سینماسینما، یاسمن خلیلیفرد
اولین و مهمترین نکته دربارهی فیلم «ناتور دشت» به کارگردانی محمدرضا خردمندان این است که فیلم ارتباطی با شاهکار سلینجر با همین عنوان ندارد پس بهتر است مخاطب دنبال حلقهی ارتباطی میان این دو اثر نگردد و فیلم را در مقام اثری مستقل تماشا کند.
«ناتور دشت» فیلمیست که براساس یک رویداد واقعی ساخته شده و با توجه به واقعی بودن قصهاش فیلمنامهی خوشچفتوبستی هم دارد و در روایتش دچار سکته نمیشود. فیلمنامه از منظر کلی روان و پرکشش جلو میرود و سرشار از تعلیق است.
رویدادی واقعی که «ناتور دشت» براساس آن ساخته شده است، پتانسیل و قابلیت بالایی برای شکل دادن به درامی رئالیستی، پر راز و رمز و نفسگیر دارد. آیا خردمندان موفق شده است از این ظرفیت به شکل کامل بهره برد؟ پاسخ منفی است. با اینکه دراماتیزه کردن رویدادی واقعی اساساً کار سادهای نیست اما به نظر میرسد خردمندان و حمید اکبری خامنه نیز در به ثمر رساندن این چالش دچار مشکلاتی شدهاند. شاید علت این موفق نبودن به شکل کامل، کوتاهی و کمشاخوبرگ بودن رویداد واقعی باشد که منجر به در جا زدن قصه در برخی از بخشهای درام میشود. درواقع کارگردانی ماهرانهی خردمندان و موضوع پرقابلیت و جذاب داستان، زیر سایهی کمملاطی و بیجان بودن درام رنگ میبازد و با اینکه تعلیق دلهرهآمیز درام چندین بار به آستانهی اوج میرسد، اما زود لو رفتن راز درام و تکراری شدن فرآیند تجسس برای یافتن دختربچه، که گاه نیز منجر به شکلگیری لحظات و دیالوگهایی شعارگونه خصوصاً از سوی احمد (هادی حجازیفر) میشود تعلیق و هیاهوی بیرونی درام را بیش از حد پررنگ کرده و از وجوه درونیتر آن کاسته است.
اما نکتهای را نباید فراموش کرد و آن اینکه «ناتور دشت» با تمام حفرههای فیلمنامهاش و ایراداتی که بر آن وارد است در قصهگویی موفق عمل میکند. نه قصد سیاهنمایی دارد، نه پایانبندی بیچفت و بستی دارد و نه دچار بلاتکلیفی میشود. فیلم، مسیر درستی را طی میکند که بیشاخ و برگ بودن فیلمنامه و کمبود داستانکهای فرعی ضربهی مهلکی به آن وارد نمیکند.
عنصر تقابل در درام پررنگ و چشمگیر است. احمد پیران و آیهان (میرسعید مولویان) دو قطب خیر و شر ماجرایند و حُسن فیلم آن است که هیچیک نه سفیدی مطلق خود را فریاد میزنند و نه سیاهی و پلیدی بیچون و چرایشان را. درواقع پیچیدگی کاراکترها و پرداخت درست آنها باعث میشود حضور هیچیک از آنها از فیلم بیرون نزند و گلدرشت به نظر نیاید.
کارگردانی بهجای فیلم و مجموعهی درستی از انتخاب بازیگران موجب آن شده است که فیلم کلکسیونی از بازیگرانِ درست در جای درست باشد که بازیهای درخشانی را ارائه کردهاند. اگر از شباهت نقش حجازیفر با برخی از نقشهای پیشیناش فاکتور بگیریم، حضور او قدرتمند و بهاندازه است. میرسعید مولویان اما برگ برندهی بازیگران فیلم است. بازی کنترلشدهی او، القای توامان حسهایی چون تنفر، عشق، خشونت، ترس و … و تعادل میان انرژی درونی که در چشمها برجسته میشوند و انرژی بیرونی که در حرکات بدنی او به اوج میرسند از جزئیات بازی درخشان او هستند.
حتی نقشهای فرعی مثل پدر حلما (بابک کریمی)، بایرام (علی مصفا) و حلما (شبنم قربانی) بازیهایی همبافت با بازیگران اصلی فیلم ارائه میدهند.
اما فیلمبرداری کار را نیز نباید در موفقیت آن نادیده گرفت. نماهایی که در خدمت دراماند و نه سوار بر آن. لانگشاتهایی که در جهت پیشبرد معنا و هدف فیلم علاوه بر کارکرد دراماتیکشان طبیعت خاص محیطی فیلم را نیز به شکلی زیرپوستی به منصهی ظهور میرسانند.
گرهگشایی درام خیلی زود اتفاق میافتد و بخش اعظمی از فیلمنامه به حلوفصل بحران میگذرد و لحظات پرتعلیق و پرتنشی را هم خلق میکند با این حال پایانبندی اثر تأثیر لازم را بر مخاطب میگذارد و نه به شکلی سرگردان بلکه با منطقی باورپذیر و واقعگرا رخ میدهد.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- «محکوم»؛ آغازی برای پایان
- «ناتوردشت» به باکو میرود
- نگاهی به فیلم «ناتور دشت»؛ یسنا گم شده!
- «ناتوردشت»؛ روایت انسان در لحظههای بحرانی
- «ستاره لیلا» رونمایی شد
- از همبستگی دیجیتال تا پرده سینما/ قدرت شبکههای اجتماعی در نجات و الهام
- «ناتوردشت»؛ قصهای از وجدان، آبرو و جمعیت
- «ناتوردشت» بررسی شد؛ پدیده کاتارسیس امروز در سینما کمیاب است
- بازگشت سینمای اجتماعی ایران؛ روایتهای واقعی دوباره روی پرده
- یک روز مانده به آغاز اکران؛ آنونس رسمی «ناتوردشت» رونمایی شد
- «رها»؛ بازگشت شکوهمند سینمای مستقل اجتماعی
- نگاهی به فیلم «ناتوردشت»/ نگهبان پاکیها
- نگاهی به فیلم «هفتاد سی»/ در بستر واقعیت
- نگاهی به فیلم «باغ کیانوش»؛ پرهیز از شعارزدگی
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- «دیدار بلوط»؛ بازگشتی به شکوه یک خاطره
- اشغال بهرام بیضایی وزمانه پس از جنگ ۱۲ روزه/به بهانه ۵ دی سالروز تولد بهرام بیضایی
- «سامی»؛ روایتی انسانی از جنگ بیپایان
- سینمای مستقل ایران را به رسمیت بشناسید
- گیشه سینما در دست کمدیها/ دو فیلم جدید اکران شدند
- اعلام بودجه فرهنگ و هنر در سال ۱۴۰۵
- مصوبهای برای حذف وزارت فرهنگ؛ مصوبه «سیاستهای صوت و تصویر فراگیر»؛ تعارض با جمهوریت
- «بابا پیکاسو»؛ در چنبره عواطف، حرمان و جداافتادگی
- «شمعی در باد»؛ جسورانهترین فیلم نیمه اول دهه هشتاد
- مهتاب ثروتی و مرجان اتفاقیان به «خاکستر خیال» پیوستند
- «جزیره آزاد»؛ خداوندگار خودخوانده جزیره آزاد
- جیمز کامرون: از سلطه هوش مصنوعی میگریزم/ «آوارتار۳» و شروع افتخارآمیز اکران
- بازیگر آمریکایی خودکشی کرد
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود





