سینماسینما، شهرام اشرف ابیانه
داستانگویی هوشمندانه و توسعه پیچیده و غیرقابل پیشبینی شخصیتها. این چیزی است که در بیانیه هیئت داوران بخش نسل جشنواره فیلم برلین در مورد فیلم آمده. بهراستی هم «درساژ» روایت هوشمندانهای دارد. خاصه در نیم ساعت اول که بداعت در کارگردانی و شیوه داستانپردازی خیرهکننده است. این تمرکز روی یک شخصیت و دنبال کردن او و محدود کردن زاویه دید دوربین در محدودهای که کاراکتر در آن به سر میبرد، به فیلم سرزندگی و یکپارچگی ساختاریای داده که البته دیدنی است. حیف که به این بداعت بصری در ادامه چیزی اضافه نمیشود. همین است که فیلم از ریتم و تک و تای اولیه میافتد.
این همه به این معنی نیست که «درساژ» فیلم بدی است. فیلم توقع را بالا برده و انتظار عمق و غنای بصری بیشتری را ایجاد کرده. «درساژ» عمدا به مخاطب اطلاعات نمیدهد و او را در بیخبری قرار میدهد. قرار است همه چیز را عقبتر از گلسا، شخصیت اصلی فیلم، تجربه کنیم. این عقب بودن تماشاگر چه نتیجهای در پی دارد؟ در او ایجاد شگفتی میکند؟ یا قرار است با حادثههای متعدد و غیرمنتظره شوکهاش کند؟
فیلمساز گویی در پی چیزی است. او تصمیم گرفته بلوغ فکری و تدریجی دختر نوجوانی را در شرایطی که در آن گرفتار آمده، تصویر کند. از این منظر دختر را همواره در جایگاه متهم میبینیم. انگار زیر ذرهبین آدمهای اطرافش قرار گرفته باشند. همه از او توقع دارند و پاسخ میخواهند، اما گوش شنوایی برای شنیدن حرفهایش نیست. از اینروست که گلسا در طول فیلم عموما ساکت است. جز به ضرورت و جز با آدمهای قابل اعتماد کلامی نمیگوید. گلسا در شکل و شمایل دختری تصویر شده که میخواهد این قاعده و تعریفی را که خانواده و جامعه از او دارد، بشکند.
شروع فیلم از یک دزدی بچگانه است، اما این اوست که باید به واسطه پایگاه اجتماعی و مالی پایینترش به مغازه مورد دستبرد قرار گرفته، سرکشی کند تا فیلم دوربینهای مداربسته را بردارد. وقتی امتناع میکند، اولین سیلی را از دوستپسر متمولش میخورد. این شروع نقطه حرکت و آگاهی اوست. گلسا ناخواسته به یک بلوغ فکری زودرس میرسد. جایگاه حقیرانهاش را بین دوستان خوشگذران جوانش میفهمد و اولین واکنش او انزوا و کنارهگیری است.
با سیلی دوم از سوی پدر، به عنوان نماینده خانواده، تمامی باورهایش برای حمایت خانواده از او در شرایط بحرانی فرو میریزد. از اینرو در تمام طول فیلم، با هدفونی چسبیده به گوش او را مدام در حال دویدن میبینیم. انگار از چیزی فرار میکند. حتی دویدنهای شبانه او هم تحمل نمیشود. از طرف پلیس متوقف شده و به خانواده تحویل داده میشود؛ به این بهانه که دختری به سن و سال او شایسته نیست تا این وقت شب در خیابان باشد.
به بیانیه هیئت داوران جشنواره فیلم برلین برمیگردیم. داستانگویی هوشمندانه نقطه قوت فیلم است. این داستانگویی اما به چیز بیشتری نیاز دارد تا تماشاگر را بهتمامی با فیلم همراه کند. نفسی باید در فیلم باشد که ما را در دنیای شخصیت اصلی نگه دارد. تاکتیک فیلمساز نوعی نگاه کردن با فاصله به دیگر وقایع اثرگذار در زندگی گلساست. مثلا رابطه عاطفی او با کارگر باشگاه سوارکاری یا کارگر افغانی سوپرمارکتی که از آن دزدی کردهاند و به دست آنها مضروب شده، به چیزی بیشتر از دلسوزی یا همدردی دختری از جایگاه یک شهروند خودی نیاز دارد. به نظر میرسد به فیلمنامه پیچیدهتری نیاز بود تا دنیای درونی گلسا را برایمان معنی کند. پس فیلم خوشایده «درساژ» در این نقطه از نبود فیلمنامهای محکم و سرپا ضربه میخورد.
خلأهایی در قصه هست که فقط به واسطه ایدههای کارگردانی نمیتوان نادیدهشان گرفت. تماشاگر نیاز به زاویه دید گستردهتری در مورد دنیای درونی شخصیت اصلی دارد؛ چیزی که برایش فراهم نشده. همین از امکان مانور فیلمساز برای پیاده کردن ایدههای کارگردانیاش کم میکند.
«درساژ» اما فیلم خوبی است. بیانیه هیئت داوران برلین در توضیحش میگوید: توسعه پیچیده و غیرقابل پیشبینی شخصیتها. این همه به واقع در فیلم هست. جاگیری درست دوربین گونهای حس جستوجوگری را به فیلم القا کرده. با وجود ریتم کند فیلم، دوربین لحظهای آرام و قرار ندارد. تنها جایی که دوربین از وقایع عقب میماند، پایان فیلم است؛ جایی که دختر فیلم دوربین مداربسته را داخل اینترنت منتشر کرده و پلیس برای بردنش به خانه آمده. دوربین دختر را دنبال میکند که از اتاق بیرون میآید و آرام راهرو را همراه ماموران طی میکند و از خانه خارج میشود. دوربین در همان ورودی راهرو میماند و با خروج شخصیتها فیلم هم تمام میشود.
در صحنهای که گلسا از حضور در باشگاه سوارکاری به واسطه نفوذ پدر دوستپسر سابقش منع میشود، دوربین او را دنبال میکند که باشگاه را ترک میکند. از پشت سر، کارگرِ جوانِ باشگاه که علایق عاطفی به او پیدا کرده، به سمت دوستپسر مغرور حمله میبرد. ما همراه گلسا نمیمانیم که دعوا را ببینیم. صحنه را پشت سر میگذاریم و از آن دور میشویم. این به دوربین نقش یک شخصیت مستقل میدهد. انگار یکی از قهرمانان داستان باشد. در عین حال جایگاه ما را در جغرافیای داستان مشخص میکند.
اینها «درساژ» را فیلمی خوشایده معرفی میکند؛ فیلمی به تمام معنا تجربی و آوانگارد که سازشی با قراردادهای متداول قصهگویی در سینما نشان نمیدهد. در عین حال باید بازی نگار مقدم در نقش گلسا را ستود که در همراهی با دنیای فیلم بسیار دیدنی از کار درآمده. سکوتها و نگاههای نگار مقدم بهخوبی با آنچه در دنیای او میگذرد، همخوانی دارد. این شیوه فاصلهگذارانه بازی نقش گلسا در هماهنگی کامل است با آنچه ساختار زیباییشناسانه فیلم را تشکیل میدهد. بهطوریکه میتوان فیلم را داستان دختری دانست که در بهت و حیرت آنچه در جامعه و خانواده از او انتظار دارند و فرسنگها با آمالش فاصله دارد، نوعی اعتراض آرام را برگزیده. این عصیان دخترانه را در طول فیلم بهراحتی میتوان دید و حس کرد و آن را ستود.
منبع: ماهنامه هنروتجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- اخراجیها/ نگاهی به فیلم «خروج»
- بیحاصل!/ نگاهی به فیلم «خروج»
- گفتوگو با مهرشاد کارخانی/ جورقانیان عاشق واقعی سینما بود
- حتی اگر برای هیچکس مهم نباشد/ نگاهی به مستند «تیتراژ در سینمای ایران»
- اختصاصی/ گفتوگوی زندهیاد همایون خسروی دهکردی با خسرو سینایی/ با زندگی، زندگی کنید!
- اختصاصی/ گفتوگوی زندهیاد همایون خسروی دهکردی با خسرو سینایی/ پا روی زمین واقعیت و سر در تخیل داستان
- اختصاصی/ گفتوگوی زندهیاد همایون خسروی دهکردی با خسرو سینایی/ سه میلیمتر، راه زندگی من را عوض کرد!
- گفتوگو با ژرژ هاشمزاده، کارگردان «در سکوت»/ معتقد به مانیفست دادن نیستم
- سونامی سرطان و سینما/ نگاهی به فیلم «تمام چیزهایی که جایشان خالیست»
- داشتن یا نداشتن/ نگاهی به فیلم “زغال”
- عجایب و غرایبی به نام «کتاب آشپزی»/ نگاهی به فیلم «کتاب آشپزی»
- جهان برزخی متوسط / نگاهی به فیلم “روسی”
- حسرت/ نگاهی به فیلم «سورنجان»
- سکوت به مثابه فریاد/ نگاهی به فیلم “در سکوت”
- تمام داشتههای پنهان ما/ نگاهی به فیلم «تمام چیزهایی که جایشان خالی است»
نظر شما
پربازدیدترین ها
- حتی نام ایران او را به گریه میانداخت/ داور زنده زنده دق کرد
- عشق و پساعشق/ چند نکته درباره فیلم سینمایی «نبات» به کارگردانی پگاه ارضی
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- به بهانه برنامه «جعبه سیاه»؛ کفن و آگهی فوت لیاقت چه کسانی است؟
آخرین ها
- غولی که دنیای سرگرمی را میبلعد/ آیا درآمد نتفلیکس در سال جدید بیشتر از ۴۰ میلیارد دلار میشود؟
- نشریه ورایتی پیشبینی کرد؛ انیمیشن ایرانی نامزد جایزه اسکار میشود
- مراسم رونمایی و اکران فیلم مستند «آواز باد» / گزارش تصویری
- به بهانه سریال «زخم کاری»/ فقط خشونت است و حرص و آز
- فوت برنده جوایز اسکار، کن و سزار؛ برتراند بلیه درگذشت
- نشان ویژه «روابطعمومی پیشگام در کاربرد هوش مصنوعی» به همراه اول اعطا شد
- «جن زدگان» ایبسن روی صحنه تئاتر شهرزاد میرود
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ مجوز ساخت سینمایی برای ۶ فیلمنامه صادر شد
- صداپیشه «مهمونی» به «۱۰۰۱» پیوست
- تنها یک فیلم کوتاه، سهم سینمای ایران در برلین؛ فیلمهای جشنواره برلین ۲۰۲۵ اعلام شد
- جوایز سینمایی لومیر اهدا شد؛ ۵ جایزه به «امیلیا پرز» رسید/ «دانه انجیر معابد» بهترین محصول مشترک اروپا شد
- به بهانه تبلیغات «کیولین» و «بنمانو» در سریال «قهوه پدری» مهران مدیری؛ جایی که برندها به قلب داستان میرسند
- هتتریک دیزنی در ۲۰۲۴/ فروش «موآنا ۲» از مرز یک میلیارد دلار گذشت
- نمایندگان جدید وزارت ارشاد در شورای صدور مجوز ساترا معرفی شدند
- «تاری» در راه لهستان
- نکوداشت خسرو سینایی برگزار شد؛ سینماگری که فردگرا و خودنما نبود
- مراسم جوایز «جوی» برگزار شد/ هاپکینز، فریمن و دیگر ستارهها در عربستان
- هوشنگ مرادی کرمانی: هیچ وقت مُهر سیاسی نخوردم و نمیخورم
- آغاز به کار نخستین نمایشگاه «اهواز پترواکس» با حضور همراه اول
- جزئیاتی درباره «۱۰۰۱ قاب»؛ قصه شهرزاد و هزار و یک شب در جشنواره برلین
- ویژگیهای تفکری که سینما را از بنبست و سکون نجات داد
- «خائن کشی» آنلاین میشود
- مستند «در میان امواج» و روایتی زنانه از جنوب ایران
- جوآن پلورایت درگذشت
- معرفی داوران دو بخش چهل و سومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر
- شهرام میراب اقدم درگذشت
- «عزیز»؛ عاشقانهای با طعم آلزایمر/ مجید توکلی: شورای پروانه ساخت منحل شود
- انجمن منتقدان آثار چهل و سومین جشنواره فیلم فجر را داوری میکند
- یک برنده اسکار، رئیس هیات داورانِ جشنواره فیلم کوتاه عباس کیارستمی شد
- انتشار فراخوان نخستین جشنواره نمای باران