تاریخ انتشار:1402/12/01 - 21:27 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 194833

سینماسینما، حمید عبدالحسینی
فارغ از هرنوع جهت گیری سیاسی و غیر سیاسی و حواشی ریز و درشت ایجاد شده ؛شب، داخلی، دیوار از حیث سینمایی و ساختاری یکی از بحث برانگیز ترین فیلم های دست کم یک دهه اخیر ایران است که می تواند مفاهیم و عناصر محتوایی و مضمونی و تماتیک اش را با زبان و فرم متناسب بصری و اجرایی به میزان قابل توجهی تلفیق کند. بخش های مختلف فیلم چه در فیلمنامه و کارگردانی و بازی ها و تدوین و شکل روایت هریک واجد نقاط اشتراکی در پیوستگی و طراحی ست که درنهایت فیلم را تاثیرگذار ازآب درآورده است. وحید جلیلوند در شب، داخلی، دیوار بیش از دو فیلم قبلی اش جسارت به خرج می دهد و از همان انتخاب سوژه، دست روی موضوعی ملتهب می گذارد؛ او در واقع در فیلمش به بیان سیر روزشدن شب و تیرگی دست می زند و می کوشد تا ظلمات حاکم بر زندگی یک مرد را تا رسیدن به روشنی ترسیم کند.

این شهامت اما فقط در بخش ایده متوقف نمی ماند بلکه با انتخاب شکلی از جریان سیال ذهن در پرداخت روایت به تکاملی همسو دست می یابد. نوید محمد زاده در این فیلم انتخاب هوشمندانه و البته توام با ریسک نیز محسوب می شده است  که به مدد هدایت درست فیلمساز به خوبی در ارائه پیچیدگی های ذهنی و درونی یک کم بینا به توفیق می رسد. کار محمد زاده در جزئیات حتی تا نحوه حرکت انگشتان نیز پیش می رود و سیمایی متفاوت از پرسونای بازیگری اش را ترسیم می کند موضوعی که ترکیب همگنی را با سایر بازیگران به ویژه با کاراکتر زن  شکل می دهد و شکل گیری و تاثیر ارتباط را نمودار می سازد.

سبک بصری و زیبایی شناسی فیلم در حوزه فیلمبرداری به ویژه در نورپردازی نیز بسیار منحصر به فرد و درخدمت جغرافیا و حال و هوای کاراکترها به ویژه شخصیت محوری فیلم است و تشخص قابل ملاحظه ای را در جان فیلم می دمد.

تدوین و طراحی صوتی فیلم نیز در ادامه ی انسجام ساختاری اثر در بخش های دیگر، کامل کننده و عصاره آن چیزی است که جلیلوند مرحله به مرحله طراحی کرده است تا اینجا برداشت کند. و اما به روی پرده نرفتن شب، داخلی، دیوار بار دیگر یک دریغ و حسرت بزرگ را برای سینمای ایران به دنبال دارد؛ فیلمی که می تواند چهره خالقش را به مثابه و در شمایل و اندازه یک متفکر که قادر است دغدغه هایش را با زبان سینما به نمایش گذارد و روح و جانی تازه به کالبد نحیف آن بدمد، ترسیم کند. فیلمی که قطعا تماشای آن روی پرده ارزش هایش را بیش از پیش روشن تر می نمود و می توانست خط بطلانی براین تئوری باشد که فقط کمدی ها سردمداران فروش هستند!

لینک کوتاه

 

آخرین ها