تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۶/۰۹ - ۱۵:۰۸ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 25622

ارسیا تقوی

ارسیا تقوا/ منتقد سینما و روانپزشک

 

تنها آشنایی با سابقه پربار بنی‌اعتماد است که نمی‌گذارد برداشت دافعه‌برانگیز ابتدایی نسبت به فیلمی را که با ظاهری کلیشه‌ای با رفتن سراغ بچه‌های بیمار و حاشیه‌نشین شروع می‌شود، دنبال کنیم و ما را به ادامه صحنه‌ها می‌خواند. بنی‌اعتمادی که در «خون بازی» نشان داده چه دیدگاه جامع و ذهنیت پخته‌ای نسبت به اعتیاد  به‌عنوان یکی از پیچیده‌ترین مشکلات اجتماعی دارد، در «آی آدم‌ها» هم از سخت‌ترین لحظه‌ها شروع می‌کند، اما در پس قصه‌های تلخ از بچه‌هایی با مشکلات جسمی و حرکتی داستان خود را روایت می‌کند. بچه‌هایی که حتی نزدیک‌ترین کسانشان از بهبود شرایطشان ناامید شده‌اند و حتی گاه در ذهن آرزوی مرگ ایشان را دارند، با آشنایی با امکانات درمانی این فرصت را پیدا می‌کنند که به زندگی معمولی نزدیک شوند. اما این روایت در گذر از قاب دوربین بنی‌اعتماد وجوهی برجسته‌تر پیدا می‌کند. در شروع با تلاش‌ها برای مبارزه با مرگ و ناتوانی و خلق زندگی بهتر همراه می‌شویم و وقتی فیلم جلو می‌رود، در نماها غرق می‌شویم. صحنه‌ها هم آن‌قدر خوب کنار هم چیده می‌شوند تا همراهی ما را با خود بیشتر و بیشتر کنند. صحنه‌های در ابتدا پراکنده کم‌کم با رشته‌ای محکم به همدیگر متصل می‌شوند. با بچه‌هایی که از نقاط مختلف کشور کنار هم جمع شده‌اند، همراه می‌شویم و بی‌آن‌که فقط بخواهیم دل بسوزانیم و غصه بی‌خودی برایشان بخوریم، ما را با خود می‌برند. خیلی پیش می‌آید که در فیلم به گریه بیفتیم، اما این گریه نه از سر حس ترحم است و نه فیلم قصد دارد ما را به گریه بیندازد. به نظرم در پاسخ به شکوه چینش نماهایی که سخت به جنس زندگی نزدیک است، گریه گاه طبیعی‌ترین واکنش عاطفی است. فیلم می‌توانست به‌شدت احساسات‌گرایانه باشد، اما برعکس فیلم سعی می‌کند حس‌وحال و هیجانات را حساب‌شده به بدنه اثر تزریق کند، به نحوی که یک آن نمی‌توانیم لحظه‌های فیلم را بدون حس‌وحال ببینیم. تقطیع موجز نماها در راستای ارائه همین حس ممتد انسانی است. بی‌آن‌که فیلم بخواهد دل بیننده را ریش کند، آرام از روی نماهای دردناک و گاه دل‌گیر می‌گذرد و سعی می‌کند در کمترین نما گویاترین معنا را ارائه دهد. در بخشی از فیلم طی کمتر از چند ثانیه روی تخت بیمارستان و در تاکسی با مشکل نوجوانی که مشکل جان‌کاه کوتاهی فک دارد، آشنا می‌شویم و بعد در ادامه از لابه‌لای نماهایی کوتاه به اهمیت مجموعه تلاش‌هایی که به بهبود او کمک می‌کنند، واقف می‌شویم.

فیلم تنش عجیبی را به تماشاگر وارد می‌کند، اما این تنش ربطی به افکت‌های صوتی و تصویری به‌کاررفته ندارد. اتفاقا در فیلم کمترین حضور و حرکت دوربین و شدت موسیقی دیده می‌شود. اما استفاده بجا و به‌اندازه از حس تزریق‌شده به نما‌ها کمک می‌کند تا تصویر در حساسیت‌برانگیزترین شکل ممکن تماشاگر را به جنبش دربیاورد. صحنه‌ها و واکنش‌های آدم‌های فیلم گاه آن‌قدر ناب و منحصربه‌فرد است که فکر می‌کنیم سازنده چقدر صبر و حوصله کرده تا موفق به شکار این لحظه‌ها شده است؟! گفت‌وگوی دو پسر مشهدی و بندرعباسی قبل از اتاق عمل نمونه‌ای از این فصل‌های به‌یادماندنی سینمایی است. نمی‌دانم چرا این صحنه مرا به یاد گفت‌وگوی درخشان پیمان معادی و باران کوثری در مینی‌بوس در فیلم «قصه‌ها» انداخت. شاید خلق گفت‌وگوی سینمایی تحسین‌برانگیز در «قصه‌ها» را بتوان مرهون تلاش دو بازیگر دانست، اما بی‌شک خلق این فصل در فیلمی مستندگونه مرهون سازنده‌ای کاربلد است.

در فیلم تلخی‌های زیادی دیده می‌شود، اما کاممان تلخ نمی‌شود، شاید چون آن‌قدر حواسمان در حین تماشا به ورای حس‌های همیشگی است که از این حس‌هایی که  هر روز پشت چراغ قرمز و گوشه و کنار شهر به ما دست می‌دهد و فقط دلمان را می‌سوزاند، کنده می‌شویم و به مکاشفه حال جدیدی نایل می‌شویم. حس‌وحالی که در آن غم هست، اما ناامیدی نه! فقر می‌بینیم، اما دیگر حس ترحم نداریم. اتفاقا این فیلم حس مسئولیت اجتماعی را برمی‌انگیزد. کاش می‌شد این فیلم را به همه مردم، به‌خصوص خیرین و پزشکان جوان، نشان داد. ۱۸ سال پیش زمانی که «بودن یا نبودن» عیاری پخش شد، چقدر متاسف شدیم که این فیلم که می‌توانست جنبش اجتماعی مناسبی برای اهداکنندگان پیوند به وجود بیاورد، به‌موقع دیده نشد. از همین‌رو امیدوارم پزشکان جوان این فیلم را ببینند و علاوه بر مسئولیت حرفه‌ای بر نقش بی‌بدیل رسالت اجتماعی خود نیز واقف شوند.

کارنامه بنی‌اعتماد در این سال‌ها حکایت از کارگردانی دارد که فراتر از نقش یک سازنده آثار هنری دغدغه‌های عمیق اجتماعی دارد. با دیدن «آی آدم‌ها» به نظرم این نقشِ همچون مصلح اجتماعی او بیشتر دیده می‌شود. هرچند این حس مسئولیت اجتماعی باعث نمی‌شود که او از وجه زیبایی‌شناختی فیلم‌سازی نیز غافل باشد. شاید به همین دلیل است که «آی آدم‌ها» فراتر از یک گزارش رسانه‌ای، یک بیانیه لبریز از نوع‌دوستی و یک چکامه پرحس‌وحال از منظر هنری نیز دیدنی، خاص و ماندگار است

ماهنامه هنر و تجربه

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها