تاریخ انتشار:1398/01/13 - 11:06 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 109669

سینماسینما، یزدان سلحشور

این متن هیچ ربطی به نقد سینما، سینمانویسی یا حتی نویسندگی حرفه‌ای ندارد! به طور کلی تکذیب می‌کنم! [چنانکه امسالِ ما، با «جویبار بهاری تکذیب» آغاز شد و به «سیلاب بهاری تکذیب» رسید!] این متن، یک انشاء است: عید خود را چگونه گذراندید!
*
سیل طبیعی آمد. همه جا هم آمد. بعضی‌ها را آب برد. بعضی‌ها را خواب برد. بعضی‌ها توضیح دادند. بعضی‌ها توصیف کردند. نماهای وحشتناک. عکس‌های وحشتناک. کلوزآپ درد. لانگ‌شات «عشق به خدمت». اینسرت «عید خود را در کدام کشور خارجی گذراندید که مردم را آب برد؟»
*
سیل اجتماعی آمد. قبل از سیل طبیعی هم آمد.
نمای نزدیک:
عوارضی بعضی از بزرگراه‌ها الکترونیکی شد اما شب عیدی که با اتومبیل رد شدم اس ام اسی نیامد. رسیدم تهران. توی اینترنت اطلاعات چندانی نبود. شماره تلفن پشتیبانی گفت باید برگردید توی بزرگراه توی یکی از پمپ بنزین‌های بعد از عوارضی، باجه پرداخت عوارض هست! گفتم رفتم نبود! گفت ممکن نیست! گفتم حالا؟ گفت ۳۰ هزار تومن جریمه بپردازید یا برگردید توی جاده! زنگ زدم بخش مشخص شدن بدهی. گفت فعلا فعال نیست. زنگ زدم شکایات. گفت از فلان نرم افزار استفاده کنید. کردم. شاپرک اعلام کرد که به رسمیت نمی‌شناسد! زنگ زدم دوباره شکایات. گفت بفرمایید باجه‌های خودپرداز این و آن و آن یکی بانک، مواردش هست که بپردازید. رفتم نبود. زنگ زدم. گفت ممکن نیست!

شب عیدی وارد صفحه اختصاصی خودم در دو بانک مشهور و معروف و مقبول شدم که حسابم را چک کنم ببینم چه گلی به سرم زده‌ام. دیدم کلاً فعالیت‌های اینترنتی‌شان تعطیل است! یعنی صفحه باز می شد اما اعلام می‌کرد: مشترک گرامی! فعلا دسترسی ممکن نیست!
با چنین اوضاع و احوالی، اگر سیل طبیعی، کل ایران را نبرده، خیلی‌ست! یعنی با یک تعطیلات همه چیز باید به هم بریزد؟! بعد می‌پرسیم پیاز چرا کیلویی ۹ هزار، ۱۰ هزار، ۱۱ هزار، ۱۲ هزار، ۱۳ هزار، ۱۴ هزار تومان شده؟!

نمای دور:
مردم در شیراز به هم کمک کردند. درِ خانه‌ها باز کردند تا سیل‌زدگان را پناه دهند. مغازه‌ها اجناس‌شان را رایگان دادند.
نمای متوسط:
همه چیز مردم؟! پرتقال‌فروش را پیدا کنیم یا نکنیم؟! دوست بزرگوار شیرازی‌ام در جمله‌ای انتقادی در باره سیل امسال فرمودند: ادب مرد به ز دولت اوست!
*
لطفاً یکی به من بگوید چرا ما تلویزیون ایران را نگاه می‌کنیم؟! یعنی امثال من نگاه می‌کنند اما کلی از مردم نگاه نمی‌کنند اگر هم نگاه می‌کردند به خاطر «نود» و فردوسی‌پور بود بعد دیدند افکار و رفتار و کردار مدیر شبکه سه دیدنی‌تر است تلویزیون را خاموش کردند!
چرا «خندوانه» تبدیل به ماشین خودکار «گریه‌وانه» شده؟ دیگر نزدیک است رامبد جوان مهمانانش را، مهمانانش تماشاگران را، تماشاگران مردم بیرون سالن را غلغلک بدهند تا کسی بخندد یا گریه‌اش بگیرد!

تلویزیون را روشن کردم که کلاه‌قرمزی را ببینم از شبکه دو. غیر از در نیامدن شوخی‌ها، در یکی از سکانس‌ها که پسر فامیل دور نمی‌خواست کیک‌اش را تقسیم کند، از نمای دور به نمای نزدیک، دائم جای کیک عوض می‌شد! معلوم بود دوباره تصویربرداری شده، منشی صحنه هم، کارش را درست انجام نداده! خدایا توبَه!
*
فروش عید سینماها، همیشه بگیر و نگیر داشته. گاهی غافلگیرکننده و جذاب و هلو و تو گلو، گاهی هم داد و فریاد تهیه‌کنندگان: «من دیگه بچه نمیشم، دیگه بازیچه نمیشم!» امسال با این اوضاع و احوال، وضعیت میانه است تقریباً البته! و نه برای ته جدولی‌ها. اینکه فیلم «تختی» نفروخته، اگر هم جای شرم داشته باشد به قول هوشنگ گلمکانی، برای سازندگان فیلم است. چرا باید فیلمی درباره یک اسطوره معاصر ساخته شود که مردم تمایلی به دیدنش نداشته باشند؟ فیلم خوبی هم نیست واقعاً. زمان اکرانش هم مناسب نیست. سیل سینمایی با خود بردش.
*
در انتها اضافه کنم: تعطیلات خیلی خوش گذشت. پیک نوروزی‌ام را حل کردم. مشق‌هایم را نوشتم. با تشکر از زحمات معلم محترم که به من آموخت به جای نوشتن روی کاغذ، از آن قایق درست کنم که غرق نشوم. کوشش‌های ناظم گرامی با ترکه همیشه در صحنه‌اش؛ و مدیریت باکفایت مدیر عزیز، که باید نمره انضباطم را به عنوان حق، کفِ دستم بگذارد.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها