تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۱۰/۲۹ - ۱۱:۱۷ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 167955
سینماسینما- حسن لطفی در اعتماد نوشت :

لابد ویکتورهوگو هم می دانسته با خودکشی ژاور و مرگش در رود سن تنها تکلیف او در رمان بینوایان مشخص می شود و گرنه ژاور با آن نگاه صفر و صدیش در واقعیت از گذشته بوده و تا ابد هم خواهد بود. نگاه خاص او به عنوان یک بازرس فرانسوی نیست و می تواند شامل همه کسانی شود که مثل او دامنه دید محدودی دارند و برای قضاوات دیگران پیش فرض هایی دارند که وصل به باورهای متعصبانه شان است. باورهایی که در تمام نقاط دنیا تبدیل به نفرتی شدید از مخالفان شده و باعث می شود تا هرچه آنها بگویند در نظرشان دروغی بیش نباشد.

نمونه دیگر ژاور در سینما شخصیت رییس زندان فیلم مارمولک ساخته کمال تبریزی است. فیلمی که به نظر می رسد فیلمنامه نویسش (پیمان قاسم خانی) هنگام نگارش آن، حداقل برای خلق دو شخصیت (روحانی با معرفت و دانای اول فیلم و رییس زندان) آگاهانه یا نا آگاهانه، به دو شخصیت رمان بینوایان (اسقف و ژاور) توجه داشته است. در صحنه ای از این فیلم نگاه خودخواهانه رییس زندان کاملا مشخص می شود. در این صحنه بعد از مشخص شدن واقعیت رضا مارمولک، یکی از مامورین از اقدامات خیرخواهانه او حرف می زند و نظر مردم را درباره او مثبت اعلام می کند. رییس زندان با قطعیت می گوید: مردم اشتباه می کنند! برای او، ژاور و همفکران شان حرف درست، قضاوت درست، رای درست تنها مال خودشان است. آنها همانند اسقف بینوایان و روحانی کتابخوان و علاقه مند به شازده کوچولوی فیلم مارمولک نیستند که حاضر باشند از حیثیت و آبروی خود بگذرند تا دیگران را بسازند. (منظورم گذشتن از حیثیت و آبروی خود در زمان انتخابات و عکس گرفتن با کسانی که قبل و بد از انتخابات انکارشان می کنیم، نیست.) دیگرانی که همچون ژان والژان و رضا مارمولک در نهایت افراد موثری برای جامعه خود خواهند بود. بدون شک این اتفاق نه تنها درون فیلم، داستان و رمان، بلکه در واقعیت نیز تحقق یافتنی است. کافی است ژاورها متوجه شوند و اگر خودشان را در رودخانه نمی اندازند به امثال اسقف ها و روحانی فیلم مارمولک مجال دهند تا به دیگران نشان دهند راه های رسیدن به خدا به تعداد آدم ها است. جوانان و خواسته ها و نیازهای شان را درک کنند. به… بگذریم. خدا ما را از شر ژاورها در امان بدارد.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها