تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۱۲/۱۷ - ۱۶:۳۳ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 48226

مینا اکبری مینا اکبری_حتما باید تصویرش در شب تب‌وتاب اسکار روی پرده کداک تیاتر در لابه‌‌لای چهره متوفیان بین‌المللی سینما به تهران مخابره می‌شد تا دوباره عده‌ای یادشان بیفتد، آنکه در ترک مزرعه لواسان خوابیده، فقط اولین کارگردان جهانی سینمای ایران نیست، بلکه پرونده مفتوحی است که دیگر برخی حتی حال خواندنش را هم ندارند.

انگار توافق صنفی- اداری سینمای ایران با نهاد‌های مسئول توانست درگذشت عباس کیارستمی را از یک قربانی آشکار خطای پزشکی به عکس‌هایی برای بعضی پوستر‌ها و نامی برای برخی حسرت‌ها تبدیل کند و تصور کنند می‌توانند با قدرت بی‌پایان مرور زمان، خاک سرد فراموشی روی همه‌چیز بپاشند و ادامه پرونده و دادخواهی را به‌نوعی لجبازی و دوری از مرام کارگردان فقید موصوف کنند و این کار را آن‌قدر زیرپوستی انجام دهند که کسی نپرسد چرا در کمتر از یک سال به‌جای عباس، عکس علی حاتمی را در پوستر جشنواره قاب گرفته‌اند و هیچ‌کس یک کلمه دهانش باز نشود تا دوتابعیتی‌های دهه ٩٠ و توابان دهه ۶٠ را کنار بزند و در میان خیل هم‌صنفان و همکاران و سیمرغ‌به‌دستان و حسرت‌به‌دلان صحنه‌ جشن سینمای ایران، سینه صاف کند و بگوید:

خانم‌ها، آقایان، حضار محترم
کسی که برای میزبانی هر میهمان عالی‌رتبه‌ای از سینمای جهان، خبرش می‌کردیم و کسی که نماد همه ‌چیز‌های خوب سینمای ایران در جهان بود، چند ماه پیش بر اثر ناکارآمدی نظام پزشکی درگذشت و حالا چند ماه است که خانواده و دوستان آن همکار فقید دنبال پاسخی قانع‌کننده برای علت درگذشت کسی هستند که نامش باد موافق بود برای اهتزاز پرچم ایران و اکنون ما باید حق همکاری و هم‌صنفی را نه‌فقط در تشییع و تدفین و ترحیم و چهلم و سالگرد که روی همین صحنه‌ها و در همین لحظه‌ها ادا کنیم و بگوییم: سینمای ایران در حق عباس کیارستمی وقتی جفا کرد که فقط نقش سوگوار ساکت را برعهده گرفت، نه نقش پرچالش پرسشگر هوشیار را.

خانم‌ها، آقایان، حضار محترم
این طلب عباس کیارستمی روی دوش سینمای ایران خواهد ماند. مرگ عباس کیارستمی فیلمی بود با پایان باز که در ذهن همه مردم ایران به نمایش در‌آمد. در دورانی که بازار پایان‌های باز رونق دارد، همین که این زخم رویش باز و این سؤال بی‌پاسخ بماند بهتر است. این فیلم و این پرسش همیشه ادامه خواهد داشت و با نمایش هر فیلمی از کیارستمی؛ از «نان و کوچه» تا «مثل یک عاشق»، طعم تلخ پرسیدن و جواب‌خواستن را زنده خواهد کرد. هنر همین است؛ تربیت آدم‌هایی که به حرف کلی و کم و مبهم قانع نباشند. سال گذشته در روز‌های آخر زمستان عباس کیارستمی به بیمارستان جم رفت و دیگر سالم برنگشت. پرونده کیارستمی انگار برای مسئولانی که از پاسخ‌گویی فقط عکس‌گرفتن در کنار بیماران و متوفیان مطرح را یاد گرفته‌اند، خواننده‌ و پرسنده‌ای ندارد. اینجا رسم است تنها خواندنی برای درگذشتگان فاتحه باشد و بس.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها