تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۱۰/۲۹ - ۱۵:۵۵ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 40826

عزیز الله حاجی مشهدینگاهی به فیلم «رم، شهر بی‌دفاع!» ( ساخته روبرتو روسلینی – ۱۹۴۵)

سینماسینما، عزیزالله حاجی مشهدی:

«رم شهر بی‌دفاع» (Roma, Citta Aperta) ساخته  روبرتو روسلینی ( Roberto Rossellini ) را باید یکی از نخستین نمونه‌های موفق فیلم‌های متعلق به سبک  نوواقع‌گرایی یا (Neorealism) در سینمای ایتالیا دانست که به گونه‌ای نخستین همکاری سینمایی فدریکو فلینی با روبرتو روسلینی نیز به حساب می‌آید. درواقع باید گفت که فلینی جوان در این کار نخستین فعالیت‌های فیلم‌سازی‌اش را به‌عنوان یکی از دستیاران روسلینی تجربه می‌کند.

در گذشته‌ای نه‌چندان دور، فدریکوی نوجوان با وجود هوش و ذکاوت سرشاری که داشت، اگرچه به هیچ روی نتوانست آرزوی همیشگی پدرش را برای پوشیدن جامه پزشکی یا وکیل مدافعی کارآمد شدن، برآورده سازد، با وجود بی‌میلی‌های آشکارش به درس و مشق و مدرسه، هرگز فکر نمی‌کرد که روزی روزگاری با نوعی شیفتگی جنون‌آسا همه چیز را رها کند و به عشق نزدیک شدن به دنیای پررازورمز سیرک در سن ۱۲ سالگی از خانه پدری بگریزد و در پی یک گروه سیار و دوره‌گرد سیرک، زندگی تازه ای آغاز کند و بعدها نیز چندی به قلم زدن در مطبوعات – به‌عنوان روزنامه‌نگار و خبرنگار – سرگرم شود و در سال ۱۹۳۸ در سن ۱۸ سالگی از شهر ری می‌نی – زادگاه خود در ایتالیا – به  رم برود و با شگفتی‌های پرشکوه رم آشنا شود و بعدها دریابد که این شهر سرچشمه شکوفایی همه استعدادهای فدریکوی جوان بوده است. درواقع به نوعی می‌توان گفت که هم سیرک و هم شهر رم، یکی بعد از دیگری در کشیده شدن فدریکو فلینی به هنرهای نمایشی و سینما ، نقشی انکارناپذیر داشته است.

نگاه دقیق فلینی را در فیلم «جاده»، به اوضاع و احوال آدم هایی که در سیرک کار می کنند، می‌توان نتیجه مستقیم همین آشنایی زودهنگام او با دنیای پررازورمز سیرک دانست و هم‌چنین اجاره اتاقی کوچک در حومه شهر رم نیز، فرصت‌های مناسبی پدید آورد تا خود را در هیاهوی رم پرشکوه گم کند و به کشف ظرایف ناپیدایی بپردازد که در همکاری با روبرتو روسلینی در نگارش فیلمنامه فیلم معروف «رم ، شهر بی‌دفاع» به بهترین شیوه  به بازگویی شان می نشیند.

شهر رم که از دیدگاه باورهای عمومی مردم ایتالیا،  مادرشهر (Metropolis) به حساب می آمد، از نگاه روسلینی و فلینی نیز برای دیگر شهرهای ایتالیا حکم مادر را داشت؛ مادری مهربان که نگاه همه شیفتگان خود را متوجه خویش می ساخت و آنان را دل‌بسته محبت خود می کرد!

فیلم روسلینی («رم، شهر بی‌دفاع») را باید نوعی ادای دین به مبارزان و نیروهای مقاومت ایتالیایی دانست که در برابر نیروهای اشغال‌گر نازی و تجاوز و ویران‌گری‌هایشان ایستادگی کردند و بسیاری نیز با فداکردن جانشان به پیروزی دست یافتند. فیلم روسلینی در سال ۱۹۴۵ یعنی درست در زمانی که در ایتالیا از آن با عنوان  بهار رم یاد می‌کنند، هم‌زمان با اعدام موسولینی ساخته شده است و از این زاویه نیز برای ایتالیایی‌ها کاری شاخص به شمار می‌آید.

فیلم  «رم، شهر بی‌دفاع»  که در جشنواره‌های مختلف جهانی چندین جایزه نصیب روسلینی کرده و نامزد دریافت جایزه اسکار نیز شده است، بسیاری از ویژگی‌های اصلی و نشانه‌های یک فیلم نوواقع‌گرا یا نئورئالیستی را در خود جمع کرده است. با استفاده از ویرانه‌ها و خرابی‌های باقی‌مانده از جنگ جهانی دوم، دوربین در بیشتر لحظه‌ها در فضاهایی حرکت می‌کند که به نوعی، نشانه‌هایی از جنگ یا ویرانی را در قاب تصاویر سیاه و سفید آن (کار اوبالدو آرتا) می‌توان به تماشا نشست. از آرایه‌های صحنه و ساخت دکور در آن، اثری نمی‌توان دید. اگرچه از برخی بازیگران نام‌آشنا در فیلم استفاده می‌شود، اما با استفاده از بسیاری نابازیگر و آدم‌های عادی و از طریق رفتن به قلب جامعه جنگ‌زده ایتالیا در شهر رم- در میانه دهه ۴۰ میلادی – کاری پرکشش و تماشایی خلق می‌شود که به نوعی پیش‌گامی روبرتو روسلینی را به‌عنوان یکی از موثرترین فیلم‌سازان این سبک از فیلم‌سازی به اثبات می‌رساند. شاید به همین دلیل بوده که بسیار کسان، به‌ویژه پس از تماشای فیلم «رم، شهر بی‌دفاع» عنوان پدرخوانده موج نوی سینمای فرانسه را نیز به روبرتو روسلینی داده‌اند و بسیاری از کارهای او را ستوده‌اند.

در محور ماجراهای اصلی فیلم، مسئله جست‌وجوی خانه به خانه نیروهای ارتش نازی برای دستگیری یکی از رهبران نهضت مقاومت ایتالیا (جورجیو مانفردی) قرار دارد که از آغاز تا پایان فیلم، مخاطبان چنین اثری را لحظه به لحظه به پی‌جوی ماجراها وامی‌دارد و فیلم «رم، شهر بی‌دفاع» را با وجودی که در بدترین شرایط اقتصادی و در شرایط دشوار اقتصادی جنگ و کمبود سرمایه و حتی نبود فیلم خام و دیگر امکانات فنی ساخته شده است، به یکی از جاودانه‌های سینمای کلاسیک جهان و نماد سینمای ایتالیا تبدیل کرده است.

تمام سعی و تلاش روسلینی در چنین فیلمی که یکی از نمونه‌های درخشان سبک نوواقع‌گرایی در سینمای ایتالیا به شمار می‌آید، در این جهت بوده است که با القای حس باورپذیری عمیق تماشاگران فیلم، آن‌ها را به جهان درون فیلم  نزدیک کند. صد البته نباید از یاد برد که روسلینی با ساخت چنین اثری، از دو جبهه به‌راستی متناقض و متضاد مورد انتقاد قرار گرفت. از یک سو خرده‌گیران چپ‌گرا بودند که از او انتقاد می‌کردند و از سویی دیگر منتقدان دست راستی بودند که اعتقاد داشتند در فیلم نوعی گزافه‌گویی و اغراق با تاثیرپذیری از دیدگاه‌های چپ‌گرایان و نگاه کمونیستی غلبه دارد! درحالی‌که برای سینمادوستان و منتقدان اکثر کشورهای جهان، فیلم روسلینی کاری درخور ستایش به شمار می‌آمد که توانسته بود به‌خوبی حس باورپذیری مخاطبان خود را برانگیزد و تصاویری روشن از درد و داغ‌های ناشی از خرابی‌ها و ویرانی‌های جنگ و اشغال‌گری ارتش نازی‌ها در ایتالیا را به تصویر بکشد.

بازی بازیگرانی چون آلدو فابریتزی – که گذشته از بازیگری تجربه کارگردانی در سینمای ایتالیا را نیز دارد – و مثل همیشه بازی به‌یادماندنی آنا مانیانی (در نقش پینا، نامزد فرانچسکو) تماشایی است و فیلم با وجودی که پایانی تلخ و گزنده دارد و جورجیو مانفردی(مارچلو پالی یرو) به‌عنوان یکی از رهبران نهضت مقاومت ایتالیا، زیر شکنجه جان می‌دهد و دن پیترو (آلدو فابریتزی) کشیش حامی نهضت مقاومت نیز اعدام می‌شود و سرباز فراری اتریشی (آکوس تولنای) نیز خودکشی می‌کند، با این همه، میزان بر انگیختنِ حس هم‌ذات‌پنداری مخاطب در همراهی با آدم‌های اصلی داستان فیلم، به اندازه‌ای است که بیننده فیلم، بسیاری از لحظه‌های گرم و گیرای چنین اثری را تا همیشه به ذهن می‌سپارد و با همه تلخی‌هایی که در فیلم می‌بیند، آن را به خاطره‌ای فراموش‌ناشدنی تبدیل می‌کند!

ماهنامه هنر و تجربه

 

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها