تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۱۲/۱۹ - ۱۳:۲۷ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 13064
 
یکی از نشانه‌های اصلی و کلیدی در یک جامعه و نظام حکومتی موفق و کارآمد، نظم و قانونمندی است. اگر نظم در مناسبات فردی و اجتماعی و حقوق شهروندی به درستی تعریف و اجرا شود، عصبیت و استرس از بطن جامعه رخت خواهد بست. شهر و پایتخت بهترین معنا برای نمایش این نظم عمومی و قانونمندی اجتماعی است. زمانی همین شهر تهران به عنوان پایتخت از نظر بافت معماری (با لحاظ طبقه‌بندی اجتماعی و ریشه‌های فرهنگی و سنتی و اعتقادی محله‌ها) و امکانات تفریحی و رفاهی و توجه به قانون و مردم‌داری، جاذبه‌های زیادی داشت. نگاهی به کتاب‌های «تهران قدیم» و «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم» مرحوم جعفر شهری نشان می‌دهد که چقدر خاطره و نوستالژی در این شهر در میان نسل‌های قدیم معنا پیدا می‌کرد. ولی در شرایط کنونی با همه هزینه‌های صرف‌شده و ظواهر مدرن، با شهری شلوغ و بی‌هویت و بدقواره روبه‌رو هستیم. بعید می‌دانم حضور و جولاندهی نسل جوان این زمانه در چنین محیط پرهیاهو و آلوده و مناسبات نامتوازنی زمینه‌ساز ثبت خاطراتی شود که نوستالژی سال‌ها بعد را برای‌شان رقم بزند. آیا در تهران این روزگار خیابان و محله‌ای وجود دارد که جایگزین لاله‌زار و اسلامبول و خیابان نادری سابق شود؟ آیا دربند و سر پل تجریش و امامزاده صالح و شاه‌عبدالعظیم فعلی آن اصالت و حال و هوای سابق را دارد؟متاسفانه رشد بی‌رویه جمعیت در این شهر قدیمی و موضع انفعالی مدیران و برنامه‌‌ریزان با هجوم مهاجران از اقصی نقاط کشور و شکل‌گیری تدریجی و فزاینده حاشیه‌نشینی و حجم گسترده و هولناک خودروهای سواری و موتوسیکلت‌های جورواجور باعث اغتشاش غریبی در این کلانشهر هویت‌باخته شده است. ترافیک سنگین و بی‌وقفه در اغلب اتوبان‌ها و خیابان‌ها وضعیت بغرنجی را به وجود آورده که گویی با یک پارکینگ عمومی در سطح شهر مواجهیم. روی همین اصل، یک تردد بین شهری حکم مسافرتی عذاب‌آور را برای شهروندان دارد و نهایتا جنازه‌شان به مقصد می‌رسد.اما مظهر اصلی به هم‌ریختگی و جنون و افسارگسیختگی در این شهر خاکستری، جولاندهی بی‌ضابطه خیل عظیم موتورسوارهاست که در میان‌شان همه‌گونه آدم و فرقه‌ای می‌بینی؛ از مسافرکش و کاسب خرده پا و برادر ارزشی گرفته تا خلافکار و جوان عقده‌ای که می‌خواهد تک‌چرخ برود و کورس بگذارد و در انظار خودش را نشان بدهد و حال کند. جالب اینکه دیگر مدت‌هاست این توده به امان خدا رها شده‌اند و به خود اجازه می‌دهند از هر مسیر خلافی حرکت کنند و یکباره سر راه هر اتومبیل و اتوبوس و عابر پیاده بخت برگشته‌ای سبز شوند و از همه طلبکار و با همه دعوا داشته باشند و گویی برای آنها استثنائا تا اطلاع ثانوی همه چیز مجاز است. خب مگر هرج و مرج شاخ و دم دارد؟ولی برای مشاهده نظم و پایبندی به قانون در تهران درندشت،چه زمانی بهتر از اسفند و روزهای آخر سال. به همین خاطر به فیلمسازان مستند پیشنهاد می‌کنم که عجله کنند و این فرصت استثنایی را از دست ندهند و با سر و ته کردن شهر (به ویژه در حول و حوش چهارراه گلوبندک و بازار تهران و ناصر خسرو و ابوسعید و خیام و فردوسی و جمهوری و انقلاب و سیروس و مولوی و راه‌آهن و میدان قزوین و سه راه‌آذری و…) شکار لحظه‌ها و آدم‌ها یک فیلم جذاب چهارستاره بسازند و فستیوال‌های داخلی و خارجی را فتح کنند. بنده برای هرچه بهتر دیده شدن این فیلم‌ها چند اسم را پیشنهاد می‌دهم: «نظم نوین تهرانی» (جهانی را فعلا بی‌خیال شوید!)، «آنارشیسمو عشقه»، «تهرون می‌خوامت»، «به دادم برس رضا موتوری»، فقط برای آنکه فردا این حقیر سراپا تقصیر را به دلیل این توصیه فرهنگی/ اجتماعی/ توریستی فحش باران نکنید، استدعا دارم قبل از دوربین دست گرفتن و راهی این لوکیشن بکر شدن، حتما خودتان را بیمه بدنه کنید!
منبع: اعتماد
برچسب‌ها:

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها