تاریخ انتشار:۱۴۰۱/۰۱/۳۰ - ۱۶:۰۸ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 173507

سینماسینما، منوچهر دین‌پرست

زندگی سراسر تجربه است. تجربه‌هایی بی‌معنا و معنادار. درون این تضاد اگر از افقی صحیح به درستی بنگریم، بی‌گمان می‌توان به کرانه‌هایی رسید که معنای زندگی را از درون آن تجربیات به دست آورد. یکی از مهمترین رویدادهای هر فردی در زندگی، سفر است. در سفر، هر انسانی در مسیری ملال‌آور، طولانی مدت و فرساینده قرار می‌گیرد و خود را در جریان اتفاقاتی قرار می‌دهد که درونش معنایی می‌یابد.
فیلم «به سوی خانه»، محصول کشور اوکراین که توسط نریمان علی‌اف کارگردانی شده را می‌توان نمونه ممتاز و قابل توجه از فیلم‌هایی دانست که سفر در آن، ورود به فضایی یقینی است. فیلم درباره پدر و پسری از خانواده تاتار و مسلمان است که فرزند ارشد خانواده در جنگ با روسیه کشته شده و اکنون پدر می‌خواهد جسد پسر را به همراه برادر به کریمه ببرد و در آرامگاه خانوادگی و کنار مادرش به خاک بسپارد.
فیلم از دینامیسم به هم پیوسته‌ای برخوردار است که توانسته مضمون و معنای فیلم را از حالتی شخصی به یک برهه تاریخی اجتماعی و سیاسی پیوند دهد. کارگردان با دقت و اشراف کامل بر منطقه جغرافیایی، وجوه مختلف زیست انسان‌ها را در موقعیت‌های گوناگون به تصویر می‌کشد. اگرچه فیلم دارای زوایای گوناگونی، اعم از موقعیت‌های اخلاقی تا رویدادهای اجتماعی را به خوبی در اختیار مخاطب قرار می دهد، اما نکته‌ای را که می‌توانم به عنوان نقطه قوت فیلم از آن یاد کنم، همان سیر و سفری است که به گمان در قامتی فردی، لحظات فرد را به تصویر می‌کشد که رنج‌های اتفاقات پیش آمده، او را مایوس و ناامید نکرده است.
مقصد و مبدا فیلم آشکار است. فیلم گویی در حالتی معنوی و عرفانی، می‌خواهد پیکر بی‌جانی را به آرامشی برساند که در انتهای فیلم، شاهد آن هستیم. کارگردان بدون رفتار ایدئولوژیک و کنش‌های سیاسی و حتی به دور از شعارزدگی، سعی دارد مردی قاطع را نشان دهد که در برابر مصائب دنیا سر فرود نمی‌آورد. او فردی عبوس و یکدنده و لجباز است.
مؤمنی که ایمانش برای او همانند چرخی است که ارابه زندگی را به حرکت وادار می‌کند.
پدر در سفر با فرزندش، به گفت‌و‌گو وادار می‌شود. آن دو گویی با یکدیگر غریبه‌ای بیش نیستند، اما سرانجام رابطه پدر و پسری چنان شکل می‌گیرد که هر دو برای رسیدن به هدف، از هیچ کوششی دریغ نمی‌کنند. آنها در طول سفر، رفتارهای سرکوب شده خود را چنان آشکار می‌کنند که هسته درونی هر کس شکافته می‌شود و آن دو متوجه می‌شوند که چطور این همه سال با یکدیگر در تضاد بودند. آن دو در موقعیتی قرار می‌گیرند که در حال گذار بودن برای آنها رخدادی اجتناب‌ناپذیر است.
از سوی دیگر، باید به موقعیت تراژیک و دلخراش فیلم هم توجه کرد. پدری جسد فرزندش را با خود همراه دارد. او در برابر پزشکی متقلب و مکانیکی طماع و پلیسی رشوه‌گیر می‌ایستد و راه خود را مسدود نمی‌کند. بن‌بست برای او معنایی ندارد. کارگردان با دقت، خوبی رفتارهای مردم را چنان به تصویر می‌کشد که به خوبی جامعه مضمحل شده و پس مانده کمونیستی را می‌توان دید.
جامعه‌ای که همچنان الیگارشی‌های زر و زور بر تمام مویرگ‌های انسان‌ها تسلط دارند و نمی‌گذارند کسی حتی در بدترین موقعیت زندگی انسانی تنفس کند. بی‌گمان، کارگردان با به تصویر کشیدن این رفتارها می‌خواهد انحطاط جامعه‌ای را نشان دهد که آرمانش تباهی است.
فیلم با مرگ شروع می‌شود و با مرگ به پایان می‌رسد. داستان با به تصویر کشیدن جسدی در سردخانه و با ضربه‌ای هولناک آغاز می‌شود که مخاطب را در موقعیتی قرار می‌دهد که فهم آن را باید در سکانس پایانی جست.
سکانسی که پسر، جسد برادرش را به دوش می‌کشد و با صدایی حزن‌آلود و لرزان و غمگین و دور از ساحل و در برهوت تنهایی، رژیمی زیبایی‌شناختی از انسانی رها شده را به تصویر می‌کشد.
شاید بتوان ضربه‌ای که این سکانس به مخاطب وارد می‌کند را به کلیت فیلم نسبت داد. کارگردان عمداً با نگاه ملودراماتیکی که ایجاد کرده، تلقی رازآمیز و هراس‌آوری را به مخاطب انتقال می‌دهد که معنای مرگ و زندگی و سرنوشت محتوم را به تصویر می‌کشد.
فیلم «به سوی خانه»، آوارگی و نگون‌بختی تاتارها و اقوام متعددی را که از زمان استالین آغاز شده، روایت می‌کند.
لایه‌های زیرین فیلم، در خود معنایی از تاریخ را پنهان کرده که در هر دوره‌ای و زمانی سر بر می‌آورد و با کوهی از کشته و ویرانی دوباره پنهان می‌شود. فیلم حاصل فروریزی رقت‌انگیز نظامی دروغین است که می‌توان آن را در سکانس‌های متعددی دید.
اگر چه کارگردان سعی کرده فیلمی به شدت غیرسیاسی بسازد، اما روایتی که در فیلم ارائه می‌شود، اجازه تفسیر و تاویل سیاسی را چنان به مخاطب می‌دهد که می‌توان آن را در لحظات گوناگون نگریست. شاید با دو بار دیدن فیلم، بیشتر بتوان از زیبایی فیلم فراتر رفت و آنچه را که این روزها در اطراف ما پرسه می‌زند، به وضوح دید.

منبع: روزنامه اطلاعات

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها