تاریخ انتشار:1401/02/01 - 13:48 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 173633

سینماسینما، نوید جعفری

در دهه اخیر مجموعه‌های تلویزیونی بلند و کوتاه بیش از گذشته مورد توجه مخاطبان در جهان قرار می گیرد؛ فیلم‌های سینمایی به دلایل مختلف کمتر مورد توجه هستند و بسیاری از فیلمسازان مطرح به ساخت سریال متمایل شده‌اند.
سریال اما بازی بر لبه تیغ است، می‌تواند بدل به شاهکارهایی همانند برکینگ بد، چرنوبیل و… شود و یا همانند بسیاری مجموعه‌های دیگر در همان ابتدا از مخاطب جواب مثبت نگیرد.

به همین دلیل است که فصل ابتدایی هر مجموعه می‌تواند یا مخاطب را جذب کند و یا از خود براند.
در میان سریال‌های مورد اقبال قرار گرفته در سال‌های اخیر مجموعه‌های مختلفی با ژانرهای مختلف حماسی، کمدی، جنایی و … آن‌هم به زبان‌های مختلف و در جغرافیای مختلف توانسته‌اند مخاطبان بسیاری را به خود جذب کنند که نقطه اشتراک اکثر آنها هماهنگی میان داستان، کارگردانی و اجرا است که در نهایت منتهی به باورپذیری و تاثیر بر مخاطب می‌شود.

پیکی بلایندرز (Peaky Blinders) یا نقابداران مجموعه تلویزیونی بریتانیایی است یکی از آخرین مجموعه‌های وامدار ژانر گنگستری است که به واسطه همان هماهنگی و ایجاد یک فضای ملموس توانسته اقبال مخاطبان را به دست آورد.
پیکی بلایندرز داستان گروه جنایتکار پیکی بلایندرز در پس‌زمینه عواقب مستقیم جنگ جهانی اول در بیرمنگام را روایت می‌کند.
این باند خیالی بر اساس باند واقعی جوانان شهری به همین نام ساخته شده که از دههٔ ۱۸۹۰ تا ۱۹۱۰ در این شهر فعال بوده‌اند.

پیکی بلایندرز روایتی از سال‌های آغازین دهه ۱۹۲۰ در بیرمنگام انگلستان است، زمانی که سربازان زخم خورده و آسیب دیده از جنایات جنگ جهانی به خانه باز می‌گردند و وضعیت اقتصادی اروپا در بحرانی شدید به سر می‌برد.
سال‌هایی که جهان تازه از جنگ اول رها شده و تصور می‌کند این آخرین جنگ و کشتار است اما جنگ دوم جهانی این رویا را نقش بر آب می‌کند.
داستان نقابداران در همین فاصله می‌گذرد، زمانی که جنازه‌های بسیاری از جنگ اول جهانی در جهان پراکنده شده، گرسنگی و اعتصاب، آوارگی و ویرانی در سراسر جهان بیداد می‌کند.
دار و دسته نقابداران با وحشت حکومت کوچک خود را با تیغ و زهر چشم گرفتن بر پا می‌کنند و در ادامه با گسترش قلمرو همچنان که در زیر دست به خلاف خود مشغول هستند سعی در بالا رفتن در طبقات اجتماعی زمانه خود دارند.
در این میان توماس شلبی با بازی درخشان «کیلین مورفی» که به همراه برادرانش در جنگ فرانسه حضور داشته و شجاعت بسیاری از خود نشان داده است با مدال شجاعت به خانه بر می‌گردد تا کسب و کار غیر قانونی خانوادگی‌شان و بنگاه شرط بندی را بگرداند.

داستان گروه نقابداران در ۶ فصل روایت می‌شود تا طی شدن مدارج ترقی در جامعه بحران‌زده انگلستان توسط هوش سرشار و سیاست‌مداری تام شلبی و خانواده‌اش روایت شود.

سریال نقابداران اگر چه به جامعه خلافکار بیرمنگام می پردازد اما نگاهی جدی به شرایط جهان در آن دوران دارد.
جامعه‌ای که ریشه‌های واقعی آن در اواخر قرن ۱۹ در همه جای اروپا وجود داشته است، خلافکارانی از پایین شهر که با توسل به زور و خشونت و فعالیت‌های غیر قانونی روزگار می گذراندند.
تامی شلبی دوران سختی را سپری کرده است با این‌همه دلیلی برای ادامه این وضعیت محقر و تحقیرآمیز نمی‌بیند، پس به جای قناعت به شرط‌بندی‌های کوچک راهی قماری بزرگ می‌شود.
او به عنوان مغز متفکر همچنان که کسب و کار خانوادگی را ارتقا می‌دهد و ثروتمند می‌شود به واسطه هوشمندی‌اش راه‌های ارتباط با سیاست و سیاستمداران و در راس آن وینستون چرچیل را پیدا می‌کند تا به نمایندگی مجلس عوام برسد.
شلبی در این مسیر بارها ثابت می‌کند که ثروت برای او اهمیتی ندارد، او علاقه‌مند به مبارزه است و احساس می‌کند پس از جنگ دلیلی برای بقا می‌خواهد.
مسیری که شلبی برای خود هموار می‌کند سرشار از تاریکی و خون است و دست‌های آلوده به خون او شاید نمادی از دست‌های آلوده و پشت پرده‌ای است که تا امروز سیاست را در جهان اداره می‌کند.

کیلین مورفی در نقش توماس شلبی به اعماق وجود نقش راه یافته است، نگاه سرد و بی‌روح با چشمانی یخ‌زده که هیچ حسی را نمایان نمی‌کند و یادگاری از کابوس‌های جنگ است، غیر قابل پیش‌بینی می‌نماید و همین در این مسیر به یاری‌اش می‌آید تا با ایده‌های درخشان و در عین حال وحشتناک خود بتواند زنده بماند و دشمنان خود را راهی مرگ کند.
او در جایگاه یک ضد قهرمان در مقابل قانون قرار دارد اما همذات پنداری مخاطب را برمی‌انگیزد چرا که ما زوایای پنهان وجود او را در می‌یابیم و با او همراه می‌شویم.

خانواده شلبی بهانه‌ای برای پرداختن به انگیزه‌های پنهان در جوامع انسانی است که در گذر ایام چندان دچار تغییر نشده است.
جاه‌طلبی، فساد، زد و بندهای پشت پرده، استفاده از قدرت ارعاب و وحشت و حتی پروپاگاندا از طریق مردم و روزنامه‌ها در مجموعه نقابداران بارها و بارها مورد توجه قرار می‌گیرد، مسائلی که از نخستین شکل‌گیری جوامع مدرن در دوران رکودهای پس از جنگ همواره جریان داشته است و همچنان در جهان امروز هم به چشم می‌خورد.
خانواده شلبی همگی در این شرایط رشد کرده‌اند اما با همه تفاوت‌های ذاتی و ذهنی خود، با همه درگیری‌ها و جدال‌ها به خانواده به عنوان اصلی پایدار وفادار می‌مانند.

از سوی دیگر پیشینه کولی خانواده شلبی این فرصت را در اختیار ایده‌پردازان قرار می‌دهد تا علاوه بر پرورش نمادهای زندگی کولی‌ها و روش آزادمنشانه زندگی‌شان از فرهنگ بومی کولیان بهره ببرد، طلسم‌ها و نفرین‌های خرافی که جز در همان فرهنگ نمی‌توان برای آن مصداقی یافت.

این پیشینه کولی باعث بسط ایده دیگری در زیر متن داستان می‌شود، اینکه در اکثر نقاط جهان کولیان جزو طبقه‌های پست جامعه برشمرده می‌شوند و نگاه عمومی به آنها به واسطه‌ی خوی وحشی و خلافکارانه چندان مثبت نیست.
در پیکی بلایندرز هم این عاملی می‌شود تا بارها و بارها شلبی‌ها به واسطه کولی بودن مسخره و تحقیر شوند و همین باعث می‌شود تا با جدیتی صد چندان در پی ارتقای سطح ظاهری و طبقه اجتماعی خود باشند.
پرداخت هر فصل و هر قسمت توسط نویسنده و کارگردان به خوبی انجام شده است، اگر در فصل اول بیشتر زمان صرف آشنایی با شلبی‌ها و زمان وقوع داستان و تحرکات کارگری و کمونیستی آن دوره می‌شود از فصل دوم، هر فصل بحران و چالشی را در مقابل توماس شلبی قرار می‌دهد که باید با هوش از آن گذر کند.
اتفاقات هر فصل دقیقا ریشه در گذشته و فصل پیشین‌تر خود دارد و این رابطه علی و معلولی به خوبی در پرداخت داستان نمایان است.
طراحی بی عیب و نقص صحنه، معماری و لباس شخصیت‌ها به گونه‌ای مخاطب را در فضای مورد نظر نویسنده و کارگردان غرق می‌کند تا با شخصیت ضد قهرمان همذات پنداری کند و دردهای او را درک و لمس کند.
از دیگر نقاط قوت سریال این است که در مقوله استفاده از خشونت جانب اعتدال و همخوانی با داستان را روایت کرده است.
به جای استفاده از صحنه‌های خشن و اسلشر سرشار از خون و دل و روده، درگیری‌های فیزیکی واقعی و بدون اغراق اجرا شده است و جز در موارد مورد نیاز از خونریزی‌های اغراق شده پرهیز شده است.
ایجاد اتمسفر نهایی در یک اثر سینمایی یا تئاتری کار دشواری است و دشواری بیشتر می‌شود زمانی که ناچار باشید در چندین قسمت آن‌هم در سریال این اتمسفر کلی را حفظ کنید، پیکی بلایندرز اما این قابلیت را داشته است که در تمام طول مجموعه اتمسفر عمومی حاکم بر فضا و زمانه و شخصیت‌ها را حفظ کند و کاری کند مخاطب خود را در موقعیت احساس کند.
علاوه بر کیلین مورفی در نقش اصلی سایر شخصیت‌های دیگر همانند پاول اندرسن در نقش آرتور، فین کول در نقش مایکل و تام هاردی در نقش الفی همگی عالی ظاهر شده‌اند.
بازی سایر بازیگران مهمان در هر فصل همانند آدرین برودی، سم کلفلین، سام نیل و آیدان گیلن چیزی فراتر از توقع ما از سریال‌هاست و ایده انتخاب بازیگران به برگ برنده دیگری برای این مجموعه بدل می‌شود.
مخاطب با رفتارهای شخصیت‌ها، صورت زخمی آرتور، تکه کلام‌های الفی، عصبیت جانی و نگاه‌های پالی همراه می‌شود و با آنها همدل می‌شود.
وقتی صحبت از بازی‌های نقابداران می‌شود نمی‌توان از یکی از بهترین بازیگران این مجموعه هلن مک‌کروری سخن نگفت.
پالی گری، عمه‌ی توماس شلبی است که به عنوان مادر این خانواده جنایتکار از آنها مراقبت می‌کند، هلن مک‌کروری در ابتدای فصل شش به دلیل سرطان چشم از جهان فرو بست. مرگ بازیگری توانمند که نقشی کلیدی در مجموعه داشت، به مرگ خلاقانه او در سریال منتهی شد.
پالی همیشه خوی خشن و نا آرام توماس را کنترل می‌کرد و توماس اغلب توصیه‌های پالی را به محض مطرح شدن، رد می‌کرد؛ اما پالی یکی از معدود افرادی بود که توماس به آن اعتماد داشته و زمانی که اوضاع بر وفق مرادش نبود، از او کمک می‌خواست.
با درگذشت هلن مک‌کروری عدم حضور نقش پالی می‌توانست سریال را دچار بحران کند اما نویسندگان و کارگردانان پیکی بلایندر مرگ او را بدل به بخشی از داستان می‌کنند تا علاوه بر تاکید بر تنهایی تامی شلبی رویارویی مایکل و او را دو چندان تقویت کنند.

آنچه این مجموعه را متفاوت از سایر سریال‌های اینچنینی می‌کند این است که ادعایی در زمینه روایت تاریخی ندارد، تاریخ تنها بستری برای روایتی پر تنش با محوریت خانواده شلبی است و قرار نیست در همان مقطع توقف کند.
جذابیت دیگر داستان نقابداران وجود جهانی قانونمند است، دنیایی که در آن مردان قانونگذار، مجریان قانون و حتی جامعه خواستار قانون وجود دارد اما این توماس شلبی است که همواره از همان قانون بر علیه خودش بهره می‌برد. آنچه در پیکی بلایندرز مطرح می‌شود همان خصلت قدرت‌طلبی است که در نهاد آدمی وجود دارد و چون آتشی زیر خاکستر به مرور شعله می‌کشد. نوعی افسارگسیختگی و جاه‌طلبی انسانی که محدود به یک دوره زمانی نیست و نخواهد بود. آن‌چه امروز در جهان سیاست‌زده اتفاق می‌افتد به نوعی ادامه همان دوران است و این تقابل میان تاریکی و‌ نور است که همچنان ادامه دارد.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها