تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۲۵ - ۱۴:۱۱ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 108903

سینماسینما، محمدرضا مقدسیان

حال و روز سینمای دنیا چندان چنگی به دل نمی زند. در این وضعیت تمام علاقمندان سینمای دنیا چشم امیدشان به چهره های تازه و مستقلی است که از دل ساختار غیر استودیویی متولد می شوند. چه که در ساختار استودیویی فیلمساز در نقش یک تکنسین ظاهر می شود و در بهترین حالت تنها می تواند رگه هایی از نظرات شخصی اش را در فیلم بگنجاند و لاغیر.
«یورگوس لانتیموس» فیلمنامه نویس و کارگردان یونانی یکی از آن چهره هایی است که در چند سال اخیر به واسطه ساخت آثار متفاوت و نگاه نویی که به سینما دارد هر از چند گاهی جانی تازه به سینما تزریق می کرد. او را در ایران با «دندان نیش»، «خرچنگ»، «کشتن گوزن مقدس» و این اواخر «سوگلی» می شناسند.
اما نکته از جایی شروع می شود که برای بسیاری از فیلمسازان بزرگ آغازی بر یک پایان بوده است؛ ورود به هالیوود. کم نبوده اند فیلمسازان مستقلی که بزرگی کردند اما به محض توجه ویژه هالیوود و ارائه پیشنهادات اغنا کننده به شیر بی یال و دم و اشکمی بدل شدند که دیگر رنگ و بوی آن فیلمساز مستقل و نوآور را نداشت.
از نمونه های متاخر آن می توان به «ایناریتو» اشاره کرد که در عین تلاش برای حفظ خود بودن، تن به هالیوودی نگاه کردن داده است و از «عشق سگی» به «مدفون شده» رسید. لانتیموس با «سوگلی» ش تامل برانگیز ظاهر شده است. از یکسو باید اذعان کرد که «سوگلی» جزو بهترین های سال متوسط سینمایی جهان و یک اثر به شدت متوسط در کارنامه لانتیموس کارگردان فیلم است.
«سوگلی»(Favourite) رگه هایی از رفتارهای خود و دیگر تخریب گرایانه، مایه های روانکاوی با چاشنی نگاه فلسفی خاص فیلم ساز به زندگی و روابط شخصیت ها و تاثیر جنسیت در شکل گیری ارتباطات میان و درون فردی که نشانه های همیشگی فیلم های لانتیموس است را دارا است. این همه جزو علایق همیشگی او در فیلمسازی بوده است.

اساسا مبنای داستان گویی او بر اساس شکل گیری کشمکش های درونی فرد با خودش شکل می گیرد. درگیری های بیرونی فرد امری ثانویه در شیوه فیلمنامه نویسی اوست. در این مسیر روح و روان آزرده و آسیب دیده شخصیت ها در قامت رفتارهای تخریب گرایانه نسبت به خود و دیگران نمود پیدا می کند. انواع و اقسام وابستگی ها، خشم ها و شادی های سادومازوخیستی، شک و تردیدهای بنیادی نسبت به زندگی و زنده بودن و نکاتی از این دست دستمایه فیلمنامه نویسی و فیلمسازی برای لانتیموس بوده است. در این میان بهره گیری از تکنیک و رنگ و لعاب های آنچنانی جایگاهی نه چندان اصلی در سینمای او داشته و تمام توان او نه صرف جذب مخاطب به هر قیمتی بلکه متمرکز بر بیان دغدغه درونی و ایده بدیعش می شده است.

در «سوگلی» اما تمام این ویژگی ها را می توان جستجو کرد اما نه به شفافیت و عمقی که پیشتر سراغ داشتیم. «سوگلی» قدمی سرنوشت ساز است از سوی لانتمیوس به سمت هالیوودیزه شدن. در این فیلم لانتیموس کارگردان بیش از پیش خودنمایی می کند. در کنار این که رگه های پاپ داستان و تمرکز عجیب و غریبش بر مقوله تمایلات همجنس گرایانه (در سالهایی که این نگاه مد شده است) نشانه های از خوش رقصی برای جلب نظر برخی استودیو ها، پخش کنندگان و حتی فستیوال ها را در خود دارد. در این میان چالش های درونی افراد و نمایش روحیات و حالات روانی آنها به عنوان موتور محرک اصلی فیلم محلی از اعراب ندارد و به امری جنبی بدل شده است.

لانتیموس کارگردان که پیش از این از خودنمایی های گیشه پسند دوری می جست و همه داشته هایش را صرف می کرد تا به شکلی بهتر مفهوم بدیعی که سعی در ارائه اش داشت را منتقل کند، در این نوبت تکنیک گراتر شده و با از استفاده از لنز سوپرواید و حتی فیش آی و در کل سبک قاب بندی و ساختار بصری پر زرق و برق ترش تلاش کرده اثری برای نمایش گسترده روی پرده های بزرگ تولید کند. این البته به خودی خود ایرادی محسوب نمی شود مگر آن که این تلاش منجر به ضعف در روایت و دور شدن از تازگی مفهومی گردد. ویژگی که در آثار پیشین او کمتر نمود داشت.
در مجموع «سوگلی» اثری لانتیموسی_هالیوودی است و به صدادرآورنده زنگ خطر لم دادن لانتیموس خاص و مستقل در آغوش هالیوود است. زنانگی و همجنسگرایی که باب دندان هالیوود است در این فیلم هم برجسته شده است.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها