تعامل دوسویه روحانیت و رسانه ملی طی چهار دهه گذشته بیشتر متکیبر انگیزهها و تلاشهای فردی به ثمر نشسته و هنوز جای خالی یک رویکرد کلان برای جهتدهی هدفمند به این تعامل محسوس است.
سینماسینما، عطیه موذن: نسبت و رابطه روحانیت و رسانه، همواره نسبتی دو سویه و مبتنیبر همافزایی بوده است چه اینکه روحانیت در ذات خود، همواره ماهیتی رسانهای برای فعالیتهای خود تعریف کرده و رسانه از منظر هدایتگری همواره همسنخی نزدیکی با واعظان و سخنوران احساس کرده است.
این تعامل دوسویه در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در مختصات مصداقی صداوسیما، فرازوفرودهایی داشته و امروز که به عقب مینگریم تجربههای متنوعی را در زمینه آزمون و خطا برای رسیدن به نقطه ایدهآل این تعامل میتوانیم رصد کنیم.
طی چهار دهه گذشته روحانیون مختلفی وارد تلویزیون شدهاند که برخی صرفاً به عنوان کارشناس، سخنران و یا منبری با مخاطب به گفتگو نشستهاند و بعضیهای دیگر تلاش کردهاند با قالبهای متنوعتری همچون نمایش با طیفهای متنوعتری ارتباط برقرار کنند. با این حال میان همه اینها روحانیون شاخصی بودهاند که توانستند در همه این قالبها نبض مخاطب را گرفته و با او ارتباط بیشتری برقرار کنند و بودهاند تجربیاتی که به توفیق منتهی نشده و دستخوش فراموشی شدهاند.
همانطور که اشاره شد، به جهت دوسویه بودن تعامل میان روحانیان و تلویزیون، به همان میزان که حضور کارشناسان مذهبی و کاربلد بر غنای طیفی از تولیدات سیما افزودهاند، کم هم نبودهاند روحانیان گمنامی که با حضور در قاب سیما، فرصت ویژهای برای دیدهشدن پیدا کرده و دامنه مخاطبان خود را گسترش دادهاند.
در این گزارش و به بهانه حضور متفاوت برخی روحانیان در منوی تلویزیون در رمضان ۹۸، ضمن بازخوانی و مرور حضور نوستالژیک برخی روحانیان شاخص طی ۴ دهه گذشته در قاب تلویزیون، به بررسی جایگاه امروز و تجربیات راهگشا برای آینده این تعامل پرداختهایم.
درسهایی با قرآن که به عمر انقلاب میرسد
حجتالاسلام محسن قرائتی احتمالاً شاخصترین چهره عجین شده با خاطرات جمعی مخاطبان سیما طی چهار دهه گذشته است. روحانی خوشبیان و شوخ کاشی، که از همان ابتدای انقلاب و در سال ۵۸ وارد تلویزیون شد و حالا به اندازه عمر انقلاب سابقه برگزاری کلاس درسهای قرآن برای مخاطبان تلویزیون را دارد.
قرائتی از روحانیونی است که حالا میتوان گفت، مردم سالها پای درس وی نشستهاند و سالها تفسیر و توضیح آیاتی از قرآن را با یک گچ سفید و یک تخته سبز به مردم ارائه کرده است. قرائتی به واسطه ادبیات خودمانی و شوخطبعیهایی که در آموزشش داشت هم مردم را خنداند و هم توانست مخاطب را ۴۰ سال پای درسهای قرآنی خود بنشاند. او هم نکته سنج است و هم اهل ظرافتهای طنازی و در این سالها با زبانی خودمانی و با مثالهای مردم کوچه و خیابان و قصههایی از میان آنها با خودشان حرف زده است.
قرائتی از آن دسته روحانیونی است که بلد بود مخاطبش را با خود همراه کند و بارها در بحثها جمله یا عبارتی را میگفت و با این کلیدواژه معروف که «بگید…» سعی میکرد حواس مخاطبان و حضار پای درسش را به خود متمرکز کرده و از آنها جواب بگیرد.
حضور قرائتی در دهه ۶۰ و ۷۰ به عنوان یک روحانی شاخص برای همه فصول بود که باعث شد وقتی حمید نعمتالله در اواخر دهه ۹۰ سریال «وضعیت سفید» را درباره خاطرات جمعی ما از دهه ۶۰ و دوران جنگ تحمیلی ساخت فراموش نکند سهمی برای قرائتی و درسهایی از قرآن هم قائل شود و با سکانسی از تماشای جمعی برنامه او در خانه، حسی نوستالژیک برای مخاطب رقم بزند و آن دوران را به این ترتیب به تصویر بکشد.
روحانیای در نقش قصهگوی دوران کودکی
اما قرائتی تنها شمایل خاطرهساز روحانیت در قاب تلویزیون نبوده است؛ خیلیها هنوز روحانی خندان و بشاش دهه ۶۰ و ۷۰ تلویزیون را یادشان هست، حجتالاسلام محمدحسن راستگو که از بازی با کلمات تا حل کردن جدول تا انواع مسابقهها و حتی شعرخوانی و قصهگویی همه و همه را به کار میگرفت تا بتواند با روشهایی پویا و شاد بچهها را آموزش دهد. راستگو تقریباً جزو اولین و البته در زمانه خود تنها روحانیای بود که با این شیوهها با مخاطب تلویزیونی کودک ارتباط برقرار میکرد.
او اهل مشهد بود و کمی با لهجه حرف میزد و با ادبیات صریح و خودمانی خودش سعی میکرد آیات، احادیث و مفاهیم دینی را برای کودک و نوجوان ساده سازی کند و نه فقط کودک و نوجوان که بزرگترها هم با او همراه میشدند. راستگو در زمانی سراغ قصهگویی و شعر و آموزشهای این چنینی برای کودکان رفت که هنوز مجریان کودک در قالبهای سخت و رسمی و جدی خود با مخاطبشان حرف میزدند و معدود مجریان کودک اهل بازی و شادی بودند.
خطیبانی که ستاره سیما شدند
با گسترش شبکههای تلویزیونی، روحانیون مختلفی به قاب شیشهای وارد شدند. برخی از این روحانیون به عنوان سخنران دیده شدند و منبرهایشان در تلویزیون نمایش داده میشد و بخشی از مردم به مخاطبان ثابت این منابر تبدیل شدند. برخی هم در کسوت کارشناسان مذهبی و دینی در میزگردها شرکت و گفتگو میکردند؛ گفتگوهایی که از بحثهای دینی و معرفتی در مناسبتها و ایام عزاداری و میلاد گرفته تا موضوعات تخصصیتر فقهی، شرعی و حتی سیاسی را در بر میگرفت.
سخنرانیهای منبری حجتالاسلام علیرضا پناهیان و آرای وی در باب مسائل سیاسی، سخنرانیهای صریح و بیتعارف حجتالاسلام ناصر نقویان که گاهی با اشعار مولانا، آنها را همراه میکرد از معروفترین و شاخصترین این نمونهها بوده است.
گوش دادن به سخنرانیهای حسین انصاریان با ادبیات و لحن خاصش و همچنین حجتالاسلام آقا مرتضی تهرانی از نمونههای دیگری است که بیشتر به خاطر غنای محتوایی مباحثشان در قاب تلویزیون دیده شدند و مخاطبانی پیگیر هم پیدا کردند. حجتالاسلام فاطمی نیا و بحثهای اندیشهای او درباره ائمه و وقایع تاریخی اسلام و اطلاعات و معارفی که مطرح میکرد نیز باعث شد طرفداران خاص خود را پیدا کند.
در این میان البته سخنرانیهای دیگری هم از علمای شاخص پخش میشد که هر چند به صورت کوتاه در حدود یک ربع تا نیم ساعت در بازههای زمانی کوتاه روی آنتن میرفت اما به دلیل جایگاه آن علما همیشه طرفداران خود را داشت. علمایی همچون علامه محمدتقی جعفری با لهجه آذری شیرینش و یا آیتالله مجتهدی تهرانی از این چهرهها بودند که البته این بار تلویزیون واسطه دیده شدنشان نبود بلکه بواسطه جایگاهشان از درس و بحث آنها سود میجست. همچنین آیتالله جوادی آملی و آیتالله مکارم شیرازی که توانستند تراز چهرههای دینی حاضر مقابل دوربین تلویزیون را چندین پله ارتقا دهند.
سالهای پایانی دهه ۸۰ اما زمانی برای بروز و ظهور نامهای دیگری در عرصه روحانیت بود که هم انگار نبض مخاطب را بهتر میدانستند و صمیمیتر با او ارتباط برقرار میکردند و هم به حوزههای دیگر تلویزیون مثل برنامه سازی و گفتگوهای غیر از یک بحث کارشناسی صرف ورود کرده بودند. روحانیونی که حتی هر از گاهی نبودشان باعث سوءتفاهم میشد و شایعه ممنوعالتصویر شدنشان در میان مخاطبان میپیچید و بود و نبودشان برای مخاطب سوال میشد.
در این سالها حضور روحانیون در گفتگوها از مباحث کارشناسی مناسبتی فراتر رفت و آنها را در برنامههای تخصصیتر و البته مخاطبمحورتری در مقابل بیننده تلویزیون قرار داد. روحانیونی که در برنامههایی مثل «زلال احکام»، «سمت خدا»، «این شبها» و… حاضر میشدند و بحثها به تدریج از حوزه معارف فراتر رفت و روحانیون به مشاورانی در حوزه ازدواج و خواستگاری و زندگی زناشویی تبدیل شدند که باز از نمونه این برنامهها میتوان به «گلبرگ» اشاره کرد.
از روحانیون شاخص در این دوره میتوان به حجتالاسلام محمدرضا زائری اشاره کرد که اهل رسانه و روزنامهنگاری بود و با همین هویت رسانهای گاه مباحثی را هم در گفتگوهای اجتماعی تلویزیونی مطرح میکرد که محل جنجال و بحث میشد. زائری اهل هنر بود و خودش زمانی گفته بود در کلاسهای درسی بهرام بیضایی هم شرکت کرده است و با همین نگاه و دغدغه هنری نیز گاهی به برنامهسازان و تولیدکنندگان آثار تلویزیونی مشورت میداد.
همچنین میتوان به حجتالاسلام شهاب مرادی اشاره کرد که اگرچه او هم بهعنوان کارشناس در برنامههای معارفی دیده میشد اما حضور متفاوتش برمیگردد به برنامه صبحگاهی «مردم ایران سلام» و گفتگوهایی که با محمدرضا شهیدیفر مجری این برنامه انجام میداد؛ گفتگوهایی که قالب معمول خشک و رسمی برنامههای کارشناسی را نداشت و درباره موضوعات مختلف اجتماعی، فرهنگی، دینی به زبان مخاطب صحبت میشد.
حضور روحانیون متفاوت در تلویزیون از یک حیث اهمیت هم داشت و توانست کمک کند فیلمسازان و کارگردانان که پیش از این در سینما سراغ به تصویر کشیدن این قشر میرفتند در تلویزیون هم آنها را به عنوان نقش اول کارهای خود قرار دهند و با دیدن روحانیون متفاوت از تصویر کردن روحانیون هرچند با محدودیتهای زیاد ترسی نداشته باشند.
روحانیهای بدون منبر
با این حال شاید همچنان تصویری که از روحانیون در این فیلم و سریالها دیده میشد با تصویری که خود روحانیون دوست داشتند از آنها ارائه شود متفاوت بود و شاید با همین استدلال است که اخیراً برخی از آنها غیر از بحثهای کارشناسی به حوزههای دیگر فعالیتهای رسانهای هم ورود کردهاند. وارد حوزههای نمایشی شدهاند و یا سعی دارند حرفهایشان را جز از طریق منبر رسمی یا میزگردهای رسمی به گوش مخاطب برسانند.
این روحانیون به قالب اجرا نگاه ویژهتری داشتهاند و با توجه به اهمیت رسانه سعی کردهاند از این قالب برای پیش برد رسالت تبلیغی خود بهره برند.
«عمو روحانی» به جای «حاجآقا»
از جمله این روحانیان بلندپرواز در حوزه رسانه، یک طلبه جوان با نام حجتالاسلام صادق مقدسیان است که حالا دیگر به عموروحانی در شبکه پویا معروف است. حضور وی در برنامه کودک «آفتابگردون» در سال ۹۵ تلاشی بود تا دوباره حضور بازیهای حجتالاسلام راستگو برای کودکان را تداعی کند.
او همراه با یک عروسک با نام توتو در جمع بچهها حاضر میشد و به قصهگوییهای نمایشی برای آنها میپرداخت. همزمان با او و در این چند سال چند روحانی دیگر هم به عنوان عموروحانی معرفی شدهاند که همه سعی کردهاند برای ارتباط بهتر با مخاطب از عنوان حاج آقا و قامض بودن این لفظ برای کودکان بکاهند و در کنار آنها این طلبه جوان نیز چند سالی مستمر تلاش کرد تا ایدههای خود را محقق کند.
کار برای کودک و پایبندی به لوازم
مقدسیان در گفتگوی کوتاهی با خبرنگار مهر درباره تجربه حضور متفاوت در این برنامه و دیده شدنش توسط مخاطب کودک عنوان میکند: خودمونی بودن و دور از ادابازی کار کردن شاید بیشترین دلیلی بود که توانستم در این قالب دیده شوم.
یکی از پارامترهای رسانه این است که مخاطب سرگرم شده و بعد محتوا ارائه شود و اگر این سرگرمی و محتوا در کنار هم باشد اشکالی که وارد میشود بی اساس است
وی به مخالفتهای ابتدایی با حضورش در برنامه و شکل ساختاری آن هم اشاره میکند و میگوید: واکنشها از همان ابتدا مثبت بود ولی نقدهایی هم وارد میشد که یکی از این اشکالات این بود که چرا در کنار من یک عروسک بزرگ وجود دارد و در کنار او کار را اجرا میکنم. اگرچه این ایده تهیهکننده بود ولی من نسبت به همین کار هم دفاع داشتم چراکه وقتی برای کودک برنامه اجرا میکنید نمیتوانید از لوازم مربوط به این قالب غفلت کنید. یک عروسک یا شخصیت فان باید در برنامه حضور داشته باشد که مخاطب کودک نخواهد کانال را عوض کند و من باید بتوانم مخاطبی را که صبح تا شب پای ماهواره است پای برنامه خود بنشانم.
این طلبه اضافه میکند: برنامههای زیادی تولید میشوند اما کدام یک دیده میشوند به طور مثال من خودم بعد از آن برنامه، پروژههای دیگری داشتم که نتوانستند دیده شوند اما آن برنامه دیده شد چون برایش زحمت کشیده شد و پیش تولید خوبی داشت.
مقدسیان در دفاع از اجرای روحانیون و مخالفانی که با این اجرا مخالفند، توضیح میدهد: اگر فرد به عنوان کارشناس مجری در یک برنامه حضور داشته باشد خیلی هم خوب است و به نظر من اشکالی ندارد. به هر حال یکی از پارامترهای رسانه این است که مخاطب سرگرم شده و بعد محتوا ارائه شود و اگر این سرگرمی و محتوا در کنار هم باشد اشکالی که وارد میشود بی اساس است.
این طلبه از حجتالاسلام راستگو به عنوان یک خط شکن در این حوزه یاد میکند و میگوید: ما نمیتوانیم از رسانه چشم پوشی کنیم و آنها که مخالف هستند باید بدانند رسالت اصلی یک طلبه تبلیغ است. مثلاً در قرآن هم با بستر قصه به بسیاری از موضوعات ورود کرده است و ما در زمینه نمایش بسیار عقب هستیم.
دیده شدنم به خاطر طلبه بودنم است
ماه رمضان امسال اما تلویزیون باعث شد تا روحانی دیگری در قاب شیشهای بیشتر موردتوجه قرار بگیرد. روحانیای که تقریباً به صورت جدی و رسمی اجرای یک برنامه را به دست گرفت و به گفتگو با جوانان و قصههای ازدواجشان پرداخت. از فرم برنامه و شباهتهای ساختاری آن با «ماه عسل» و دیگر موارد محتوایی و فنی برنامه که بگذریم باید گفت اجرای این روحانی هم توانست دیده شود و مخاطبان خود را پیدا کرد.
حجتالاسلام محمد برمایی که در برنامه «دعوت» شبکه یک از ساعتی قبل از افطار برنامهاش را شروع میکرد و میزبان یک یا دو زوج میشد تا به گفتگو با آنها بپردازد.
حجتالاسلام برمایی البته خودش معتقد نیست که اجرای برنامه را در دست گرفته و درباره چگونگی حضورش در این برنامه میگوید: من پیش از این به عنوان کارشناس در «دعوت» حضور داشتم و امسال پیشنهاد دادیم برنامه با توجه به اینکه به زمان افطار تغییر یافت ساختاری خانواده محور هم داشته باشد.
من مجری نیستم و قرار هم نبود که در برنامه دعوت اجرا کنم؛ البته شاید تواناییاش را داشته باشم که اجرا کنم اما به لحاظ موقعیتی که اکنون دارم خود را مجری نمیدانم
وی اضافه میکند: برای حضور در برنامه هم با کارشناسان رسانهای و دوستان مجری بسیاری مشورت کردم که بیشتر ایشان به غیر از دو نفر نظرشان مثبت بود. آن یکی دو نفر هم از سر نگرانی بیان میکردند که در برنامه حضور نداشته باشم.
حجتالاسلام برمایی درباره استقبال مردم از برنامه معتقد است: من بیش از ۱۰ سال است که در برنامههای مختلف تلویزیون به عنوان کارشناس دین و روان و مباحث خانواده حضور دارم ولی فکر میکنم دیده شدنم در این برنامه بیشتر به خاطر طلبه بودن من و فرم متفاوت برنامه است.
وی با اشاره به بازخوردهای فراوان و نقدهای مثبت و منفی که در طول این شبها از مردم دریافت کرده است درباره اینکه چقدر خودش را مجری موفقی میداند، میگوید: من مجری نیستم و قرار هم نبود که در برنامه دعوت اجرا کنم. مجری پلاتو و تکس دارد ورود و خروجهای مشخص و تعریف شده دارد. البته شاید تواناییاش را داشته باشم که اجرا کنم اما به لحاظ موقعیتی که اکنون دارم خود را مجری نمیدانم و معتقدم حضورم به نوعی باز تعریف حضور یک روحانی در برنامهای است که به لحاظ فرم متفاوت و متناسب با محتوای برنامه است.
ظرفیتی که هنوز مغفول است
فارغ از تجربهها و دستاوردهایی که در حوصله این گزارش مختصر مرور شد، آنچه مشخص است، روحانیت بهواسطه همان ماهیت رسانهای که در ابتدا به آن اشاره شد، ظرفیت بالقوهای برای پشتیبانی محتوایی تولیدات رسانه ملی محسوب میشود و با توجه به آنچه تا به امروز برمحور ایدهها و انگیزههای فردی و شخصی به ثمر نشستهاست، لزوم بازتعریف سازوکاری هدفمند و جریانساز برای بهرهمندی هرچه بیشتر از این ظرفیت بیش از همیشه به چشم میآید.
هرچند روحانیون سنتیتر معتقد بودند «منبر رسانه است» اما این روزها کم نیستند روحانیانی که قائل به این گزاره هستند که «هر رسانه میتواند منبر باشد»؛ در راستای فراگیری رسانههای جدید، بازتعریف این نگاه و رویکرد رسانهای در جامعه روحانیان هم میتوان منشأ برکاتی ارزشمند در آینده باشد.
توجه به این ظرفیت دوجانبه همان فرصت و پشتوانهای است که میتواند تعامل دوسویه مورد اشاره در آغاز این گزارش را نزدیکتر از همیشه به نقطه ایدهآل رهنمون شود.
منبع: مهر
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- «خیمه» با پروندهای سینمایی منتشر شد
- محمد سلوکی، حجتالاسلام برمایی و رسالت بوذری؛ مجریان سفره افطار سیما
- رنجش مردم مشهد از اظهارات شهاب مرادی در تلویزیون و عذرخواهی مجدد او
- درآمد حجه الاسلام قرائتی از تلویزیون چقدر است؟
- محمدرضا زائری از ممنوع التصویر شدنش خبر داد /از تلویزیون گفتند ضبط برنامه لغو شده
- شهاب مرادی امشب به «کتاب باز» می رود
- در خواست حجه الاسلام محمدرضا زائری از محمدرضاگلزار برای نجات جان یک ایرانی درهند
- وزیرکشور در اجلاس سراسری نماز: صداوسیما اثرگذاریاش را در جامعه از دست داده است
- نظر یک روحانی درباره شهاب حسینی
- پاسخ تند خسرو معتضد به شهاب مرادی
- از کوچ بازیگران به جم تیوی تا تحریفهای «معمای شاه»/ همه حرفهای جنجالی شهاب مرادی در تلویزیون
- آیا کسی باور میکند شاه ضعیف و همجنسباز بوده است؟/انتقاد شدید شهاب مرادی از سریال «معمای شاه»
نظر شما
پربازدیدترین ها
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
آخرین ها
- فروغ قجابگلی بهترین بازیگر جشنواره ریچموند شد
- «تگزاس ۳»؛ کمدی از نفس افتاده یا موفقیت تکراری؟
- روایتی از سه نمایشنامه از محمد مساوات روی صحنه میرود
- «کارون – اهواز» در مراکش
- رونمایی از پوستر انیمیشن «شنگول و منگول» در آستانه اکران
- درباره «اتاق بغلی» اثر پدرو آلمودووار/ مرز باریک دوستی و مرگ زیر جهانی از زندگی و رنگ
- استادان و کارگاههای «سینماحقیقت۱۸» را بشناسید
- بر مبنای آمار سمفا؛ روند صعودی فروش سینماها در هفته گذشته نزولی شد
- محمد شکیبانیا رئیس سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند شد
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
- کارگردان «سه جلد»: اقتصاد سینمای ایران را چند سکانس رقص میگرداند
- نمایش دو مستند از ناصر تقوایی در موزه سینما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ کونان اوبراین، میزبان اسکار ۹۷ام خواهد بود
- «کارمند جماعت» رونمایی میشود
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- دنزل واشینگتن از دنیای بازیگری خداحافظی میکند
- تاد هینز رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم برلین شد
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- ابوالفضل جلیلی مطرح کرد؛ حضور در کلاس بازیگری عامل موفقیت نیست
- نمایش بلندترین سکانس پلان سینمای مستند ایران در آمریکا
- کدام سینما واقعی تر است ؟
- پیدا شدن جسد یک بازیگر در خانهاش
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- فیلمی که اطلاعاتش مخفی نگه داشته شده؛ لوپیتا نیونگو به فیلم کریستوفر نولان پیوست
- «کتابخانه نیمهشب» روی صحنه میرود
- سه نمایش برای مستند «۹۹-۱۹» در یک هفته
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره فیلم جدید رابرت زمکیس/ «اینجا»؛ یک قرن را طی می کند، اما بدون حرکت دوربین
- سوینا منتشر میکند؛ نسخه ویژه نابینایان «مورد عجیب بنجامین باتن» با صدای مهدی پاکدل