سینماسینما، شادی حاجی مشهدی
محسن خانجهانی که پیش از این تجربه کارگردانی و تهیه فیلمهایی با بنمایههای دینی، ورزشی و سیاسی را در کارنامه دارد، در مستند A_B_C_D به ثبت بخشی از حافظه تاریخی و رفتار اجتماعی مردم ایران در دوران همهگیری کووید١٩ پرداخته است. این فیلم که جزو آثار برگزیده بخش «ویژه کرونا» در چهاردهمین جشنواره بینالمللی سینماحقیقت نیز بود، تمی پدیده نگر و تعاملی دارد که ضمن مرور سیر بیماری کرونا از ورود تا همه گیری آن در ایران، پیامدها و رفتارهای اجتماعی متاثر از آن را نیز در بین اقشار مختلف جامعه مورد توجه قرار داده است.
مستند A_B_C_D تا جایی که می تواند به ماهیت بیمار و بیماری اشاره مستقیم ندارد، در عوض واکنش های افراد مختلف جامعه را به چنین پدیدهای به تصویر می کشد. او از بستهشدن مغازهها، تغییر عادات و رفتارهای اجتماعی مردم، خلوت شدن بسیاری از مکانهای عمومی و… به دلیل جلوگیری از انتقال بیماری، تصاویری به یادگار نگاه می دارد که در آینده تبدیل به خاطره جمعی خواهد شد.
خانجهانی همچون فیلم «انتهای خیابان پاستور» -ازجمله مستندهای سیاسی و مطرح این فیلمساز در سال های اخیر- که به روزهای پرهیاهوی انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۹۲ پرداخته از گفت و گو با مردم کوچه و بازار، از کاسب و محصل گرفته تا زن خانهدار و راننده اتوبوس و… رویکردها و واکنش های متفاوتی را درباره کرونا ثبت می کند که عمدتا توام با یاس و اندوه است.
مشخصه بارز و مهم این مستند این است که علاوه بر تاکید بر وجوه آرکیتکچرال شهری، به هویت و کارکرد اِلمان های مدنی در کنار تاثیر بیماری بر مردم و جامعه ی کرونازده نیز می پردازد و به این ترتیب از ترکیب معماری در نبود مردم معنایی تازه می آفریند.
فیلمساز به جز عامل انسانی به اجزای تشکیل دهنده بستر مورد هدفش توجه دارد؛ به همین دلیل است که حتی پنجرهها، درها، خیابانها، وسایل نقلیه و بناها هم روایت خاص خود را دارند و به مثابه عناصر زنده مدنی، دارای هویت و کنشمند میشوند.
این توجه آگاهانه سبب می شود که چنین مستندی از یک گزارشِ صرفا تصویری- مصاحبه ای فراتر رفته و به یک مستند تعاملی با توجه بر وجوه هنری تبدیل شود.
نماهایی از بازار، اماکن زیارتی، سینماها، راه آهن، صحن مجلس، مدارس و… که در سکوت و خلوتی رعبآور خالی از کسبه و مردم، اکنون خاموش شدهاند، گواه این مدعاست و شاید جالبترین و ترسناکترینشان دیدن هواپیماهای ساکن و ایستاده کنار باند و فرودگاه خالی از جنبوجوش و مسافر باشد.
رنگ پردازی ها اما جذاب است و شهرها تمیزتر و درخشانتر از همیشه به نظر می رسند؛ همچنین حرکت دالی آرام دوربین و لانگ شاتهای هدفدار آن در کنار تدوین نماهای منتخب از اماکن شهری، هوشمندانه بر این سکوت و سکون میافزاید.
فصل آغازین فیلم با پیشدرآمدی از شب و نوای موسیقی در محوطه باز آپارتمان های بلوکهای اکباتان میگذرد، گوناگونی جامعه بهواقع همان پنجرهها و پردههای رنگ به رنگ ساختمانهاست که از درون هر یک آواها و صداهایی متفاوت به گوش میرسد.
نماهای آغازین و پایانی فیلم که با صدای گوش نواز ساز «هَنگ درام» به شکلی دایره وار به هم متصل شده نیز در همین فضا اتفاق میافتد و ارتباط نماهای شروع و پایان فیلم را به خوبی ممکن میسازد.
در بطن فیلم اما، برشهایی از تصاویر خانهها و خیابانهای خلوت با خبرهای مربوط به کرونا در تلویزیون و جراید پیوند میخورد؛ گرچه تدوین گزارشگونه این آمار و اخبار، مخاطب را در معرض مستقیم سوژه قرار میدهد؛ اما به نظر میرسد که نمایش اینسرتهای پشت سر هم از عناوین مشابه خبری، در این بخش،کمی مطول و تکراری شده و بهتر است که در تدوین مجدد کوتاهتر شوند.
فیلمساز در خلال گفت و گو با صاحبان برخی ازمشاغل تنها از صدای آنان استفاده می کند و بیننده ضمن دیدن تصاویری از مکان های خلوت شهر، در ذهن خود صاحبان صداها را تصور میکند.
انتخاب از میان زنان و مردانی که پاندمی کرونا زندگی آنان را تحت تاثیر قرار داده می تواند پاشنه آشیل دیگری برای فیلم باشد. چرا که به نظر میرسد این گزینش ها برای فیلمساز با رویکرد شخصیتری نسبت به جهان مدنظر فیلم اتفاق افتاده است.
در مستند ABCD با قصهها و غصههای ساکنان شهرهای کرونا زده روبرو هستیم، درد دل هایشان را میشنویم، اما همه در سطح باقی میمانند. اینگونه است که به طور مثال کرونا برای یک بیمار بهبود یافته، فرصتی برای خودشناسی و قدرت لذت بردن از لحظات زندگی میشود و برای دختری دیگر که مادرش را بی هیچ مراسمی شایسته، به خاک سپرده، عذاب وجدان و دلتنگی به دنبال دارد.
در فیلم حضور یک پیک موتوری که همه گیری و قرنطینه، کسب و کارش را کساد کرده از بقیه پررنگتر است و دوربین با او بیش از همه همراه میشود. این عدم مشابهت در میزان پرداختن به سوژه های انسانی مخاطب را در مقابل این پرسش قرار می دهد که بالاخره قصه اصلی فیلم می تواند مربوط به کدام یک از این آدمها باشد. در واقع گویی قصه هیچ کس از بقیه مهم تر نیست و در عین حال شرح حال همه مهم است.
این مستند ضمن تمرکز بر یک پیرنگ اصلی به نام کرونا، قصه محوری ندارد و اتفاق جامعتری را در سطح یک واکنش عمومی، پوشش میدهد که شاید از نیمه به بعد برای مخاطب رخوت آور و اندوه زا باشد.
در این میان نکتهای که ممکن است پس از تماشای این تجربه جمعی برای مخاطب جالب باشد، این است که افراد جامعه چطور بر اساس تاثیرات و تغییرات ایجاد شده عمل می کنند. آیا آنان می توانند در جهان و فضای پس از کرونا، در نظام زیستی و فکری خود بازاندیشی کنند و آن را در زندگی آینده به فرصتی برای ایجاد تحولات بزرگ بدل سازند؟
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- «یک میخ و چند کت» در مستندات یکشنبه و نسخه مرمت شده «دردسر هَری» در سینماتک خانه هنرمندان ایران
- افزایش مرگ چهرههای مشهور؛ در چین چه خبر است؟
- مهدی شامحمدی: اکران آنلاین تاثیری بر تعداد مخاطبان مستند نداشت/ مستند اجتماعی همیشه پر مخاطب است
- بازخوانی یک قتل از پیش طراحی شده/ نگاهی به مستند «ترور سرچشمه»
- لغو یک جشنواره سینمایی به دلیل شیوع دوباره کرونا/ جشنواره شانگهای در سال ۲۰۲۳ برگزار میشود
- کاهش پروتکلهای بهداشتی؛ جشنواره کن بدون ماسک و تست کرونا برگزار میشود
- گفت آن گلیم خویش بدر میبرد ز موج/ وین جهد میکند که بگیرد غریق را/ نگاهی به مستند «صبیه»
- سالنهای سینما و تئاتر با ۸۵.۷۱ درصد بیشترین رعایت پروتکل ها را داشته اند
- آبشخورِ آهوانِ تشنه!/ نگاهی به مستند «مُغیسُف»
- نمایش ۶ فیلم مستند ایرانی در برنامه انجمن آسیایی نیویورک
- خبرنگارانی که سال ۱۴۰۰ آخرین برگ دفتر زندگانیشان شد
- دبیر شورای صنفی نمایش: منتظر نظر سازمان سینمایی برای اکران در نوروز هستیم
- کرونا، سینما و جشنوارهای با حاشیههای بی پایان
- تست کرونای گروههای «تئاتر فجر» قبل از اجرا/ حذفی که جایگزین ندارد
- نگاهی به مستند «زیر این چتر باران میبارد»/ چیزی خزنده و مرموز راه پیدا کرده به دفتر مدیری مسئول
نظر شما
پربازدیدترین ها
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- سومین جشنواره چندرسانهای میراثفرهنگی به پایان رسید/ برگزیدگان دو بخش سینما و تئاتر معرفی شدند
- فشار سیاسی و خروج یک فیلم از داوری آکادمی؛ موافقت اردن با درخواست آذربایجان برای خروج «سرزمین شیرین من» از اسکار
- شکستِ دنباله «جوکر»؟ «جوکر: جنون مشترک» به نقطه صفر رسید
آخرین ها
- تاد هینز رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم برلین شد
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- ابوالفضل جلیلی مطرح کرد؛ حضور در کلاس بازیگری عامل موفقیت نیست
- نمایش بلندترین سکانس پلان سینمای مستند ایران در آمریکا
- کدام سینما واقعی تر است ؟
- پیدا شدن جسد یک بازیگر در خانهاش
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- فیلمی که اطلاعاتش مخفی نگه داشته شده؛ لوپیتا نیونگو به فیلم کریستوفر نولان پیوست
- «کتابخانه نیمهشب» روی صحنه میرود
- سه نمایش برای مستند «۹۹-۱۹» در یک هفته
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره فیلم جدید رابرت زمکیس/ «اینجا»؛ یک قرن را طی می کند، اما بدون حرکت دوربین
- سوینا منتشر میکند؛ نسخه ویژه نابینایان «مورد عجیب بنجامین باتن» با صدای مهدی پاکدل
- «پینگو» بعد از ۱۸ سال بازمیگردد
- جوایز اصلی فستیوال فیلم هانوی به «بی سر و صدا» رسید
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- نمایش وقتی الاغا عاشق میشوند / گزارش تصویری
- تریلر قسمت هشتم منتشر شد؛ «مامویت غیرممکن» با تام کروز پایان مییابد؟
- ستاره اسکندری: ساخت «خورشید آن ماه» مسئولیت اجتماعی من بود
- «سودابه»؛ فیلمی برخلاف ذائقهسازی مرسوم سینمای ایران
- سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند به شیوه «آکادمی» داوری میشود
- یادداشتی کوتاه در مورد تئاترِ ناصدا..
- درباره ساخته جدید علی عباسی/ امتحان نهایی «شاگرد»
- زندگینامه بیتا فرهی منتشر میشود
- هانس زیمر: خلق موسیقی برای فیلم «بلیتز» و چالشهای نوای جنگ جهانی دوم
- شکستِ دنباله «جوکر»؟ «جوکر: جنون مشترک» به نقطه صفر رسید
- فشار سیاسی و خروج یک فیلم از داوری آکادمی؛ موافقت اردن با درخواست آذربایجان برای خروج «سرزمین شیرین من» از اسکار
- رالف فاینز و ژولیت بینوش بار دیگر همبازی می شوند
- مرجان اشرفیزاده: برگزاری جشنواره میراثفرهنگی در شهرهای کوچک آنها را به قطب گردشگری تبدیل میکند
- به زبان ترکی؛ «بند ناف» در استانبول روی صحنه میرود