سینماسینما، شهرام اشرف ابیانه
ابراهیم گلستان را از دید سینمایی اگر بخواهی بشناسی بهترین منبع در دسترس همان تک شاهکار یگانه او خشت و آینه(۱۳۴۴) است. مستندهای نفتی گلستان زیادی سفارشی و تبلیغاتی است. در مستندی مثل تپههای مارلیک(۱۳۴۲) نریشن فیلم بیش از اندازه مطنطن و ادبی است. اسرار گنج دره جنی (۱۳۵۲) به راشهای یک فیلم هنوز فیلمبرداری نشده میماند. اثری که در حد نام و شهرت گلستان نیست.
خشت و آینه اما پس از این همه سال، هنوز اصیل مانده. شروع فیلم در شب است. داستان یک ماجرای شبانه است تا که صبح برسد. جز چند نمای آغازین، بیشتر صحنهها در مکانهای سربسته و نماهای بسته میگذرد. گاهی دوربین تاکید روی چیزی دارد که در حالت عادی میتوانست آکسسوار صحنه باشد اما در صحنهای مهم از فیلم گلستان میشود درونمایه اصلی فیلم. انگار همهی فیلم برای همین نمای خاص شکل گرفته باشد. گویی اشیاء، زبان داشته باشند و در سکوت واقعیت صحنه را برای ما آشکار کنند.
مثال شاخصش چراغ قوه دستی روشنی است که مرد در صحنهای روی تاقچه گذاشته. زیرا زن همراهش گفته تاریکی را دوست ندارد. حال با نزدیک شدن دوربین به این روشنایی اندک و صدای خارج قاب زن و مرد در حال معاشقه، این روشنی مختصر ارزشی بیش از اندازه پیدا میکند. انگار این همان روشنیای باشد که کل جهان داستانی فیلم برای رهایی از تاریکی افتاده به زندگی شخصیتهای داستان محتاج آنند. چیزی که مرد فیلم با بازی زکریا هاشمی از آن غافل است و زن با بازی تاجی احمدی ضرورت وجودش را بیش از هر کسی حس میکند.
خشت و آینه اولین فیلم ایرانی است که شب، اشیاء و وسایل صحنه هماندازهی آدم های قصه در آن نقش دارند. دنیای داستانی درون فیلم ساده است. زمانه ساخت فیلم، موج نوی سینمای فرانسه بیداد میکرد و گلستان هم متاثر آن بود اما تمام فیلم در نوعی سکون و آرامش شرقیوار میگذرد.
این آرامش ظاهری در داستانهای گلستان هم هست از مجموعه داستان مد و مه که در سال ۱۳۴۷ چاپ شد، این تامل بر مستمسکهای عادی زندگی دیده میشود. انگار بنیان داستانها بر روی همین تاملها شکل گرفته باشد. داستانهای گلستان تلفیقی است از سبک روزنامه نگارانه ارنست همینگوی وارکه در کار توصیفی ناتورالیسم گونه زولاوار پدیدهها است. این همه آمیخته به گونهای ذهنیگرایی در توصیف جهان داستان و نوعی نگاهی فلسفی از نوع شرقیاش به زندگی که شاید ریشهاش به منطق الطیر عطار برگردد.
وامداری گلستان به عطار البته بیش از این شباتهای ساختاری است. نوع نگاه گلستان به زندگی آمیخته به بدبینی و تلخی است اما میل دیوانهوار به زندگی در آثار او قابل حس و لمس است. آنقدر که حضور نوزاد جا مانده در خشت و آینه به چیزی بیش از یک کودک بدل میشود. اینکه فصل پایانی فیلم به تمامی در یک شیرخوارگاه میگذرد، طوری که انگار از دوربین یک مستندساز تصویر شده، بی دلیل نیست.
در این صحنه پایانی آدمهای اصلی داستان حذف شدهاند و دوباره این حاشیه است که به عمد بر متن غالب میشود. این توجه به جزئیات، عناصر خارج قاب را یکباره مهم میکند و ما در مقام تماشاگر میفهمیم تمامی راز فیلم در همین صحنههای خرد و جدا مانده از صحنه بوده. این نوعی تلاش است برای نزدیک شدن به زندگی با دوربینی که گویی در حال ضبط تصاویری مستند از یک شیرخوارگاه ساده است. تصاویری که گویی حاشیهایاند بر داستانی که تا پیش از آن شاهدش بودیم.
دنیای گلستان چنین چیزی است. دوربینش از چیزی میگوید که در تصویر نیست اما حضورش حس میشود. خشت و آینه بدین واسطه تبدیل به چیزی شبیه زندگی روزمره شده. از این منظر، پلات داستانی غریبی در فیلم نیست. خشت و آینه را میتوان به چند فصل ساده تقسیم کرد. گویی در حال دیدن نمایش روی صحنهایم. خط رابط بین صحنهها اما چیزی است که در سینما سخت میشود نمایشش داد.
در فیلم گلستان این چیز نادیدنی، مولفهای به نام شب است. شب نه فقط به عنوان یک واقعیت فیزیکی، بیشتر واسطهای برای ربط دادن همهی آنچه در دنیای داستانی فیلم در حال وقوع است. عصبیت راننده تاکسی با بازی زکریا هاشمی، روشنفکر پرگو درون کافه با بازی پرویز فنی زاده، جوش و خروش و مهربانی مادرانه زن کافهچی با بازی تاجی احمدی به واسطه این مولفه تصویر میشود. گلستان در خشت و آینه موفق شده چیزی به دنیای اثرش اضافه کند که در حالت عادی میتوانست درونمایهای ادبی یا فلسفی داشته باشد. در روزگار ساخت فیلم، این چیزی شبیه معجزه بود. اتفاقی نادر که خود گلستان هم تنها یک بار موفق به خلق آن شد.
خشت و آینه را اگر دوست داریم برای همین یکپارچگی تصویری وز یبایی شناختی است. وگرنه بازیهای دیالوگی زن و مرد فیلم با و جودی که زیبا است آن قدر در یکپارچه کردن ساختار فیلم موثر نبوده. فیلم گلستان حال و هوای یک زندگی روزمره است و رازی که در دنیای شبانه فیلم سایه انداخته.
دنیای سینمایی گلستان را همین جزئیات به ظاهر دور مانده از صحنه تشکیل داده. با پازلی روبرویم که خودانگیخته چیده شده. چیزی است مدام در حال تغییر شکل. مثل جریان خود زندگی. قابلیت دوربین گلستان در شکلدهی به چنین صحنههایی است. به این میماند بخواهد با دوربینش برایمان داستانسرایی ادبی کند اما در میانهی داستانسرایی توجهش به چیزی باشد که در صحنه نیست اما نفس حضورش در صحنه حس میشود. اینگونه گلستان موفق شده آنچه نادیدنی است برای ما ملموس سازد.
خشت و آینه از این رو، جز دو صحنه افتتاحیه و پایانی بیشتر به قوت طول نماها اتکا دارد. همه حس و قدرتش را از نماهای طولانی میگیرد. دکوپاژ صحنهی کافه را به یاد بیاورید. برخلاف تقطیعهای مرسوم، حسی از خرد شده صحنه به تماشاگر نمیدهد. بیشتر چشم اندازی میبینیم از فضایی که آدمهای داستان دور میزی نشستهاند تا موضوعی را به زبان خودشان باز و تشریح کنند. دکوپاژ این صحنه و نماهای بسته آدمهای نشسته دور میز بیشتر حس یک نمای لانگ شات را دارند. از ضرب و تندی و تیزی برشهای چنین صحنههایی خبری نیست.
دوربین انگار عارفی باشد که ناخواسته گذارش به آن کافه شلوغ افتاده یا که گذری بادی باشد که ناخواسته از میان در نیمه بازی صداهایی را به گوشمان میرساند. این یک دورهم نشینی روشنفکرانه است در کافهای در اوایل دههی چهل تهران، در شکل و شمایل کسانی که رخت و لباسشان به طبقه فرهیخته نمیماند. پرویز فنی زاده هم در نقش مرد دانشگاه رفته بیشتر ادایش را درمیآورد. اینجا جایی است که شنیدهها و شایعات و احتمالات، سرنوشت زن و مرد داستان را رقم میزند. تقطیع صحنه در عین حال باید فضای شلوغ کافه و نوعی کلافهگی که آدمهای قصه را اسیر کرده نمایش دهد.
این نوعی فضاسازی سینمایی شرقی است. از کلیشه رایج این صحنهها اثری نیست. هرچه هست از دنیای زیستی اثر آمده. صحنه دنبال کردن زن و مرد فیلم در بازار با دوربین روی دست هم چنین حال و هوایی دارد. تنش حاکم بر صحنه نه فقط با دوربین در حال حرکت که به واسطهی در و دیوار جایی که داستان در آن جریان دارد رقم خورده. این همهی آن چیزی است که دنیای سینمایی گلستان این اندازه ماندگار کرده و آن را شبیه کرده به شعری قدیمی از زبان داستانسرایی که با نگاهی رواقانه زندگی را به نظاره نشسته.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- اختتامیه جایزه «ارغوان» به یاد ابراهیم گلستان
- ادای احترام جشنواره کرالا به مهرجویی و گلستان
- ابراهیم گلستان؛ هنرمندی که خود یک اثر هنری بود
- پیام کانون کارگردانان سینمای ایران به مناسبت درگذشت ابراهیم گلستان
- ابراهیم گلستان درگذشت
- آثار کیارستمی، شیردل، گلستان، نادری، بنیاعتماد و… در ایتالیا اکران میشوند
- «تا جمعه، رابینسون»؛ رودررویی مجازی دو سینماگر بزرگ از دو موج نو
- سینماسینما/ جشن تولد سینهفیلها برای گدار/ گلستان و گدار روبروی هم در «تا جمعه، روبینسون»
- مروری بر کارنامه چهار فیلمساز مطرح سینمای ایران در برنامه سینماتک خانه هنرمندان/ چگونه دوربین به خانقاه دراویش راه یافت
- نمایش «مستندهای کمیاب» در سینماتک خانه هنرمندان ایران
- ردپای شاعرانگی در فیلم/ فروغ فرخزاد شاعر تا کیارستمی فیلمساز
- تولد بیضایی و یک سکانس طلایی (۴)/ عباس اقلامی
- برشهای کوتاه/ مستند «گنجینههای گوهر»
- اختصاصی سینماسینما/ سخنان ابراهیم گلستان در مراسم نخستین دوره جایزه آکادمی سینماسینما شهریور ۹۷
- برشهای کوتاه/ صحبتهای ابراهیم گلستان درباره فرخ غفاری و کانون فیلم تهران
نظر شما
پربازدیدترین ها
- وقتی زن تبدیل به «ناموس» میشود/ نگاهی به فیلم «خورشید آن ماه»
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- اختصاص سینماسینما/ سه فیلم ایرانی در جشنواره فیلمهای برتر سال ۲۰۲۴ مجله تله راما
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- حضورهای بین المللی فیلم کوتاه تامینا
- گلدن گلوب اعلام کرد؛ وایولا دیویس جایزه سیسیل بی دمیل ۲۰۲۵ را میگیرد
- درباره «قهوه پدری»؛ قهوه بیمزه پدری
- «کارون – اهواز» در راه مصر
- اختتامیه جشنواره «دیدار» ۱۷ دی برگزار خواهد شد
- اختصاص سینماسینما/ سه فیلم ایرانی در جشنواره فیلمهای برتر سال ۲۰۲۴ مجله تله راما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ «مجمع کاردینالها»؛ موفقیت غیرمنتظره در گیشه و جذب مخاطبان مسنتر
- مدیر شبکه نسیم توضیح داد؛ مهران مدیری، جنابخان، فرزاد حسنی و چند برنامه دیگر
- تاکید بر سمزدایی از سینما و جشنواره فجر/ علیرضا شجاع نوری: ادغام جشنوارهی ملی و جهانی فجر سیاسیکاری بود
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ جادوی «شرور»؛ داستانی از دوستی، تفاوتها و مبارزه با تبعیض
- برای پخش در سال ۲۰۲۵؛ پسر شاهرخ خان برای نتفلیکس سریال میسازد
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ «گلادیاتور ۲»؛ بازگشتی باشکوه به کُلُسیوم و سنت حماسههای سینمایی
- اعلام نامزدهای چهلمین دوره جوایز انجمن بینالمللی مستند/ محصول مشترک ایران و انگلیس در شاخه بهترین مستند کوتاه
- اصغر افضلی و انیمیشن «رابینهود» در تازهترین قسمت «صداهای ابریشمی»
- جایزه جشنواره آمریکایی به پگاه آهنگرانی رسید
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ از فرصت ثبت نام فیلمها تا داوری عوامل بخش نگاه نو
- نمایش بچه / گزارش تصویری
- اهمیت «باغ کیانوش» در سینمای کمدی زدهی این روزها
- برای بازی در فیلم «ماریا»؛ نخل صحرای پالم اسپرینگز به آنجلینا جولی اهدا میشود
- اکران فیلم علی زرنگار از اواخر آذر؛ «علت مرگ: نامعلوم» رفع توقیف شد
- مانور آمادگی همراه اول برای رویارویی با بحران؛ تمرینی برای پایداری ارتباطات
- بررسی هزینه و درآمد تولیدات ۳ سال اخیر؛ حساب کتاب فارابی جور است؟
- در اولین روزهای اکران بینالمللی؛ «گلادیاتور۲»، ۸۷ میلیون دلار فروخت
- اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم فجر معرفی شدند
- نامزدی ۲ جایزه آمریکایی برای «دوربین فرانسوی»
- «شهر خاموش» بهترین فیلم جشنواره نوستالژیا شد
- فروغ قجابگلی بهترین بازیگر جشنواره ریچموند شد
- «تگزاس ۳»؛ کمدی از نفس افتاده یا موفقیت تکراری؟
- روایتی از سه نمایشنامه از محمد مساوات روی صحنه میرود
- «کارون – اهواز» در مراکش