تاریخ انتشار:1404/05/01 - 09:34 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 209774

سینماسینما،‌ آرش عنایتی

قهرمانِ داستانِ این فیلم، شلوار جین می‌پوشد، موی بلندی دارد، موسیقی غربی گوش می‌دهد و کاپشنی به رنگ غیرمتعارف به تن دارد. تک تک این‌ موارد در دهه‌ی هفتاد میلادی جرم انگاشته می‌شد. اگر این گزاره‌ها برای شما آشناست یا بیش از پنج دهه از زندگی شما در ایران گذشته یا اطلاع دقیقی از گذشته‌ی زندگی در اتحاد جماهیر شوروی دارید. نخستین فیلم بلند دنیس تاراسوف اُکراینی از حقیقتی دهشتناک در ارتباط با دولت روسیه پرده برمی‌دارد! زمانی‌که عوامل رژیم اتحاد جماهیر شوروی با هم‌کاری گروهی از روان‌شناسان بر دگراندیشان مذهبی و سیاسی انگ جنون می‌نهادند و به همین بهانه آن‌ها را در محیط‌هایی ایزوله، بستری (بخوانید محبوس)  و با اِعمال اقسام روش‌های درمانی (درواقع شکنجه‌ها)  حذف‌شان می‌کردند.

به طور مشخص و آن‌چنان که میشل فوکو در «تاریخ جنون» تبیین کرده است از قرن هفدهم به بعد، جنون دست‌آویزی شد برای دست‌گیری، جداسازی و مطرود ساختن گروهی از آدمیان. آدمیانی که به قوانین مسلم و قطعی حاکم بر اجتماع تن نمی‌دادند پس، از سوی دیگران مجنون پنداشته می‌شدند و همین مهم کافی بود برای دست‌یابی و دست‌یازی بر تن و روان ایشان؛ اما مگر یکی از الزامات زندگی اندیشمندانه و هنرمندانه چیزی جز سرباز زدن از قراردادهای حاکم است؟ به هر ترتیب کمونیست‌های حاکم بر آن دیار با همین ترفند، نه تنها آن‌ها را از جامعه دور می‌ساختند، که با  انجام روش‌های  مختلف شکنجه که از قضا راه‌های درمانی نامیده می‌شدند آهسته آهسته به حذف این افراد می‌پرداختند تا آن‌جا که قریب به دو میلیون نفر به این ترتیب حذف شدند.

فیلم «تشخیص: نافرمانی»، داستان کاراکتری به نام آندری داوژنکو است که در ابتدا نافرمانی‌اش در پوشش و سلیقه‌ی موسیقایی‌اش، بی هدف و باری به هر جهت به نظر می‌رسد اما تاراسوف به مرور با بستری شدن آندری در یکی از همان آسایشگاه‌های کذایی با آشکار کردن تدریجی روند این پروسه‌ی درمانی کذب، با همان صبر و طمانینه برآمدن طنین هدف‌اش را از بطن قهرمان‌اش موکد می‌سازد. هدفی که بسان همه‌ی آدمیانی که تحت حکومت‌های تمامیت‌خواه می‌زیند چیزی جز آزادی نبوده و نیست. به عبارت دیگر تاراسوف به زیرکی نشان می‌دهد که چگونه شکنجه‌ی مخالفان، به خلاف اهداف شکنجه‌گران یاری می‌رساند.

تاراسوف از طریق موتیف‌های تصویری و شنیداری (نظیر بازسازی نقاشی ون‌گوگ-گردش زندانی‌ها*-، آغازِ هر کنشِ اعتراضی آندری با موسیقی راک، خاموش شدن بخش بخش چراغ‌های راهروها و…) و بازی قابل تامل کوستیانتین تملیاک (درالقای مسیر جوشش درونی‌اش از درون به بیرون از طریق قبض و بسط اندام‌ها) روند برآمدن این آگاهی از ناخودآگاه به ساحت خودآگاه را به نمایش در می‌آورد.

 

*Prisoners Round

لینک کوتاه

 

آخرین ها