سینماسینما، گلبو فیوضی
«روز صفر» بیشتر از یک داستان واقعی بودن، بر اساس ویژگیهای یک تایپ شخصیتی پیش میرود
گفتهاند. تا اینجای کار همه، همهچیز را، مثبت و منفی دربارهی این فیلم گفتهاند. من اما میخواهم از آن خط باریک خفهکنندهی پشت داستان بگویم. از آن واگویهی آخر فیلم. از چه کسی بودن و چه کاری کردن، چه کاری نکردن. آدمهایی که چیزی برای از دست دادن ندارند، هولناک میشوند. غیرقابل اعتماد و گاهی با هزار سرنوشت، یا گوشهگیر و پیچیده. تریلرها پر است از این دست مرد-زنهای بی کس و کاری که تا تهاش میروند. بیکله و ترمزبریده میروند. نه حتی برای پول، که هر بار برای درک لذت آزادی-اختیار انجام دادن همهی آن کارها که برای قاطبهی ملت نشدنی است. آدم میکشند. دزدی میکنند. ادای عاشقها را درمیآورند. آدمهای بیسرنوشتی که نیاز دارند پایشان را بکوبند زمین و بگویند هر کاری دلم بخواهد میکنم؛ و بازی درست از همینجا شروع میشود. بیمحابا، بیترس، حتی گاهی بیانگیزه. مثل اعتیاد به ترشح منظم آدرنالین. آنها از «از دست دادن» میآیند. لابد که اوایل این چنین نبوده است. خانوادهای و یاری و شهری و کوچهای و یک کافه، سرا، دلبستگیای شاید، بوده است که بعد نبودنش، معامله را به هم زده. همهچیز آن آدم هم بوده. از قضا که گمان نمیکرده یک روز بیاید که نباشد. اما آمده؛ و او هزار بار آن لحظه و روزها را مرور کرده و عین هزار بار که نه، هزار و یک بار، به هیچ رسیده است. حالا هم داستان همین است.
کلمهای هست در انگلیسی به نام sublimation. تصعید ترجمه شده است. یعنی در ورطه نیافتادن. اگر سادیسم داری جای دریدن دیگران و آزار رساندن به آنها، بروی جراح شوی. کمککننده باشی. آن لذت خشن انقباض و حبس نفس را جایی هدایت کنی به بریدن و دوختن پوست و گوشت و استخوان بیمار. تا جان بگیرد. نفس بکشد دوباره. این دقیقا همانجاست که داستان «روز صفر». یک مامور امنیتی که از خاکستر خودش جایی در گذشته بلند شده و روح و جانش را کشانده به سمت پایداری و ایستادن برای وطنش. نادیده و ناشناخته. او با تمام این ویژگیها میتوانست آن سمت بایستد؛ جایی که عبدالمالک ایستاده. چه بسا که هر دویشان از یک خاستگاه آمده باشند. یکی از دست داده تا بایستد پای اعتقادی متحجر و برود تا تباهی و اینیکی از دست داده و حالا سمت زندگی ایستاده است. سمت روشن و بینشان دیدن و مراقبت از آدمها پشت شهامتی که از گذشتهاش نصیبش شده است. جایی از فیلم، بعد از ملاقات با نوجوان مصمم برای عملیات انتحاری، میسپارد پروندهاش زیر دست خودش باشد. او همان کسیست که پاش بیافتد آدم میکشد. لازم باشد هواپیما مینشاند. دلال اطلاعات آلمانی را میرباید. با هواپیمای شخصی زمین و زمان را به هم میریزد. کویر و دشت و متروپولیتن هم نمیشناسد. اطلاعات جابهجا میکند تا برسد به آنچه میخواهد. او همه کار میکند تا مردمش جان نبازند. شخصیت کلیدی و پشت پردهی داستان فیلم «روز صفر» اگر چه بر اساس یک داستان واقعی اما بیشتر از آن بر اساس یک تایپ شخصیتی پیش میرود. کارهایی که حتی از یک مامور امنیتی برنمیآمد، اگر چنین کاراکتری نمیداشت. فیلم جدا از لایهی اجتماعی-امنیتی و داستانی که همه بلدش هستیم و بخشی از تاریخ زندگیمان بوده است یک لایهی دیگر هم دارد. لایهای که بی به رخ کشیدن و سر و صدا، نشانههایی از آن در دل روایت جاگذاری شده است و به ما بٌعد شناختی دیگری از شخصیت اصلی فیلم میدهد. کسی که گذشتهاش را صفر کرده تا سوخت شود برای امروز و فردای خیلی بیشتر از خودش.
منبع: ایران
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- نتفلیکس دستور ساخت اولین سریال رابرت دنیرو را داد
- تقابل تجارت و واقعیت/ نگاهی به فیلم «روز صفر»
- ۱۰ میلیارد تومان در ۱۰ روز؛ سهم سه فیلم تازه اکران شده در گیشه سینماها
- نگاهی به فیلم «روز صفر» ساخته سعید ملکان
- «روز صفر»؛ مرز باریک صعود و سقوط
- آمار فروش فیلمهای اکران نوروزی/ یک شروع کمرمق
- «دینامیت» اکران میشود
- صدور مجوز نمایش برای ۲ فیلم/ «بندر بند» منیژه حکمت پروانه نمایش گرفت
- یا در اوج یا سوار بر موج/ بررسی حواشی نقدهای “روز صفر”
- قانون هست، اما نیست/ نگاهی به جایگاه قانون در فیلمهای جشنواره سیوهشتم فجر
- مروری بر سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر/ تنوع در ژانر؛ ضعف در فیلمنامه
- اسلوب غلط از درک واقعیت عاجز است/ درباره داوری فیلم
- نمایه/ جشنواره و حاشیه و دامها!
- نگاهی به بهترین های جشنواره/ پیروزی جوانها بر پیشکسوتها!
- یورش سنگین برنامه هفت علیه جشنواره فیلم فجر + ویدئو
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت
- فیلمـکنسرت «برندگان اسکار موسیقی» روی صحنه میرود
- معرفی برگزیدگان نوزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»
- آکادمی داوری اعلام کرد؛ فهرست نامزدهای اولیه جوایز اسکار ۲۰۲۶/ نامزدی فیلمسازان ایرانی در دو بخش
- با رای منتقدان مجله IndieWire؛ آخرین ساخته جعفر پناهی در میان بهترینهای ۲۰۲۵
- شورای بازبینی فیلمهای سینمایی موافقت کرد؛ صدور پروانه نمایش برای پنج فیلم سینمایی
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- «پیکار با پیکر»؛ پیکری در پیکار
- «غریزه»؛ عشق پرشور نوجوانی، عبور از ممنوعهها
- رابطه ظرف و مظروف
- «محکوم»؛ آغازی برای پایان
- میراثِ کودکی
- بازیگر «پاریس تگزاس» در فیلم تازه نادر ساعیور
- اکران نسخه مرمت شده یکی از فیلمهای مهم داریوش مهرجویی
- این فیلم انعکاس واقعیتهای زندگی آدمهاست/ لیلا حاتمی: حواس کسی به «قاتل و وحشی» نیست
- «ارس، رود خروشان» روایت فاتحان شهرهای رفته بر باد است
- اکران و نقد نمایندهی کانادا در اسکار در سینما اندیشه
- نگاهی به مستند «زیر درخت لور»؛ بیانیهای هنری درباره شکلی از رنج جمعی
- «پیکار با پیکر»؛ وقتی که سخن هرودوت بهانه فیلم میشود
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم





