تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۱/۲۸ - ۱۵:۳۵ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 14842

بهروز افخمیحسین معززی‌نیا در واکنش به نقل قولی که از او در برنامه‌ی اخیر «هفت» مطرح شده، یادداشتی را منتشر کرد.

 

به گزارش سینماسینما، این منتقد و کارشناس سینما در این یادداشت با تیتر: «نقل قول یا خیال‌پردازی؟»  آورده است:

«نشسته‌ام و دارم خبرهای وب‌سایت‌ها را مرور می‌کنم که ناگهان به اسم خودم، بهروز افخمی و اصغر فرهادی برمی‌خورم! با تعجب به خواندن ادامه می‌دهم تا ببینم کدام اتفاق که من از آن بی‌خبرم این سه اسم‌ را کنار هم قرار داده. می‌بینم در متن خبر آمده: «در برنامه دیشب هفت، بهروز افخمی به نقل از حسین معززی‌نیا گفت که اصغر فرهادی در گفتگو با وی بیان کرده: “در اروپا همه تلویزیون‌ها در دست اسرائیل است و اجازه نمی‌دهند کاری که می‌خواهید را بکنید” که معززی نیا با تعجب گفته: “یعنی همه این حرف‌ها را از قول شما بنویسم؟ این‌ها همه تیتر روزنامه کیهان می شوند” و فرهادی گفته است باید برای این مصاحبه کمی فکر کند.»

جل‌الخالق! من دیشب برنامه هفت را ندیدم. نمی‌دانم این جملات وسط کدام بحث، درباره چه موضوعی و با چه رویکردی بیان شده. نمی‌دانم آقای افخمی می‌خواسته کدام بحث را به نتیجه برساند و چه چیزی را ثابت کند که از من چنین جملاتی را نقل کرده. پس ناچارم همین جملاتی را که در چند وب‌سایت خبری منتشر شده صحیح فرض کنم و بنا را بر این بگذارم که آقای افخمی دقیقاً همین‌ها را گفته. اگر این طور است، لازم است به اطلاع هر مخاطبی که این چند جمله را شنیده یا خوانده برسانم که این جملات کاملاً نادرستند و آن‌چه بین من و آقای فرهادی رد و بدل شده این نبوده است. البته با توجه به علاقه شدید آقای افخمی به «تئوری توطئه» می‌دانم که ایشان پیشاپیش معتقد است من هر توضیحی بدهم با این نیت است که مثلاً تحت فشار قرار گرفته‌ام یا می‌خواهم آقای فرهادی تحت فشار قرار نگیرد و بنابراین دارم حرفم را پس می‌گیرم! اما تفسیر ایشان هر چه باشد، من وظیفه خودم می‌دانم بگویم اصل واقعه چه بوده.

اصل واقعه به این ترتیب است: من در آن دوره از جشنواره کن که فیلم «گذشته» در بخش مسابقه شرکت داشت، چند ساعت بعد از نمایش فیلم، چند دقیقه‌ای با آقای فرهادی گپ زدم. نه به قصد مصاحبه، بلکه به منظور گفت‌وگویی عادی. بیش از یک سال بود ایشان را ندیده بودم و مشغول حال و احوال بودم و می‌پرسیدم ایام فیلم‌برداری چطور گذشت و زندگی در پاریس چه جور تجربه‌ای بود و سؤالاتی از این دست.

بحث به فضای فرهنگی پاریس رسید و مصاحبه‌هایی که آقای فرهادی در آن ایام با بعضی از نشریات مشهور فرانسه انجام داده بود و اختلاف نظری که با یکی از روزنامه‌نگاران لیبراسیون پیدا کرده بود. ایشان داشت تعریف می‌کرد بعضی از ژورنالیست‌های فرانسوی خیلی متعصب‌اند و روی تصوری که از مسائل مختلف دارند به‌شدت اصرار می‌کنند. حتی سر نظراتی که درباره سینمای ایران و وضعیت سانسور و تنگناهای فیلمسازی در کشور ما دارند تعصب دارند و اگر با نظریه آنها مخالفت کنی فکر می‌کنند داری خلاف واقع می‌گویی تا از حکومت ایران دفاع کنی.

در ادامه این بحث بود که آقای فرهادی گفت در خیلی از موارد این شکلی رفتار می‌کنند و مثلاً درباره مسائل مربوط به اسرائیل تعصب دارند و به‌شکل آشکاری از منافع آنها حمایت می‌کنند. و در ادامه گفت اینها واقعیت دارد و قابل بحث است اما اگر این حرف‌ها را بخواهی در کشور خودمان طرح کنی گروه‌های تندرو جور دیگری تفسیرش می‌کنند و آن را مصادره به مطلوب می‌کنند.

کل آن‌چه آقای فرهادی در این مورد گفت شامل همین‌هاست. بنابراین اولاً این یک مصاحبه رسمی نبوده که آقای فرهادی بخواهد چیزی را بگوید و بعد لازم بداند درباره‌اش فکر کند که می‌خواهد منتشر شود یا نه. بلکه ما داشتیم راه می‌رفتیم و گپ می‌زدیم. ثانیاً صحبت درباره «اروپا» و «تلویزیون» و «اجازه دادن» نبود، بلکه ایشان فقط درباره فرانسه و چند روزنامه‌نگار صحبت کرد و هرگز نگفت اینها «اجازه نمی‌دهند کاری را که می‌خواهید بکنید» بلکه گفت روی عقیده خودشان اصرار دارند و بدون رودربایستی پای آن می‌ایستند. ثالثاً من هرگز نپرسیدم: «یعنی همه این حرف ها را از قول شما بنویسم؟ این ها همه تیتر روزنامه کیهان می شوند»

چون طبیعتاً تصورم این نیست که وقتی با کسی قدم می‌زنم و گپ می‌زنیم قرار است آن حرف‌ها را منتشر کنم، همان‌طور که تا به‌حال ماحصل ساعت‌ها گپ و گفت‌ خصوصی با آقای افخمی از بیست و چهار سال پیش تاکنون را نه تنها منتشر نکرده‌ام بلکه در محافل و مجالس هم نقل نکرده‌ام و نخواهم کرد، چون فکر می‌کنم آقای افخمی اگر بخواهد حرفش را به‌شکل رسمی و علنی منتشر کند توانایی این کار را دارد و کاش این حق را در مورد دیگران هم قائل بود.»

منبع: ایسنا

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها