تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۱۰/۲۹ - ۱۱:۲۶ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 167962

 سینماسینما- رضا آشفته (منتقد) در روزنامه ایران نوشت :

از آنجا که ما اغلب ژانرها و سبک های هنری و نمایشی را نمی شناسیم؛ بیشتر وقت ها به اشتباه درباره نمایش های روی صحنه اظهار نظر می کنیم چنانکه به نمایش «بانوی محبوب من» کار گلاب آدینه انگ عامه پسند، تجاری و حتی لاکچری می زنیم، بی آن که این نمایش هیچ یک از اینها باشد.

بانوی محبوب من، یک نمایش کمدی رمانس و موزیکال است و همین خود به سادگی دارد بیان می کند که ضمن آن که بر فهم عمومی تاکید می کند اما اجرایش کار هر کسی نیست چون اشراف بر موسیقی و حرکات موزون از یک سو و از سوی دیگر شناخت شعر و ترانه و زبان کوچه و بازار و به اصطلاح ته شهری چندان هم ساده نیست که بتوان از همگرایی و همنشینی این موارد متفاوت و گسترده به اجرایی درخور رسید.

نمایش عامه پسند، یعنی نمایشی که به ساده ترین شکل ممکن نوشته و اجرا شود و هر کسی با دایره واژگان محدود نیز در درک و فهمش موفق باشد و نمایشی که ساده ترین و گاهی نیز پیش پاافتاده ترین حرف ها و پیام های اخلاق محور را دراختیار تماشاگرانش می گذارد. اما در نمایش کلاسیک قاعده بر این است که فهم عمومی را در نظر بگیرند اما این فهم همراه با دنگ و فنگ های بسیاری است و در آن، قابلیت های بسیاری مثل آموزنده بودن و نوآوری و پرداختن به مسائل قابل ملاحظه در پیوند با طبیعت، بویژه فهم انسان ملاک و سنجه ای آزمودنی است چنانکه در همین نمایش نیز یک دختر از طبقه پایین جامعه به بالا و در میان اشراف کشانده می شود که زبان و فرهنگ اش را طی شش ماه دگرگون کند و بتواند به مرحله تثبیت و تاثیرگذاری نیز برسد.  چنانکه دختر مرد تعلیم دهنده را که استاد آواشناسی است، عاشق می کند و پس از سال ها وامی دارد که با خودش ازدواج کند. این دگرگونی، نه در روایت ساده است و نه در انجام و اجرا، زیرا که این دختر لهجه پیش پا افتاده دارد و با کلی اشتباه لفظی همراه است و ضمن آنکه در خیابان بزرگ شده و از ادب و نزاکت نیز برخوردار نیست. حالا باید در مواجهه با یک شرایط دشوار بتواند همه این موارد را در دوره فشرده بیازماید و بیاموزد. چنین نیز می شود چون او یک انسان است و از هوش و درایت برخوردار است و با تعالیم درست در مسیر راستین قرار می گیرد.

بنابراین مسیر سخت و دشوار است اما فهمیدنی است و هدف عمده تئاتر نیز در نهایت رسیدن به همین درک و فهم همگانی است. از سویی هم به نمایش بانوی محبوب من، انگ تجاری می چسبانند و تنها دلیلش فروش و کامیابی در گیشه است. کاری که از موسیقی برخوردار باشد و در آن حرکات موزون و آواز نیزدلبری کند؛ خواه ناخواه با تماشاگران بیشتری همراه می شود چون مردم در تئاتر علاوه بر درک و شعور به دنبال جاذبه های بصری و نمایشی و شنیداری هستند و می خواهند از دیدن آثار نمایشی نهایت لذت را ببرند و اصل لذت هیچ منافاتی با یک کار موفق و کامروا ندارد و باید هم چنین باشد.

در نهایت انگ لاکچری می زنند درحالی که در این مجموعه که صددرصد اهل تئاتر و موسیقی در آن کار می کنند، ما با یک مورد غیر حرفه ای همراه نمی شویم که بخواهد ناکوک باشد و اصطلاحا خارج بزند.در حالی که همه عوامل حرفه ای و کار بلد هستند و سال ها پیشه و پیشینه اش همین هنر بوده و حالا اگر در سینما و تلویزیون نیز به کسب تجربه پرداخته اند این همان ارزش افزوده ای است که دارد به خود تئاتر که ریشه و اصالت آنان است برمی گردد.

در جمع بندی یادآور می شویم؛ شناخت هنر هم برای خود دانش و مطالعه می خواهد و نمی توان باری به هر جهت درباره هنر و هنرمندان داوری کرد بنابراین با برچسب و انگ زدن نمی توان به فهم همگانی برای رسیدن به هنر ناب در برابر هنر ناباب و منحط که بانی انحراف و ابتذال همگانی می شود، کمک کرد. بگذاریم هنر با زبان و بیان هنرشناسان و منتقدان حقیقی همیشه راه نفوذ و ماندگاری اش در میان مردم را بیابد و خود را بی خود و بی جهت در بازدارندگی آن سهیم نگردانیم.

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها