعنه و کنایهی این فیلم به «پدرخوانده» فورد کاپولا کاسته است. البته درابتدا قرار بود «خاندان گوچی» را مارتین اسکورسیزی کارگردانی کند که سابقهی همکاری نزدیک بیشتری با هر دو بازیگر داشته و احتمالاً ورود اسکات به پروژه عامل مهمی برای عدم همکاری دنیرو بوده است. برای نقش پینا نیز در ابتدا مونیکا بلوچی در نظر گرفته شده بود که سرانجام به سلما هایک رسید که اتفاقاً نسبت خویشاوندی با یکی از مدیران جدید برند گوچی نیز دارد. نقش دیگری که قرار بود بازیگر دیگری بازی کند، نقش اصلی مائوریتزیو بوده که کریستین بل برای آن در نظر گرفته شده بود و احتمالاً اگر او پذیرفته بود و آدام درایور این نقش را ایفا نمی‌کرد، بهتر و جذابتر درمیآمد. برای نقش اصلی زن فیلم هم در ابتدا نام‌هایی همچون آنجلینا جولی، آن هاتاوی، پنه‌لوپه کروز، مارگو رابی، ناتالی پورتمن و ماریون کوتیار مطرح بود که سرانجام این نقش به لیدی گاگا رسید. او نقش پاتریزیا رجیانی را در سه پرده‌ی اول فیلم، جایی که بنا را بر اغواگری و فریب گذاشته، باورپذیر درآورده است؛ اما در پرده‌ی چهارم به نظر می‌رسد تکلیف او با انگیزه‌ی شخصیت مشخص نیست یا شاید بار حسی لازم را ندارد تا تماشاگر را به این باور برساند که او واقعاً شوهرش را دوست دارد. 

بازیگران فیلم «خاندان گوچی» در مجموع توانسته‌اند فیلم را سر پا نگهدارند و کشش روایت را تا آخر حفظ کنند، گرچه فیلم در حوزهی زیباییشناسی تصویر و صدا بسیار موفقتر عمل کرده است. با این حال یک نقطهی ضعف مشخص در تمام بازیها وجود دارد و آن هم الزام بازیگران به استفاده از لهجهی ایتالیایی در گفتوگوهای این فیلم انگلیسیزبان است که به نظر میرسد هیچ توجیه منطقی برای آن وجود نداشته باشد. در واقع این روش باعث می‌شود تماشاگر ناآشنا به فضا و پسزمینهی داستان فیلم که در لوکیشنهای ایتالیا و عموماً در لمباردی، لاتزیو و  توسکانی فیلمبرداری شده (نماهای نیویورک یا داخلی است یا در آنها از پسآویز استفاده شده است) در ابتدا تصور کند که فیلمی را دربارهی مهاجران ایتالیاییتبار آمریکا تماشا میکند و این نقطه ضعف در کار فیلمسازی مانند ریدلی اسکات عجیب به نظر میرسد.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها