محمد تاجیک- بوی پیراهن یوسف از فیلمهای مهم ابراهیم حاتمی کیاست .
به گزارش سینماسینما، خود ابراهیم حاتمی کیا در مصاحبه ای درباره این فیلم گفته :از من پرسیدند:« چرا درباره امام زمان (عج) فیلم نمی سازی و گفتم که ساخته ام؛ همین «بوی پیراهن یوسف». حتما که نباید مستقیما سراغ یک موضوع بروم. این فیلمی بود که تصور مرا از مفهوم انتظار مشخص می کرد. »
در زمان نمایش فیلم شهرام جعفری نژاددرباره آن می نویسد: «بوی پیراهن یوسف درباره انتظار و منتظران است. منتظرانی که برخی عاقلند و برخی عاشق، برخی باور دارند و برخی تردید و برخی صبورند و برخی ناپایدار. اما نتیجه به هر حال فرقی نمی کند. معجزه ایمان، عاقلان و عاشقان را یکسان به وصل می رساند (امتیاز فیلم در این تلقی ست.)» (ماهنامه سینمایی فیلم، شماره ۱۹۱)
/حس صمیمیتی که در «بوی پیراهن یوسف» داشتیم/
یکی از بازیهای شاخص نصیریان در نقش دایی غفور فیلم «بوی پیراهن یوسف» است.
خود علی نصیریان خودش درمصاحبه ای دراین باره گفته :”میدانستم که حاتمی کیا فیلمساز بسیار قابلی است و فیلمهای قبلیاش را دیده بودم و با اطمینان سر کارش رفتم. از نقش و فیلمنامه هم خیلی خوشم آمد و میدانستم کار خوبی میشود.” او همچنین در یک صحنه از «برج مینو» هم بازی کرده است.در این باره می گوید:”حاتمیکیا مصر بود و میگفت دوست دارم در این صحنه باشید. خواهش کرد و من هم قبول کردم. وقتی پلان را دیدم، فهمیدم درست میگوید و شاید کس دیگری را میگذاشت، این معنا و حس صحنه در نمیآمد. حس صمیمیتی که در «بوی پیراهن یوسف» داشتیم باعث شد از حضور در این صحنه دریغ نداشته باشم.”
/قوچانی: هنوز هیچ فیلمی به اندازه بوی پیرهن یوسف نتوانسته مفهوم انتظار را به تصویر بکشد/
محمد قوچانی روزنامه نگار مشهور دریادداشتی در زمان اکران فیلم چ نوشته ودر بخشهایی از آن به فیلم بوی پیرهن یوسف اشاره کرده :در سال های اخیر پول های هنگفتی در سینما و تلویزیون خرج ترویج سینمای دینی شده است اما هنوز هیچ فیلمی به اندازه ی بوی پیراهن یوسف نتوانسته مفهوم ” انتظار” را به تصویر بکشد و البته شاید روزگاری بنویسند که هیچ فیلمی به اندازه”چ” نتوانسته ” معجزه” را به نمایش درآورد.”آژانس شیشه ای” هم با یک معجزه پایان یافت: یک هلی کوپتر و نامه ای که گویی از آسمان می آمد و البته در نهایت آنقدر دیر رسید که کار از کار گذشت.
/غفور بوی پیرهن یوسف در برابرجمع/
مهرزاد دانش منتقد سینما نیز در مطلبی درباره سینمای حاتمی کیا نوشته :شخصیتهای اصلی آثار ابراهیم حاتمیکیا را سخت میتوان از یاد برد. یکی از ویژگیهای اساسی و معمولاً ثابت این آدمها فردیت پررنگشان در برابر ایدههای منبعث از ناحیه اجتماع پیرامونی است. گفتمان فرد در برابر اجتماع یکی از قدیمیترین و متداولترین الگوهای دراماتیک است، اما در سینمای ایران به دلیل جا نیفتادن بحث فردیت در مناسبات انسانی و معاشرتی، کمتر به کار آمده.
این منتقد سینما در بخش دیگری از مطلب خود می نویسد :منتها در سینمای برخی فیلمسازان که از این مرز ذهنی گذر کردهاند، ردپاهایی پررنگ از فردیت دیده میشود؛ از جمله حاتمیکیا. اصلاً یکی از دلایلی که فیلمهای او را از بیشتر همتایانش در سینمای جنگ متمایز کرده همین رویکرد است. در غالب فیلمهای جنگی ما، آدمها هویت مستقل ندارند و همه شبیه به همان جمعیتی هستند که از رسانههای رسمی تحت عنوان رزمندگان اسلام نام برده میشود. اگر کسی از این مرز جمعیتی عبور کند یا خائن است و به سزای عملش میرسد و یا اگر رستگار باشد توفیق توبه برایش حاصل میآید.برای همین است که کمتر شخصیت رزمندهای از خیل فیلمهای جنگی سینمای ایران در ذهن باقی مانده، چرا که واجد فردیتی مستقل به لحاظ منش و روش و عقیده نیستند و همان نقابی را بر چهره دارند که دیگری بر صورت زده است. اما آدمهای حاتمیکیا عموماً از جنسی دیگرند. ساز مخالف میزنند و در تنهاییشان ثبات قدم دارند. تا آن جا پیش میروند که یا ادعایشان ثابت شود و یا خود در ایدههایشان مستغرق شوند. این ثبات و سرسختی نشان از استقلالی دارد که همان فردیتشان را تشکیل میدهد. آنها با جمع پیرامونیشان درگیرند و از جانب سایرین شماتت میشوند و حتی با عناوینی از قبیل دیوانه و لجباز روبهرو میشوند اما استحکام فردی، این حمله جمعی را با پاتک مواجه میسازد. در بوی پیراهن یوسف ادعای غفور مبنی بر زنده بودن یوسفش، مورد پذیرش هیچ جمعی نیست؛ حتی اعضای خانوادهاش؛ و حتی دختر مسافری که در بخشی از راه و انتظار، با او همراه است از میانه میگسلد. غفور در تنهاییاش مصمم است و تردیدهایش را مثل سعید از کرخه تا راین در قالب فریاد به خدا در خلوت ابراز میدارد. در صحنهای زیبا این فردیت منزوی در قبال جمع به روشنی بروز مییابد: آنجا که غفور مستأصل در لاین مخالف خیابان میراند و اتومبیلها همگی از روبهرویش در حال حرکتند: شمایلی رنجکشیده از عبور در برابر آن چه دیگران واقعیتی تردیدناپذیر مینامندش. اما پایان فیلم حقیقت فردی غفور را در برابر واقعیت جمعی دیگران به اثبات میرساند و بار دیگر قهرمان تنهای داستان پیروز میدان نبرد با جمعیت پیرامون میشود.
/شب و ایمان به طلوع/
ناصر صفاریان منتقد مطرح سینما در مطلبی در ماهنامه فیلم در سال ۷۶ درباره این فیلم می نویسد :پس از ساختار مبتنی بر فرم در «خاکستر سبز»، در فیلم «بوی پیرهن یوسف» ، حاتمیکیا یک بار دیگر به سراغ سینمای قصهگو میرود. «بوی پیرهن یوسف»، از بسیاری جهات شبیه «از کرخه تا راین» است، اما از انسجام آن فیلم خبری نیست.
خواست حاتمیکیا بر بیان مفهوم انتظار در پس موضوع آزادی اسرا، باعث شده با بافتی تمثیلی روبهروباشیم. تمام صحنههای فیلم – به جز یکی از صحنههای خانه شیرین، که به یک دستی کار لطمه زده- تا قبل از ورود آزادگان، در شب میگذرد و در نبود آنها همه جا تیره و ظلمانی ست. اما پس از فصل زیبای تونل، با ورود اسیران، نور همه جا را فرا میگیرد و شب جای خود را به روز میدهد. علاوه بر انتخاب اسم شخصیتها که هر یک برگرفته از مذهب یا ادبیات است (یوسف، یونس، شیرین، خسرو)، استفاده از حضور پرچمهای رنگارنگ و استقبالکنندگانی که از نژادهای مختلف هستند و از نقاط مختلف ایران گرد آمدهاند، فضایی فرازمانی و فرامکانی خلق میکند که ماجرای فیلم – و مفهوم انتظار- را به همه تعمیم میدهد. از تونل به بعد که شاهد التهاب سماعگونه شیرین هستیم، فیلم به تصویر ناب روی میآورد و از خط روایی بخش قبل از تونل فاصله میگیرد.
با این که اهمیت قائل شدن بیش از حد برای موسیقی – که از توفیق موسیقی «از کرخه تا راین» ناشی شده – و بخشهای ابتدایی به ویژه سکانس آغازین، به ساختار اثر صدمه زده، درونمایه احساسی و عاطفی فیلم آن قدر قوی است که تماشاگر را به راحتی با خود همراه میکند.
حاتمیکیا میگوید: «چرا همیشه باید از عقل به حس برسیم؟ بیاییم حس را به عقل تبدیل کنیم.» در فیلم هم، حس جلوتر از عقل حرکت میکند. فصل تونل و تبدیل شدن یک پلاک به دو پلاک و مرور فیلمهای ویدئویی مربوط به یوسف در ذهن شیرین، بهترین جلوههای تبدیل عقل به حس و بسط روحیه ایثار -بر اساس احساس- است. تمام نشانههای مادی موجود ثابت میکند که یوسف شهید شده، اما دایی غفور با نگرشی فراتر از عقل و منطق، ایمان دارد که یوسف باز میگردد. در مقابل، شرایط به گونهای رقم میخورد که نشانههایی از زنده بودن خسرو به دست میآید. اما نتیجه، چیز دیگری میگوید. برخلاف تمام معیارهای منطقی، یوسف – که نباید برگردد – برمیگردد و خسرو – که باید برگردد – بر نمیگردد. فیلمساز، با چنین پایانی، این نکته را گوشزد میکند که انتظار هنوز پایان نیافته و این تسلسل همچنان ادامه دارد.
ویژگی مثبت «بوی پیرهن یوسف» این است که حاتمیکیا پرونده فیلمش را با خوشبینی غیرواقعی نمیبندد. در کنار امید و ایمان به معجزه، رگههایی از تلخی و ناامیدی هم وجود دارد که به باورپذیر شدن اثر کمک میکند. یوسف در شرایطی به آغوش میهن باز میگردد که دیگر از آغوش صدیقه خبری نیست. حبیب، داماد دایی غفور به این نتیجه میرسد که با آن صورت به هم ریختهای که زن و فرزندش هم توان دیدنش را ندارند، از خانه دور باشد. نمای پایانی هم در خوش بینانهترین دید، نشانه تداوم انتظار شیرین است؛ چرا که شیرین به رغم آن که به دایی غفور میگوید دوست دارد برادرش از کدام سو بیاید، در لحظه پایانی به سویی دیگر خیره میشود. با نگاهی که امیدی به بازگشت خسرو ندارد، نگاهی که امتدادش به خسرو نمیرسد.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- حاتم بخشیهایی که ابراهیم را از سینمای ایران گرفت
- آیا فیلم حاتمیکیا به جشنواره فجر میرسد؟
- روایتی نوین از ابراهیم حاتمیکیا؛ پروژه «موسی کلیمالله» چگونه به ابراهیم حاتمیکیا رسید؟
- صداوسیما به از کرخه تا راین هم رحم نکرد!
- حاتمیکیا چرا ساخت سریال «موسی(ع)» را پذیرفت؟
- فاشیسم، آرمانگرایی و پایگاه امنِ ایدئولوژی
- یادداشت حاتمی کیا در پی درگذشت نادر طالب زاده
- چرخشهای ناگهانی/ کوتاه درباره فیلم «شب طلایی»
- قصهی خانه مادربزرگ/نگاهی به فیلم «شب طلایی»
- یک ریسک بزرگ/ نگاهی به فیلم «شب طلایی»
- تکرار کلیشهها/ نگاهی به فیلم «شب طلایی»
- رونمایی از لوگو و تیزر فیلم سینمایی «شب طلایی»
- نمایش ۱۰ فیلم مرمت شده از گنجینه سینمای ایران در چهلمین جشنواره فیلم فجر
- نام فیلم پسرحاتمیکیا تغییر کرد
- تعبیر یک رویا/ نگاهی به «خواب ابراهیم»
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- «مثل یک بهمن»؛ روایت خنیاگری که صدای یک قوم اصیل شد
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
آخرین ها
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت
- فیلمـکنسرت «برندگان اسکار موسیقی» روی صحنه میرود
- معرفی برگزیدگان نوزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»
- آکادمی داوری اعلام کرد؛ فهرست نامزدهای اولیه جوایز اسکار ۲۰۲۶/ نامزدی فیلمسازان ایرانی در دو بخش
- با رای منتقدان مجله IndieWire؛ آخرین ساخته جعفر پناهی در میان بهترینهای ۲۰۲۵
- شورای بازبینی فیلمهای سینمایی موافقت کرد؛ صدور پروانه نمایش برای پنج فیلم سینمایی
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- «پیکار با پیکر»؛ پیکری در پیکار
- «غریزه»؛ عشق پرشور نوجوانی، عبور از ممنوعهها
- رابطه ظرف و مظروف
- «محکوم»؛ آغازی برای پایان
- میراثِ کودکی
- بازیگر «پاریس تگزاس» در فیلم تازه نادر ساعیور
- اکران نسخه مرمت شده یکی از فیلمهای مهم داریوش مهرجویی
- این فیلم انعکاس واقعیتهای زندگی آدمهاست/ لیلا حاتمی: حواس کسی به «قاتل و وحشی» نیست
- «ارس، رود خروشان» روایت فاتحان شهرهای رفته بر باد است
- اکران و نقد نمایندهی کانادا در اسکار در سینما اندیشه
- نگاهی به مستند «زیر درخت لور»؛ بیانیهای هنری درباره شکلی از رنج جمعی
- «پیکار با پیکر»؛ وقتی که سخن هرودوت بهانه فیلم میشود
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- یک جایزه و دو تقدیر برای فیلمسازان ایرانی در جشنواره الیمپیای یونان
- سینما ایران در آتش سوخت
- ۲۶ هزار پاترهد دست دوستی دادند/ پیش به سوی فیلم-کنسرت «بازی تاج و تخت
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- «سگ سیاه»؛ بازمانده در شهر مردگان
- پیوند نوستالژی و نقد اجتماعی در «سینما شهر قصه»
- سیویکمین دوره جوایز سینمایی لومیر فرانسه؛ نامزدی ۲ سینماگر ایرانی/ «بیگانه» نامزد ۶ جایزه شد
- فوت بازیگر شناختهشده نقشهای منفی در سینمای آمریکا





