تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۱۱/۲۰ - ۱۷:۲۶ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 150363

سینماسینما، ایلیا محمدی‌نیا

جنگ پر از قصه های ناگفته است. داستان های حقیقی و جذاب که گاهی به رشته تحریر در می آیند و اما صد افسوس که حوزه سینمای دفاع مقدس هنوز نتوانسته از این گنجینه بهره ای درخور ببرد.
جشنواره فیلم فجر تقریبا هرساله به جهت حمایت از فیلم های حوزه دفاع مقدس به صورت غیر رسمی سهمی برای حضور این گونه آثار در بخش مسابقه قائل می شد.
به همین دلیل ساده طبق روال همه ساله نگاهم به سه فیلم دفاع مقدس جشنواره سی و نهم فجر هم متاثر از این سیاست بود.
فیلم «تک تیرانداز» ساخته علی غفاری این نگاه کلیشه ای را تشدید کرد. اثری کم جان که فقط سوژه ای ارزشمند را به راحتی سوزاند.
فیلم «روزی روزگاری آبادان» نخستین ساخته حمید رضا آذرنگ اما حکایتی دیگر و البته دلنشین داشت. فیلم «یدو» به کارگردانی مهدی جعفری مرا به این باور رساند که گویی حادثه ای جذاب در حوزه سینمای دفاع مقدس در شرف تکوین است.
فیلمنامه اقتباسی فیلم بر مبنای داستان کوتاهی از صمد طاهری با عنوان  «زخم شیر» شکل گرفته بود.
یدو داستان نوجوانانی است که در کوران سخت حوادث غیر مترقبه و اینجا جنگ تحمیلی خیلی زود به بلوغ فکری می رسند.
کارگردان اتمسفر آبادان و آدم های آن را خوب می شناسد در نتیجه در انتقال آنچه که برآمده از فرهنگ و خرده فرهنگ‌های مردم آبادان است موفق عمل می کند.

کارگردانی در خور توجه و فیلمنامه ای که سیر تحولی شخصیت یدو در آن بر خلاف بسیاری از فیلم های از این دست به نرمی و درست اتفاق می افتد باعث شده سکانس پایانی فیلم تبدیل به اتفاقی باور پذیر و درخشان  شود. با این همه فیلمنامه در خرده روایت ها دچار لکنتی اساسی است. کارگردان برای پر کردن خلا خرده روایت ها در فیلم چاره را در بمب باران گاه به گاه در اطراف کاراکتر یدو و خانواده اش دیده است که البته تماشاگر را مجاب نمی سازد.
با این همه در کنار ساختار جذاب و داستان سرراست شرافتی محترم در سراسر فیلم یدو جاری است.
یدو اتفاقی خوب در حوزه سینمای دفاع مقدس است و کانون فکری کودکان و نوجوانان بازگشتی درخشان به حوزه فیلمسازی را تجربه کرد.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها