تعابیری همچون «کمپین» و «NGO» که این سال و ماه ها بسیار در جامعه ما و به ویژه در محیط مجازی به کار می رود، در ممالک غربی پس زمینه مفصل و جلوه های عینی دارند. خوانش ایرانی از هر پدیده روزآمد، به ویژه در فضای مجازی، از کارکرد اصلی آن بسیار دور است و بسیار زمان باید تا به هدف واقعی شکل گیری آن نزدیک شویم. اینجا ما اغلب هشتگ های اینستاگرامی و عضویت در کانال های تلگرامی را فقط به قصد حمایت معنوی می بینیم و گمان می کنیم همین که مثلا تعداد موارد استفاده از هشتگ «شان سینما» آن هم با نوشتار غلط و ناگزیر «شان سینما» در شبکه های اجتماعی زیاد شود، به طور مستقیم به معنای قدرت پیدا کردن کمپین و تامین هدف اصلی آن یعنی رفع یا کاهش توقیف فیلم هاست!
به خاطر دارم زمانی نه چندان دور را که تصویر و تعبیر «من عضو خانه سینمای ایران هستم» هزاران بار در فیسبوک و اوایل رواج اینستاگرام در ایران به چشم می خورد اما در یکی از تجمع های مقدماتی برای اعتراض به بسته شدن خانه سینما در دوران دولت دهم، جمعیت قابل توجه که هیچ، حتی متوسطی هم در کوچه محل ساختمان جامعه اصناف سینمایی ایران دیده نمی شد. به بسیاری از شاگردان و دوستان که در آن نمایش های مجازی حمایتی عضو بودند، گله کردم که پس چرا پشتیبانی تان صرفا مجازی بود و عینیت نیافت و به حضور منجر نشد؟ گفتند می خواستیم بیاییم اما محل خانه سینما را بلد نبودیم!
امروز و مثلا در کانال های تامین بودجه لازم جهت یک فعالیت خیریه، انسانی یا زیست محیطی تشکیل شده، این وضعیت صرفا مجازی شدت هم یافته است. اعضا گاه به این قصد که ببینند آنجا چه خبر است و چه کسانی عضوند و چه می گویند، گاه به این نیت که با چند فرد مشهور در تماس قرار بگیرند و گاه به شوق روایت نزد همکاران و فامیل که «من با فلانی و بهمانی عضو یه گروهم» وارد شده اند و به نتایج و اهداف شکل گیری آن گروه یا کانال، کاری ندارند. وقتی اینگونه کمپین ها کاملا خارج از دامنه بهانه های فرهنگی و هنری پدید آمده باشد، کنجکاوی ها و خاله زنکی هایی از این دست، آزاردهنده تر می شود: و این درست شرایطی است که در کمپین تلاش برای نگهداری «آخرین بازماندگان» یوز ایرانی با عنوان «یوز تا ابد» رخ داده. بسیاری آگهی و پوستر فیلم و تئاتر خود یا دوستان را در آن به معرض تماشا می گذارند و برخی به این قصد عضو آن هستند تا بدانند جا و زمانی که برقرارکننده اصلی آن هدیه تهرانی بار بعدی می رود تا برای جلب کمک های مردمی بکوشد، کجا خواهد بود تا بتوانند بروند و یکی دو سلفی با او بگیرند.
آیا دارم ماهیت و اصالت این کانال تلگرامی را زیر سوال می برم؟ هرگز! این حواشی و حوالی به هر حال وجود دارند و اساسا ستاره ها در هر نقطه و هر دوره با آگاهی از اینکه کسانی فقط از سر علاقه به آنها وارد کمپین خواهند شد به این فعالیت های انسانی یا زیست محیطی دست می زنند. اما چه بهتر و سودمندتر که حتی همان ها هم به یاری بشتابند و از ترویج و تبلیغ تا اقدام عملی، کمکی به تامین اهداف کمپین برسانند. اگر کنار این افراد و همگروهی و عکس گرفتن، اعتباری دارد، قطعا کوشش در مسیر هدف ملموس آنها نیز می تواند امکانات پز دادن دوستانی از این دست را افزایش دهد. آن هم در موردی مانند هدیه تهرانی که به واقع فقط بابت درک و علاقه به موجوداتی که آرزوی بقای آنها را در سر و در دل دارد، پای در این مسیر نهاده و از هر برداشت و اتهام احتمالی که میان مردمان و برخی همکاران رایج است – از اطلاق «لوس بازی» به کل این کوشش تا این نوع قضاوت های کتره ای و فله ای که «حمایت از آدم ها رها کرده اند و به مُشتی حیوان چسبیده اند» – ابایی ندارد.
تهرانی که در دو سه سال اخیر بار دیگر جلوی دوربین رفته و کار کرده و می کند، حتی در یک جلسه نمایش و پرسش و پاسخ و ردکارپت و افتتاحیه و «اکران مردمی» که در یادداشتی دیگر به ابتذال آن پرداختم، حاضر نشده و نمی شود. اما حالا به نیت اعلام شماره حسابی که امکان کمک به تامین بودجه ابقا و احیای نژاد یوز ایرانی را به تدریج و به زحمت فراهم می کند در اکران های ویژه فیلم هایی بدون بازی خودش حضور می یابد. به روشنی می توان دید که حرف زدن برایش خوشایند نیست. از بازی های رایج و جاری امروزی سلفی گرفتن با مردم هم بدیهی است دل خوشی ندارد. حتی اگر «رگ خواب» و تماشای رنج های عاشقی زنی چون مینا که لیلا حاتمی بر پرده جان بخشیده، برایش لطف یا دست کم کنجکاوی داشته باشد، «اکسیدان» لابد ندارد یا کمتر دارد.
ممکن بود اگر انگیزه تامین اعتبار برای کمک به یوز ایرانی نبود، هرگز کنجکاو و پیگیر نمی شد که فیلمی چون «اکسیدان» را ببیند. اما به آن هدف انسانی، طبیعی و غیرسینمایی این تحمل و همراهی سینمایی را هم از خود نشان می دهد. غمبار است که امتداد این حضورها هم اغلب به جای همراهی همگانی در تامین آن بودجه مورد نیاز، به بارها و بارها به اشتراک گذاشتن تصاویر او و لیلا حاتمی در اکران ویژه «رگ خواب» می انجامد و همه در مورد دو ستاره که از نیمه دهه هفتاد ظهور کردند، طبع نوستالژیک شان گل می کند و در وصف اینکه کدام کمتر و کدام بیشتر غبار زمان را بر رخسارش بازتاب می دهد، اظهارنظر می کنند و… سر آن «دیگری» اصلی که تهرانی اعتبارش را خرج می کند، هنوز بی کلاه مانده و منابع لازم برای احداث پناهگاه حفاظت شده یوز ایرانی تا تامین کامل، راه درازی در پیش دارد. اگر این حرف ها تاثیری بر حس و ذهن هر کدام مان داشته به سامانه این کار در حد وسع خود سری بزنیم: #۴۴۴*۷۸۰*
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- ستارههای هوای ابری/ نگاهی به فیلم «بی همه چیز»
- هدیه تهرانی، نامی در بین مشاهیر بازیگری دنیا/ کوتاه درباره «بی همه چیز»
- فیلمفارسیسازی/ نگاهی به فیلم «بی همه چیز»
- هویت فروپاشیده/ نگاهی به فیلم «بیهمه چیز»
- انتقام و وسوسه/ نگاهی به فیلم «بیهمه چیز»
- ابتذال سرنوشت محتوم رقابت بین هدیه تهرانی و پارسا پیروز فر
- سعید راد در گفتگو با موزه سینما: تقوایی گفت یا صادق کرده را تو بازی میکنی یا در آن دفتر فیلم نمیسازم
- کرونا به نفع اختتامیه جشنواره فیلم فجر
- چالش بیپاسخ نامزدهای بازیگری
- پیوند موفق ادبیات و سینما/ نگاهی به فیلم «بی همه چیز»
- نفسگیر و میخکوب کننده/ نگاهی به فیلم «بی همه چیز»
- کوتاه درباره فیلمهای «بی همه چیز» و «رمانتیسم عماد و طوبا»
- دیدار بانوی سالخورده و مالنا در دوره پهلوی/ نگاهی به فیلم «بی همه چیز»
- «روزهای نارنجی» در شبکه نمایش خانگی + تیزر
- دوئت با نتهای نادرست
نظرات شما
پربازدیدترین ها
- وقتی زن تبدیل به «ناموس» میشود/ نگاهی به فیلم «خورشید آن ماه»
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- اختصاص سینماسینما/ سه فیلم ایرانی در جشنواره فیلمهای برتر سال ۲۰۲۴ مجله تله راما
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- حضورهای بین المللی فیلم کوتاه تامینا
- گلدن گلوب اعلام کرد؛ وایولا دیویس جایزه سیسیل بی دمیل ۲۰۲۵ را میگیرد
- درباره «قهوه پدری»؛ قهوه بیمزه پدری
- «کارون – اهواز» در راه مصر
- اختتامیه جشنواره «دیدار» ۱۷ دی برگزار خواهد شد
- اختصاص سینماسینما/ سه فیلم ایرانی در جشنواره فیلمهای برتر سال ۲۰۲۴ مجله تله راما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ «مجمع کاردینالها»؛ موفقیت غیرمنتظره در گیشه و جذب مخاطبان مسنتر
- مدیر شبکه نسیم توضیح داد؛ مهران مدیری، جنابخان، فرزاد حسنی و چند برنامه دیگر
- تاکید بر سمزدایی از سینما و جشنواره فجر/ علیرضا شجاع نوری: ادغام جشنوارهی ملی و جهانی فجر سیاسیکاری بود
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ جادوی «شرور»؛ داستانی از دوستی، تفاوتها و مبارزه با تبعیض
- برای پخش در سال ۲۰۲۵؛ پسر شاهرخ خان برای نتفلیکس سریال میسازد
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ «گلادیاتور ۲»؛ بازگشتی باشکوه به کُلُسیوم و سنت حماسههای سینمایی
- اعلام نامزدهای چهلمین دوره جوایز انجمن بینالمللی مستند/ محصول مشترک ایران و انگلیس در شاخه بهترین مستند کوتاه
- اصغر افضلی و انیمیشن «رابینهود» در تازهترین قسمت «صداهای ابریشمی»
- جایزه جشنواره آمریکایی به پگاه آهنگرانی رسید
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ از فرصت ثبت نام فیلمها تا داوری عوامل بخش نگاه نو
- نمایش بچه / گزارش تصویری
- اهمیت «باغ کیانوش» در سینمای کمدی زدهی این روزها
- برای بازی در فیلم «ماریا»؛ نخل صحرای پالم اسپرینگز به آنجلینا جولی اهدا میشود
- اکران فیلم علی زرنگار از اواخر آذر؛ «علت مرگ: نامعلوم» رفع توقیف شد
- مانور آمادگی همراه اول برای رویارویی با بحران؛ تمرینی برای پایداری ارتباطات
- بررسی هزینه و درآمد تولیدات ۳ سال اخیر؛ حساب کتاب فارابی جور است؟
- در اولین روزهای اکران بینالمللی؛ «گلادیاتور۲»، ۸۷ میلیون دلار فروخت
- اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم فجر معرفی شدند
- نامزدی ۲ جایزه آمریکایی برای «دوربین فرانسوی»
- «شهر خاموش» بهترین فیلم جشنواره نوستالژیا شد
- فروغ قجابگلی بهترین بازیگر جشنواره ریچموند شد
- «تگزاس ۳»؛ کمدی از نفس افتاده یا موفقیت تکراری؟
- روایتی از سه نمایشنامه از محمد مساوات روی صحنه میرود
- «کارون – اهواز» در مراکش
آقای پوریا طوری در مورد هدیه تهرانی نوشته انگار ایشون چه سابقه پرباری در سینما داره.بیشتر فیلمهای این خانم فیلمهای بنجل و بازاری محسوب میشن و بازیگری ایشون هم فقط چون با سبک بازیگری آن زمان تفاوت داشت دیده شد.در بین نسل جوان فعلی هم طرفدار چندانی نداره! بعضی روزنامه نگاران سینمایی و منتقدان پیش از این لیلا حاتمی رو با نوشته های احساسی و شیفته وار “برج عاج نشین” کردند.دیگه لازم نیست در مورد تهرانی وبازیگرهای دیگه هم تکرارش کنند! خانم تهرانی هم بهتره در مورد مسائل مختلف خودشون حرف بزنند !