سینماسینما، پوریا ذوالفقاری:
«یک اتفاق ساده» فیلم هولناکی است. خبر از نگاه و اندیشه ای غریب و خاص می دهد. گرچه شهید ثالث فیلمنامه این نخستین فیلمش را همراه امید روحانی نوشت، ولی «یک اتفاق ساده» همان دنیایی است که با «طبیعت بی جان» ادامه می یابد و با مهاجرت کارگردان سنگین تر و بدبینانه تر هم می شود. یک زندگی تکراری و سرد که تنها با وقوع اتفاقی تلخ برهم می خورد. در «طبیعت بی جان» زندگی سوزنبان و همسرش در پی از راه رسیدن سوزنبان جوان با حکم سوزنبانی و اعلام بازنشستگی پیرمرد تغییر می کند و البته این تغییر حرکت به سمت ملال بیشتر و کم شدن یکی دیگر از معدود فاکتورهای معنابخش به زندگی است. در «یک اتفاق ساده»، این رخداد هولناک تر است؛ مرگ مادر. برای پسری گرفتار چرخه کلاس های درس خالی از مهر و گرما، کمک به پدر برای ماهیگیری غیرقانونی و به خانه آمدن و چیزی خوردن و خوابیدن، این اتفاق مطلقا ساده نیست! این که شهید ثالث از ابتدا این قدر جهان را خالی از مهر و تراژیک و سنگین و دلگیر می دیده، نکته قابل بررسی ای است. قطعا می توان ردی از چخوف در این جهان دید، اما چیز بیشتری هم در کار است. شهید ثالث جهانی از تصنع و عاری از گرما را پیش چشم ما می گذارد. در سکانسی که بازرس آموزش و پروش سر کلاس می آید و یکی از بچه ها برای خوشایند او بهسرعت و طوطی وار شعری در رثای وطن می خواند که لبخند رضایت بازرس را در پی دارد، در فیلم دیگری می توانست تمسخر بوروکراسی دانسته شود، ولی راستش این رفتار طوطی وار انحصاری به آن سکانس ندارد. صحنه ای را به یاد بیاورید که پزشک پس از معاینه مادر خیلی خونسرد برمی خیزد و می گوید: «اینکه مرده» و کیفش را برمی دارد و خانه را ترک می کند. یا وقتی معلم مدرسه از پسر می پرسد چرا مادرت مرد و پس از شنیدن پاسخ پسر می گوید: «عیب نداره… بالاخره همه یه روز می میرن… خواست خدا بود… عیب نداره» و راهش را می گیرد و می رود. فاصله، سردی، رخوت، بی اعتنایی و تکرار و تکرار و تکرار دنیای شهید ثالث را می سازد. او هیچ دلیلی برای باج دادن به مخاطب نمی یابد. هیچ هراسی از چالش کشیدن حوصله و صبر او ندارد. گفتیم تغییر در جهان او کوچک ولی تعیین کننده است. هنر شهید ثالث نشان دادن این تغییر در جهان بصری فیلم هم هست. نکته جالبی است؛ در طول فیلم که پسر ماهی های صیدشده پدرش را به مغازه ای می برد و پول می گیرد، دوربین با فاصله ای ثابت و از دور آمد و رفت پسر را نشان می دهد. اواخر فیلم و پس از مرگ مادر جای دوربین عوض می شود و از زاویه ای دیگر ورود و خروج پسر را می بینیم. شهید ثالث سال ها بعد در غربت هم چنین می کند. کار کردن حسین را از فواصل مختلف می بینیم، ولی زاویه ثابت است. اواخر فیلم است که برای نخستین بار دوربین پشت سر حسین قرار میگیرد و کار کردنش را از زاویه ای متفاوت تماشا می کنیم. شهید ثالث اعتمادی به تغییر و امیدی به بهبود ندارد و با این جابه جایی های اندک و کوچک دوربین در ساختار هم همین حرف را می زند. دوربین او جست وجوگر نیست، چون معتقد است دنیا همینی است که می بینید. آسمان همین قدر سنگین، آدم ها همین قدر از هم دور و کلام و زبان همین قدر در برقراری ارتباط نارسا و ناتواناند. این آخری از معدود اشتراک های جهان شهید ثالث و کیارستمی است. اگر کیارستمی در ویرانی ها نشان زندگی می بیند، شهید ثالث به هر نشانه ای از زندگی مشکوک است. به همین دلیل طنز تلخ دنیای شهید ثالث جاهایی خود را نشان می دهد که تقلا یا تظاهری به شکل گرفتن رابطه وجود دارد. مثل سکانس شعرخوانی دانش آموز در همین فیلم، یا غذا خوردن سوزنبان پیر و زنش با سوزنبان جوان و گرسنه و سیرنشدنی یا تقلای مهاجران ترک برای برقراری ارتباط با دختر جوانی که شبی مهمانشان شده در غربت. در همین «یک اتفاق ساده» ورود هیچ شخصیت تازه ای رنگی به زندگی پسر نمی زند. دکتر خبر مرگ مادر را می دهد، معلم رباتی است که محفوظاتش را تحویل دانش آموزان می دهد و سرباز جوانی که تصادفی سر راه پسر سبز می شود، باعث فرار او و از دست رفتن ماهی های صیدشده پدر و سیلی خوردن او از پدر در پی این غفلت و بدبیاری می شود. این مانیفست شکست و ناکامی و رخوت در سکانس پایانی فیلم به اوج می رسد. پدر، پسرش را برای خرید لباس نو به فروشگاهی می برد. لباس های گشاد را به تن پسر می پوشاند و پس از جا خوردن از شنیدن قیمت، آن ها را از تن پسر خارج میکند و هردو از مغازه بیرون می روند. حالا همه سهم پسر از احساس بهبود در پوشش روزانه هم جای خود را به حسرت می دهد. حسرتی تلنبارشده روی حسرت های دیگر. کوهی از نشدن ها و نرسیدن ها که زندگی پسر را ساخته اند و شاید این آخری بین آن ها اصلا به چشم نیاید!
ماهنامه هنر و تجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- «یک اتفاق ساده»؛ روایتی از دوران کودکی پرملال
- سینما و بازنمایی آسیبهای اجتماعی؛ کودکان کار
- گفتوگوی اختصاصی سینماسینما با بهمن مقصودلو/ سهراب شهیدثالث فرزند خلف برسون است
- فیلمسازی با دغدغههای انسانی
- سازشناپذیر/ نگاهی به سهراب شهیدثالث و سینمای او
- کودکانی که کودکی نمیکنند
- بازخوانی گفتگوی مجله فردوسی با سهراب شهید ثالث
- انگار همهی زندگی کابوسی باشد میانهی خوابی شبانه/ سینماگران اصیل ایرانی؛ بخش هفتم، سهراب شهید ثالث
- کودک «یک اتفاق ساده» سهراب شهیدثالث امروز چه کار میکند؟
- مرور آثار شهیدثالث در انگلستان
- ساخت مستندی درباره شهیدثالث در آلمان
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- ما درون خمره گیر افتادهایم/ نگاهی به آخرین اجرای اثر برجسته لوییجی پیراندللو در ایران
- «خواب مرد مرده» به صحنه میآید
- جایزه اصلی جشنواره سالونیکا به فیلمساز ایرانی رسید
- با نمایش ۱۰ روزه؛ «تلماسه ۲» نیم میلیارد دلاری شد/ پیشی گرفتن از فیلم نخست
- فوت فیلمنامهنویس «سخنرانی پادشاه»/ دیوید سیدلر درگذشت
- فصل سوم «داستانهای فوتبال» به آنتن شبکه ورزش میرسد
- رشید کاکاوند راوی «مجنون آن لیلی» شد
- آغاز حراج نوروزی شمارههای رند همراه اول
- با ۸۰ سال تولید فیلم و سریال؛ آتش یک استودیوی قدیمی در قاهره را از بین برد
- با ۸ و نیم دور چرخیدن دور خود؛ فیلم رایان گاسلینگ رکورد گینس را شکست/ برای تعداد معلق خوردن ماشین
- اکران آنلاین «ویلای ساحلی» و ۲ فیلم دیگر
- هدیه نوروزی سوینا؛ انتشار نسخه ویژه نابینایان «پدرخوانده» با صدای پیمان معادی
- در هشتمین جشنواره ملی نوآوری برتر ایرانی؛ محصول «اعطای اعتبار با توثیق سیمکارت» نوآور معرفی شد
- در پی بالا رفتن اجاره بها؛ سینماهای خیابان شانزهلیزه بسته میشوند
- صدور ۱۷ پروانه ساخت غیر سینمایی
- آغاز اکران آنلاین «کاپیتان من» در نمایش خانگی
- چند تماشاگر برای فیلمهای نوروزی به سینما رفتند؟
- ۵ انیمیشن ایرانی در اسپانیا نمایش داده میشود
- لباس پارتیتور و گردنبند «پروین» به موزه سینما اهدا شد
- مستند مرکز گسترش در اکران نوروزی یک پلتفرم/ از کیارستمی تا رزاقکریمی
- یادداشت بلومبرگ بر سریال «شکوفههای شانگهای»/ اولین سریال تلویزیونی وونگ کار وای، نوستالژی دهه نود
- لیندا کیانی و آرمین رحیمیان بازیگران «ماه پنهان» شدند
- کنارهگیری آگنیشکا هالند؛ ژولیت بینوش ریاست آکادمی فیلم اروپا را بر عهده میگیرد
- دعوت هندیها از اصغر فرهادی
- گزارش مراسم رونمائی از کتاب «دندان گرگ»/ یک داستان حماسی شهری
- میراث پدر/ نگاهی به فیلم «شطرنج باد»
- با حکم دادگاه؛ «قهرمانِ» فرهادی تبرئه شد
- آغاز پویش مردمی همراه اول برای کمک به سیلزدگان سیستانوبلوچستان
- یک رکورد دیگر برای «تمساح خونی»؛ ۱۱.۵میلیارد فروش در ۷ روز
- اکران «اتاق فرار» در ۱۱ شهر