دبورا یانگ منتقد مطرح هالیوود ریپورتر در یادداشتی به مستند «بانو قدس ایران» ساخته مصطفی رزاقکریمی پرداخته است.
به گزارش سینماسینما، دبورا یانگ درباره این مستند مینویسد:
مصطفی رزاق کریمی مستندساز، فیلمی همراه با ستایش از زندگی خدیجه ثقفی، همسر (به شکل غافلگیر کنندهای) مستقل آیتالله خمینی ساخته است.
فیلم بانو قدس ایران (خدیجه ثقفی) بخشی از انقلاب فرهنگی مختصری است که در سینمای ایران اتفاق افتاده و در آن به مضامینی پرداخته میشود که پیش از این به طور عمومی دربارهشان صحبت نمیشده. این مستند کنجکاوی برانگیز که توسط مصطفی رزاق کریمی ساخته شده، یک واقعه نگاری منحصر بفرد و مروری بر زندگینامه زنی است که همسر آیتالله (امام) روحالله خمینی، رهبر انقلاب اسلامی ایران بوده و شصت سال از زندگی او را با ما به مشارکت میگذارد. به نظر میرسد که رزاق کریمی در بعضی مواقع نمیداند تا کجا میتواند پرده از زندگی او بردارد، زندگیای که عموم کمتر دربارهاش میدانند، و به این ترتیب با اطمینان و انتخاب مسیری شاعرانه به سوژهاش نزدیک میشود. بانو قدس ایران در بخش سینمای ایران جشنواره بینالمللی سینما حقیقت جایزه بهترین فیلم را دریافت کرده است.
شخصیت اول فیلم بطور مشخص در فیلم حضور فیزیکی ندارد. کسی هم انتظار ندارد که فیلمهای خبری یا سوپر ۸ های خانوادگی از او در دسترس باشد، اما نبود تقریباً هیچ عکسی از خدیجه ثقفی در فیلم قابل تأمل بنظر میرسد. حتی در عکسهایی که برای تبلیغات فیلم استفاده شده نیز با هوشمندی تصویری نمادین جایگزین او شده است: یک عینک ذرهبینی که منعکس کننده نور روی دستنوشتههای اوست، که حس روحی حاضر را به ذهن متبادر میکند. مشخصاً این بخشی از انتخاب آزادانه فیلمساز است که این بانوی بزرگ را در هالهای از ابهام نگاه دارد، که با ذائقه فیلمسازی رزاق کریمی هم سازگار است، پرتره قابل احترام زنی که زیر سایه شوهر مشهورش زندگی کرده است.
او که بعنوان “مادر انقلاب اسلامی” شناخته شده، در سال ۲۰۰۹ در نود و سه سالگی دار فانی را وداع میگوید، در حالیکه از او سه دختر به جا مانده است، که همانها در فیلم دربارهاش صحبت میکنند. آنها بیشتر به شخصیت استوار و ثابتقدم او میپردازند و کمتر درباره احساسات درونیاش در مواجهه با اتفاقات تکاندهنده پیرامون وی در آن زمان صحبت میکنند. صبر کلیدواژه او در مواجهه با طوفانهای پیاپی اطرافش بوده است. او در مقابل آنها مثل صخرهای مقاومت میکند. اما کسی چه میداند در درون او چه گذشته است؟
او در ۱۹۱۳ به دنیا آمد، دختر یک عالم روحانی تهرانی بود، اما با خانواده مادربزرگش بزرگ شد، که ظاهراً خانوادهای متمول بودهاند، از آنجاکه اشاره میشود حتی در خانه خیاط شخصی داشتهاند. و به این ترتیب نتیجه میگیریم که زندگی خدیجه ۱۶ ساله، با این پیشینه از نظر اجتماعی میتوانست روشنتر از زندگیای باشد که شوهری که برایش انتخاب کردند برایش رقم زد: طلبه ۲۷ ساله حوزه علمیه، لاغر و رنگ پریده که قرار است ۶۰ سال همسر او باشد.
اولین اقامتگاه زوج جوان شهر قم بود؛ شهر مقدس شیعیان، که مرکز مطالعات فقهی و مقر اصلی طلاب حوزه علمیه بود. بدون شک او بعنوان دختری که در شهری به روز و مدرن با رفاه کامل زندگی کرده، در مواجهه با قم با کوچههای باریک و قدیمیاش و دو اتاق محقری که بالای یک مغازه بعنوان خانه برایش درنظر گرفته شد، از این شهر سرخورده و متنفر شد. آرزویش بازگشت به تهران بود. سپس هفت بچه به دنیا آورد، که ۵ تای آنها از بیماریهای اطفال جان سالم به در بردند. به این ترتیب او با این زندگی ساده، با محدودیتهای اقتصادیاش در کنار شوهری که هم او را بسیار دوست میداشت و هم به خواندن زبانهای فرانسه و عربی تشویقش میکرد کنار آمد.
دههها گذشت، حالا خدیجه پا به سن گذاشته، خود زنی متفکر، آرام و تا حدودی فاضل و دانشمند شده بود. او مانند روحی سرگردان در میان اتاقهای تاریک و پر از کتاب در آمد و شد بود. شوهر او از مقرشان در قم به عنوان منتقد اصلی سلسله پهلوی فعالیت میکرد، تا در سال ۱۹۶۳ که پس از به نقد کشیدن شاه و اصلاحات غربگرایانه و ضد اسلامیاش دستگیر شد. همزمان با دستگیری او توسط نیروهای پلیس، به همسرش آرامش میداد و میگفت که نگران نباشد. طی سه روز بعد از این واقعه موج اعتراضات گستردهای در خیابانها بوجود آمد و معترضین زیادی توسط آتش پلیس سرکوب شدند.
برپایه صحبتهای اعضای باقیمانده خانواده خمینی که تصویرشان در فیلم دیده نمیشود، خانه خدیجه شبیه سربازخانهای شده بود که مدام افرادی به آن تردد میکردند. سال بعد خدیجه خانواده و بچههایش را ترک کرد و ۱۵ سال در کنار شوهرش در تبعید ماند، که بیشتر این دوره در نجف عراق گذشت. شنیدههای کمی از حال و روز او در آن دوران وجود دارد، جز آنکه برایش گرمای خفه کننده نجف طاقتفرسا بود. در ۱۹۷۷ فاجعه بزرگ برای او رقم خورد؛ او به شکلی مبهم و رمز آلود پسر بزرگش مصطفی را از دست داد، بنظر میرسید نیروهای مخفی پلیس در مرگ او دست داشتهاند. خمینی بر اثر فشارهای دولت عراق برای ترک نجف راهی خانهای در حومه پاریس شد، سپس در فوریه ۱۹۷۹ به ایران بازگشت و همزمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران در صدر اخبار جهان قرار گرفت.
خدیجه بیست سال پس از مرگ شوهرش زندگی کرد و در این سالها خود را وقف خانواده، ادبیات و اشعار ایران کرد.
منبع: هالیوود ریپورتر (۳۰ مارس ۲۰۱۸)
ترجمه: آتوسا قلمفرسایی
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- این بار نامی از فیلم پناهی نیست؛ منتقدان هالیوود ریپورتر ده فیلم برتر ۲۰۲۵ را انتخاب کردند
- معرفی داوران آثار مستند جشنواره بینالمللی فیلم «حوا»
- امر قدسی در بطن تقدسزدایی: تنهاییِ روحِ جهان بیروح/ یادداشت احمد میراحسان بر مستند «بانو قدس ایران» (بخش دوم)
- روایت ایرنا از اشتباه هالیوود ریپورتر در ماجرای فیلم فرهادی /هالیوود ریپورتر خبر خود را اصلاح کرد
- ۱۰ فیلم برتر سال به انتخاب منتقدان هالیوود ریپورتر
- آغاز به کار «شبکه تخصصی اکران فیلمهای مستند»/ پنج فیلم در «اکران حقیقت» نمایش داده میشوند
- حامد سلیمانزاده در گفتوگو با سینماسینما/ اصغر فرهادی، نام دوستداشتنی برای جشنواره کن است
- «دبورایانگ» از «بوتاکس» ایرانی نوشت
- برترین فیلمهای امسال به انتخاب منتقدان هالیوود ریپورتر
- منتقدان بهترین سریالهای تلویزیونی ده سال گذشته را انتخاب کردند
- یادداشت دبورا یانگ در هالیوود ریپورتر بر «قصر شیرین»/ مفهوم پدر بودن
- تمجید منتقد هالیوود ریپورتر از «قسم» محسن تنابنده
- اختصاصی سینماسینما/ نقد دبورا یانگ بر «درساژ»/ داستانی اخلاقی و جذاب از چالشهای یک دختر
- اختصاصی سینماسینما/ نقد دبورا یانگ منتقد مطرح هالیوود ریپورتر بر فیلم «حکایت دریا» ساخته بهمن فرمانآرا/ حرف آخر
- نگاهی به مستند «بانو قدس ایران» / یک پرتره پرطراوت!
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
آخرین ها
- مهتاب ثروتی و مرجان اتفاقیان به «خاکستر خیال» پیوستند
- «جزیره آزاد»؛ خداوندگار خودخوانده جزیره آزاد
- جیمز کامرون: از سلطه هوش مصنوعی میگریزم/ «آوارتار۳» و شروع افتخارآمیز اکران
- بازیگر آمریکایی خودکشی کرد
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»





