ترس، خطر و درد؛ این واژهها در دنیای درام به شدت به کار می آیند و «اگزما» از چنین مصالحی برای ساختنِ ساختمانش سود میجوید.
سینماسینما، حمیدرضا گرشاسبی:
اگر به لغتنامهای مراجعه کنیم به جهت پیدا کردن معنایی برای واژه ترس، با چنین جملهای مواجه میشویم: «احساسی نامطلوب که وقتی با خطر روبهرو میشویم، به شکل درد در ما به وجود میآید.» این حس که در ذهن خانه میکند، درواقع واکنشی است به تهدید و خطر. در چند خط بالا با واژههایی مواجه هستیم که هر آدمی در تمامی طول زندگی خود تجربهشان میکند و محال است آدمی را پیدا کنیم که با چنین واژههایی بیگانه باشد؛ واژههایی چون ترس، خطر و درد. این واژهها نهفقط عناصر اساسی در زندگیِ بشری هستند، بلکه در دنیای درام و سینما نیز بهشدت به کارمان میآیند و میتوان از آنها بنای فیلمی را پایهریزی کنیم؛ همانطور که فیلم «اگزما» از چنین خشتها و مواد و مصالحی برای ساختنِ ساختمانش سود میجوید. رویا در مرکز این درام، شبی با خطری مواجه میشود که برای او ترس و درد را به همراه دارد. آن شب رویا زندگیاش را در آستانه فروپاشی میبیند. اولین اقدام برای رفع تلاشیِ زندگیاش پناه بردن به دروغ است. و این چیزی است که این روزها به شکلی همهگیر جامعه ما از آن رنج میبرد. آدمهای کنونی پنهانکاریها و یواشکیهای فراوان دارند و آن را عاملی برای نگه داشتن زندگی خود میبینند. درست برعکس چیزی که باید وجود داشته باشد. اینجا به جای تقویت زندگی از طریق صداقت و واقعیت، آدمها از دروغ و مخفیکاری برای پابرجایی پیوندهای انسانی استفاده میکنند. رویا نیز یکی از همین جامعه است.
درامِ زنانه «اگزما» بیانگر موقعیتی است که روی زن بودن شخصیتش تاکید دارد. لحظاتِ داستان و موقعیتی که نویسنده راوی آن است، بین قرارگیری یک مرد و یک زن در آن لحظات و موقعیت، فرق قائل میشود و شرایط بهوجودآمده برای یک زن را تنشآفرینتر و بغرنجتر مییابد. تنگنای بهوجودآمده برای رویا از مثلثی حاصل میشود که در هر نوک آن یک مرد واقع شده؛ مردی آمیخته به صفت و روحیهای. در اولین جایگاه، مردِ تهدیدگر است. مردی که اگرچه حضور فیزیکی در داستان ندارد، اما نیروی منفی پرقدرتی دارد که اساسا همه مشکلات و تنشها از طرف او شکل میگیرد. رویا برای تقابل با این مرد، چارهاش دروغ است. درواقع تمهید زنانه در تقابل با قدرت مردانه قرار میگیرد. در این نوکِ مثلث دو مرد نشستهاند که هر دو شوهرند؛ یکی سابق بر این، یکی حاضر بر این. زن از ترس و تهدید و از نگرانی از دست دادن مرد/شوهر به تمهیدی روی میآورد که اوضاع را برای او پیچیدهتر میکند، چراکه اساسا این راه، درمان نیست و صرفا مسکنی لحظهای است. از این حیث، الگوی روایتی فیلم بر این جمله استوار است که هر دروغ کوچکی، آغازگر تولید دروغی بزرگتر است. بدین شکل آدمی در چنبره و شبکهای قرار میگیرد که فاجعهآفرین است. همینطور که رویا نیز به انتهایی میرسد که در آن تعدی و سقط نمود دارد. در دومین گوشه مثلث، مردِ حمایتگر است؛ مردی که در ظاهر مهربان و دستگیر است و مشکلگشا، اما عملا او نیز مدام به یادکردِ اشتباهات رویا میپردازد و به نوعی زمینه کوچکی و تحقیر را برای او فراهم میآورد. به نظر میرسد که او نیز در همراهی چیز دیگری به جز حمایت را دنبال میکند و بیشتر به معلمی میماند که با نصیحت و توصیه بر این پا میفشارد که رویا در گذشته چه فراوان اشتباه کرده، اما او از همان پیشتر میدانسته که یک روز رویا در این غرقاب گرفتار میشود. اگرچه با این احوالات، او از تمام مردانی که در فیلم میبینیم، به لحاظ ارزشهای اخلاقی، یک پله بالاتر میایستد. در نوک سوم مثلث، پدر است. مردی داغان و پیزوری که در آن یک دیداری که با او داریم، بر حال و روز خرابش توجه میشود. او فقط پدر نیست و به نظر میرسد معلمِ بیچارگیهای دخترش نیز هست. از نظر دختر، این او بوده که تخم لق دروغ را در دهان او شکسته و با اصرار بر این کار، عاملِ اولیهای بوده برای پا گذاشتن او به دنیایی از پنهانکاری در رابطه با شوهرش. البته پدر، این کارش را نه در جهتِ سوق دادن او به سمت تباهی، که تنهاترین چاره برای برجاماندن ستونهای خانه او میداند. طوری که او در فیلم نشان داده میشود، این دیدگاه او را توجیه میکند.
«اگزما» در یک بازه زمانی شش ماهه اتفاق میافتد. دورهای که فاصله آغاز و فرجامش را میتوانیم «از التهاب تا اولین شب آرامش» بدانیم. این دورهای است که با دردِ رویا شروع میشود و با پوستاندازی او تمام میشود. رویا روزها و شبهای سرخ و متورمی را میگذراند. زندگیاش تاول میزند اما پایان، امیدبخش است و آرام. چراکه در این فاصله، رویا به آگاهی رسیده است. قدرتی که او پس از طی این دوره به دست میآورد، از رسیدن به آگاهی ناشی میشود. اکنون او میداند بنای دروغ بر باد است و حاصلش انفعال و اشک و سرکوب شدن از اطرافیان. حالا بدون دیگران، تصمیم میگیرد و پرقدرت به اولین شبِ آرامشِ خود وارد میشود.
ماهنامه هنر و تجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- این هنر و تجربه آنتی ویروسی ست بر فیلم های به هرقیمت مسخره
- تحقق آرزوی چندساله فعالان انیمیشن در هنرو تجربه
- جعفر صانعی مقدم: گسترش فعالیتها در سینمای «هنر و تجربه» بستگی به تامین نیازهای مالی دارد
- انتشار تیزر هفته فیلم ایتالیا + ویدئو
- اسامی فیلمهای حاضر در هفته فیلم ایتالیا اعلام شد/ از آثار مورتی تا برتولوچی
- هفته فیلم ایتالیا ۱۱ آذر آغاز میشود/ نمایش آنلاین و رایگان فیلمها
- چهارمین دوره هفته فیلم اروپایی برگزار میشود/ اعلام جزییات رویداد
- نانهای بیات/ نگاهی به فیلم «حوا، مریم، عایشه»
- کدام چریکه؟ کدام بهرام؟/ نگاهی به مستند «چریکه بهرام»
- سالها بایست تا دَم پاک شد/ نگاهی به فیلم «پری»
- فهرست فیلمهای روی پرده در سینماهای «هنروتجربه»/ «منگی» از ۱۵ شهریور میآید
- تابناک: نخستین گامها برای تعطیلی بستر نمایش دهها فیلم سینمایی ایران؟
- قابهای نامتعارف بیمعنی/ نگاهی به فیلم «امیر»
- ابوالفضل جلیلی: مشکل فیلمهای من این است که مردم را به فکر میاندازد
- آئین دیدار با عوامل فیلم «یلدا» برگزار شد/ گپی با فروغ قجابگلو بازیگر فیلم مسعود بخشی
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی





