تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۱۱/۱۳ - ۲۳:۳۳ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 169040

سینماسینما، مرسده مقیمی

«شادروان» به گفته فیلمسازش فیلمی کمدی نیست و احتمالا بناست فیلمی باشد درباره فقر و بدبختی که میانه‌اش از مخاطب تلخند هم بگیرد اما ابدا چنین چیزی نیست؛ شوخی‌های «شادروان» نه به قصد تلخند و نه حتی به قصد کمدی سیاه نوشته نشده‌اند که اتفاقا دقیقا قصد دارند از مخاطب خنده بگیرند؛ حالا مشکل کجاست؟ مگر کمدی بودن یک فیلم ایرادی دارد؟ خیر! مشکل این است که فیلمساز کمدی بودن کارش را گردن نگرفته است، نه حالا و بعد از ساخت فیلم که در طول ساخت آن؛ برای همین است که فیلم با کلی دغدغه‌های مثلا گریه‌دار مثل مرگ و فقر تا حدی که نتوانی مرده‌ات را خاک کنی تا مشکلات مهاجران افغان و… بدل شده به بستری کاملا نامتناسب برای چند شوخی کم‌رمق اما گاهی موفق.

نمازی که تکلیف‌اش را با ژانر فیلم‌اش نمی‌داند به سودای ساختن فیلمی جمع و جور و بی‌تکلف، مدیومی که برای آن فیلم ساخته را هم فراموش کرده؛ «شادروان» در بهترین حالت می‌تواند فیلمی باشد که برای مخاطب تلویزیونی آماده شده تا یک عصر جمعه را پای آن سپری کند و بی‌هیچ توقع و انتظاری به دو سه تا شوخی بامزه بخندد اما برای مخاطبی که هزینه می‌کند و راهی سینما می‌شود زیادی کوچک است و کم‌مایه؛ طبعا فیلمساز تفاوت فیلم ساده با قصه‌ای جمع و جور را با فیلمی تلویزیونی و کم‌مایه می‌داند.

حالا اگر بپذیریم داریم فیلمی تلویزیونی می‌بینیم که بی آن‌که قصد داشته باشد کمدی باشد، دائما کاراکترهایش اصرار دارند مزه بریزند؛ با چه مواجهیم؟ با تعدادی شخصیتِ در نیامده که هیچ پیشینه‌ای از هیچ کدام‌شان نداریم؛ اگر دلیلی ندارد از مهمانان مراسم عزاداری عقبه‌ای بدانیم اما قطعا لازم است که شخصیت‌های اصلی را بشناسیم و مثلا بفهمیم آدم‌هایی از آن طبقه چرا بزرگ‌ترهایشان را به نام کوچک صدا می‌کنند؟ یا مثلا بدون داشتن حتی یک قِران پول اصلا پیش از این چطور زندگی می‌کردند؟! چون این‌ها اصلا مسئله‌شان مشکلات خاکسپاری نیست واقعا پول خرید نان هم ندارند! آن دختر افغان با یک فرزند بزرگ در خانه خانواده‌ای که نان شب هم ندارند چه می‌کند؟! با پسر بزرگ‌شان عشق و عاشقی می‌کند (آن هم در آن جغرافیا و طبقه اجتماعی) و سر آخر فردین‌وار به شوهر سابق‌اش عودت داده می‌شود؟!

اصلا در «شادروان» دقیقا چه خبر است؟ قرار است چند تین‌ایجر و فن‌پیج را راضی کند یا بناست این دورهمی ما را یاد «میهمان مامان» داریوش مهرجویی بیندازد؟! راست‌اش شاید بشود با حمام رفتن پسر مجرد و دم به ساعت توالت رفتن خان دایی شوخی کرد اما سینما این‌قدر‌ها هم شوخی دم دستی‌ای نیست!

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها