سید محمد بهشتی معتقد است تنها «دلواپس» سینمای ایران باید سازمان سینمایی کشور باشد بنابراین آنهایی که حاشیه درست میکنند بیشتر «بهانهجو» هستند. در ادامه بخشهایی از صحبتهای او را میخوانید:
-وقتی امروز در سال ۹۴ به سینمای دههی ۶۰ نگاه میکنم، میبینم تجربهای که در سینمای آن دههی رخ داد، نه فقط برای کسانی که در سینما مدیریت میکنند، بلکه میتواند برای مدیریت کل کشور آموزنده باشد.
-باید بپذیریم که بعد از انقلاب چیزی به نام سینمای دهه ۶۰ اتفاق افتاد در حالی که همهی قرائن دلالت میکرد که ما اصلا سینما نداشته باشیم، چون خیلی از کشورهایی که درگیر جنگ شدند در برهه جنگ سینمای خود را از دست دادند، ولی سینمای نوین ما در زمان جنگ ظهور پیدا کرد. این سینما، سینمایی بود که در قیاس با تاریخ سینمای ایران شرایط متفاوتی داشت و میخواست خود را با شرایط عمومیای که بعد از انقلاب حاکم بود، تطبیق دهد.
-اگر قرار باشد توصیهای به مسوولان فعلی سینما کنم، این را میگویم که سینمای دههی ۶۰ دو ویژگی داشت که باید مورد توجه قرار گیرد. نخست جنبههای اقتصادی و صنعتی سینما که مربوط به دههی ۶۰ است.
-اصطلاح دلواپسان اصطلاحی است که آنها خودشان برای خود ایجاد کردهاند و فکر نمیکنم اینها دلواپس باشند، اگر اینطور بود باید در دولت قبل هم دلواپسیهایی را ابراز میکردند که نکردند. اینها بهانهجویان هستند و هر کاری بکنیم بالاخره بهانهای میتراشند.
-همان موقع هم این فکر را داشتیم که مثلا فیلمهای اول یک جشنوارهی جداگانه داشته باشند یا مثلا کارهایی که در کنار فیلمسازی رخ میدهد مثل عکاسی یا گرافیک، جشنوارههای خارج از جشنواره فیلم فجر داشته باشند تا به طور مستقل بررسی شوند. پس با این نگاه اگر مرور فیلمهای خارجی هم به یک بنیه و بضاعت مشخص رسیده باشد، اشکالی ندارد که مستقل شود.اما نکتهای که در اینباره وجود دارد این است که جشنوارهی فجر یک برند است و در دنیا به همین نام شناخته میشود. پس باید مراقب باشیم این برند صدمه نبیند و موجودیت آن که همان هویت اصلیاش یعنی تولیدات داخلی است،حفظ شود. در نتیجه معتقدم این جداسازی براساس تعریف و هویت جشنوارهی فیلم فجر صدمهای به کیان آن نمیزند.
-در دنیا جشنوارههای زیادی برگزار میشود و ما میتوانیم از یک منظر آنها را به دو گروه تقسیم کنیم. یکی کشورهایی که خودشان تولید جدیای ندارند، اما جشنوارههای بزرگی برگزار میکنند.ما نیز قبل از انقلاب چنین تجربهای را داشتیم و جشنوارهی «تهران» زمانی اوج گرفت که سینمای ما ورشکست شده بود. این جشنواره هویت مستقل خود را داشت بدون اینکه دغدغهای برای تولید داشته باشد. نوع دیگری از جشنوارهها و جوایز هم هستند که آیینهی پیش روی سینمای آن کشور محسوب میشوند، مثل اسکار که حیاتاش وابسته به تولید سینمای آمریکاست. جشنوارهی فجر ما هم از نوع دوم است و کاملا به آن چیزی که در این کشور تولید میشود متکی است.
-بالاخره جشنوارهی فیلم فجر زمان خاصی دارد و حتما باید در دههی فجر برگزار شود. اگر بخواهیم همهی آنها را در دهه فجر حبس کنیم فرصت تنفس به بخشهای جنبی داده نمیشود ولی اگر هر کدام جدا شوند میتوانند در آسمان موضوع خود بهتر پرواز کنند. در این شرایط اگر بخش بینالملل در همان دههی فجر و با همان عنوان بود به برند فجر آسیب میزد، چون حتی برای جشنوارهی کودک هم آرم و لوگوی جداگانه تعریف شد که دیگر به آن فجر گفته نشود.
-دربارهی فارابی و شعاری که خودم دادم یعنی همان «به امید روزی که فارابی نباشد»، تصور میکنم بهتر است وضعیت فارابی را در همان سالها بررسی کنم که چه اتفاقی برایش رخ داد. این بنیاد از روزی که تاسیس شد تا زمانی که من آنجا را ترک کردم چند بار تغییر ماموریت داد، یعنی ذات فارابی به این شکل بود که هر جا خلأیی وجود داشت ظاهر میشد و به محض اینکه آن خلأ پر میشد کارکرد فارابی در آن حیثیت از بین میرفت. این شعار از روز اول به عمل درآمد ولی بعد دیگر، این اتفاق برای فارابی نیفتاد.
-در طول آن سالها سینمای ایران مثل این بود که دستش لای در مانده، درد میکشد و کاری هم نمیتواند بکند اما در دورهی جدید درها باز شده و دیگر دستش لای در نیست، هر چند هنوز کمی درد دارد ولی آنچنان کار بزرگی انجام نشده است.
-حاشیه برای سینمای ایران همیشه وجود داشته و در دهه ۶۰ هم بود. در آن شرایط ما نیز تلاش می کردیم مسائل سینمای ایران را حل و فصل کنیم. البته حاشیه همیشه چیز بدی نیست و نباید از آنها فقط رنج ببریم.
-این حاشیهها در حکمِ خط اول خیلی منطق ندارند. میتوان با خطهای پشتی صحبت و مسائل را بر آنها آشکار کرد. ما فقط عدهای کفن پوش را که جلو میآیند میبینیم و نباید فقط به آنها اکتفا کرد بلکه باید سراغ پشت صحنه رفت و دید چه خبر است. آن وقت متوجه میشویم اگر واقعا مسئلهای هست حتما باید برطرف شود. در غیر اینصورت تنها دلواپس، باید سازمان سینمایی باشد. باید دلواپس کیان سینمای کشور باشد، همچنان که هست. وقتی اتفاقی پیش میآید که رئیس سازمان سینمایی واکنش نشان میدهد بخاطر این است که دلواپس است وگرنه میتوانست بگوید من پروانهی ساخت و نمایش میدهم و باقی اتفاقات به من ارتباطی ندارد.
-سازمان سینمایی و وزارت ارشاد دلشان نمیخواست مثلا برای فیلم «رستاخیز» چنین مشکلاتی پیش آید. البته این را هم نباید فراموش کنیم که بهانهجویان تریبونهای پرسروصداتری را نسبت به آن زمانی که ما مدیریت میکردیم در اختیار دارند.
-این حبسی که سینمای ما در طول ۲۰ سال گذشته دچارش شده باعث شده است که عدهای باور کنند اندازهی سینمای ما همین اندازههای کوچک است، در حالی که ما به اندازه کل قاره آفریقا فیلمساز خوب و بالقوه داریم. باید فضا را برای این جهان جدید آماده کنیم ولی به نظرم این سینما را به لحاظ صنعتی، اقتصادی و فرهنگی دستکم میگیریم و این دستکم گرفتن باعث ضایع شدن آن میشود.
منبع: ایسنا

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- ویژگیهای تفکری که سینما را از بنبست و سکون نجات داد
- کتاب «داریوش خنجی» رونمایی شد؛ فرهنگ در برنامه هفتم توسعه بسیار ضعیف است/ سینمای ایران گوهر نایاب هستند
- آیا سیر تطور نمایش خانگی، کابوسی برای تلویزیون و سینماست؟
- مهر آمد، سینما هم میآید؟!
- سینمای ایران در دهه آینده/ به مناسبت روز ملی سینما
- چرا دراماتیک نیستیم؟/ سینمای جزئیات، سینمای کلیات
- فصل جدید همکاری سینما و تلویزیون با تشکیل کارگروه مشترک
- صِفر، نوزده/ سوءتفاهم دربارهی مفهوم قضاوت
- عاشقانی که چراغ صحنه را روشن نگاه داشتهاند
- مواضع تند و تیز وزیر پیشنهادی ارشاد/ خانه سینما وجاهت قانونی ندارد، فیلمها ضدارزش و غیراخلاقیاند
- مردی که زیاد میدانست/ در یادبود حمیدرضا صدر
- تا کی به انتظار؟!
- سینما و دههای که شصت بود!
- لیست فیلمهای سینمایی ایرانی فیلمخانه ملی منتشر شد
- سواد رسانهای و جامعه ایرانی
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- نگاهی به سریال تاسیان؛روزی روزگاری ایران
- معرفی پلتفرمهای هوشمند سلامت همراه اول بهعنوان اپلیکیشنهای برگزیده
- انتقاد سازندگی از گفتوگوی کمال تبریزی با ایسنا/ داوران بر اساس مصلحت رای دادند نه کیفیت
- وداع با صدای ماندگار دوبله؛ بدرقه منوچهر والیزاده به خانه ابدی/ دوبلوری بدون جایگزین
- لوئیس بونیوئل فیلمساز در تبعید و صدو بیست و پنج سالگی
- فوت یک هنرمند پیشکسوت؛ عبدالرضا فریدزاده درگذشت
- شاهپور هنوز هست
- فیلمی در نوبت عید فطر به اکران اضافه نمیشود/ اسعدیان: پیشنهاد شورای صنفی نمایش برای بلیت، بیشتر از ۱۰۰ هزار تومان بود
- از دنیای عجیب، اما نه چندان عجیب سینما/ کارگردانانی که نمیتوانند اجاره خانهشان را بدهند
- با دستور وزیر ارتباطات، پروژههای ارتباطی همراه اول در روستاهای استان قزوین افتتاح شد
- جشنواره علیه جشنواره
- جایزه تجلی اراده ملی جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- گامی دیگر در جهت حذف سینما از سبد خانوادهها/ افزایش قیمت بلیت؛ ضربه مهلک به سینمای ایران
- مدیرعامل بهمن سبز: چه کسی بلیت ۲۲۰ هزار تومانی پیر پسر را میخرد؟!
- انتقاد صریح کمال تبریزی و علیرضا رییسیان از بهرام رادان
- اعطای تندیس «سازمان سبز برتر» به همراه اول
- پنجمین دوره «طرح پژوهانه همراه» با حمایت از دانشجویان نخبه کلید خورد
- نگاهی به سریال «جانسخت»؛ منتظر غافلگیری بمانیم یا نه؟
- کنسرت نمایش «ژن زامبی» از فردا میآید/بلیت ۵ روز اول به پایان رسید
- «نبض» روی میز تدوین
- نسخه ویژه نابینایان «مادیان» با صدای رعنا آزادیور منتشر میشود
- منوچهر والیزاده درگذشت
- ۱۲ نقشی که برنده اسکار شدند اما قرار بود به بازیگران دیگری داده شوند
- آیا باید از اینفلوئنسرها ترسید؟
- با رونمایی احتمالی فیلم در جشنواره کن؛ تام کروز با «ماموریت غیرممکن» خداحافظی میکند
- باید جلوی تصمیمات پشت پرده درباره سینمای ایران گرفته شود/ چه کسی باید مشکل شرعی «قاتل و وحشی» را حل کند؟
- نشان سیف الله داد چه نسبتی با بهرام افشاری و ملیکا شریفی نیا دارد؟
- فانتزیهای سورئال و کمدیهای پیچیده از جنس سروش صحت/نگاهی به فیلم «صبحانه با زرافهها»؛
- فیلم «قاتل»؛ تولدی دوباره
- «زیبا صدایم کن»؛ ملودرامی احساسی