تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۱۰/۲۸ - ۱۲:۳۸ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 167842

سعید پورصمیمی در برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران که به نمایش «عروس آتش» خسرو سینایی اختصاص داشت، گفت: اگرچه خسرو سینایی به موسیقی، نوشتن و هنرهای دیگر آشنایی زیادی داشت، اما مهم‌ترین هنر او مستندسازی است و شاهکارهای زیادی هم خلق کرده است. با تماشای دوباره«عروس آتش» دیدم نگاه او در این اثر داستانی هم به مستند بسیار نزدیک است.

به گزارش سینماسینما به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، چهارصد و نود و یکمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران شامگاه دوشنبه ۲۷ دی با نمایش نسخه مرمت‌شده فیلم «عروس آتش» ساخته زنده‌یاد خسرو سینایی با حضور جمعی از بازیگران، عوامل و هنرمندان و با اجرای کیوان کثیریان در سالن ناصری خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

قاسم قلی‌پور تهیه‌کننده این فیلم در ابتدای این مراسم بیان کرد: حکمایی مثل خسرو سینایی به هیچ پسوند و پیشوندی نیاز ندارند؛ کمااینکه دیگر بزرگان را نیز به نام یاد می‌کنیم نظیر نیما و فردوسی. از او بسیار آموخته‌ام و امروز بسیار دلتنگ هستم. خسرو سینایی اصیل‌ترین آدمی است که در این حرفه شناخته‌ام. اصیل به این معنا که از هیچ فیلم و اثری کپی نمی‌گرفت. شاعر و موسیقیدان، فیلمبردار و مترجم و کارگردان و مهم‌تر از همه خسرو سینایی بود. یادش گرامی است و نامش مانا.
وی افزود: یکبار دوستی می‌گفت شاید یکی از ایرادات او زیاده از حد نجیب و راستگو بودنش بود و این گزاره تلخی است که بخواهیم راستگو بودن را ایراد بدانیم! او نه خودش چیزی را جار می‌زد و نه جارچی داشت. گوهری بود که کمتر قدرش را دانستیم. هنوز هم فیلمنامه‌هایی دارد که شوربختانه متولد نشدند. برای من لذت‌بخش و باعث افتخار بود که با او همکاری کردم.
وی در ادامه از سعید پورصمیمی دعوت به سخنرانی کرد.
سعید پورصمیمی بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون با حضور روی سن گفت: برای من سخت است از خسرو سینایی صحبت کنم. خسرو سینایی به موسیقی، نوشتن و هنرهای دیگر آشنایی داشت و مهم‌ترین هنرش هم ساخت فیلم مستند بود. شاهکارهای زیادی ساخته است. برایم جالب است امروز که «عروس آتش» را دوباره دیدم، نگاه فیلمساز بسیار به مستند نزدیک است؛ گویی فیلمی خبری را تماشا می‌کنیم. از خیلی قبل‌تر خسرو سینایی را می‌شناختم و فرصتی شد تا به واسطه قاسم قلی‌پور به کار دعوت شدم که شرحش را خودش تعریف خواهد کرد. من فقط می‌خواهم در این فرصت از زند‌ه‌یاد خسرو سینایی و همه فیلمسازان و هنرمندانی که در این چند سال اخیر متاسفانه از دست داده‌ایم و یادشان برای ما گرامی است، یاد کنم.

خسرو سینایی انسانی فرهنگی به معنای واقعی کلمه بود
کیوان کثیریان در ادامه از علی لقمانی مدیر فیلمبرداری «عروس آتش» و از دوستان نزدیک او دعوت به صحبت کرد. لقمانی بیان کرد: برای ما که از نزدیک با خسرو سینایی مانوس بوده‌ایم، صحبت درباره او سخت است. او انسانی چندوجهی و به معنای واقعی کلمه انسانی فرهنگی بود. رفتن او بر خانواده من نیز تاثیر منفی گذاشت و روزی نیست که از او یاد نکنیم و بابت فقدانش غصه نخوریم. هرچند او و آثارش در زندگی همه ما جاری و ساری است. قرار است بزرگداشتی برای او برگزار شود که من به همین واسطه کارهایش را دوباره مرور کردم و فهمیدم که در آثار سینایی، نگاه او حتی به کج‌رفتاری‌ها نیز محترمانه است.
وی ادامه داد: خسرو سینایی معایب و کاستی‌ها را هیچ‌وقت به قدری برجسته نمی‌کند که خودش دیده شود. ایرادات در رفتار و سنت‌ها را با برخوردی محترمانه نمایش می‌دهد که شاید اگر جور دیگری به نمایش می‌گذاشت، بیشتر دیده می‌شد. حتی در فیلم «جزیره رنگین» هم سنت‌های غلط را محترمانه مطرح می‌کند. انسان‌ها برای او در هر موضعی محترم هستند. بدی‌ها را برجسته نمی‌کند بلکه تحلیل می‌کند و این احترام به انسان‌ها و منصفانه دیدن امور شاید کمتر در سینمای امروز دیده شود. امیدوارم بر آثار او بازنگری جدی‌تری صورت بگیرد. امروز که «عروس آتش» را دیدم فهمیدم به لحاظ ساختاری نیز بسیار محکم و استوار است و چارچوب و ساختمان آن بسیار به روز است. جای او بسیار بین ما خالی است و امیدواریم نگاهش بیشتر دیده شود.

قاسم قلی پور در ادامه نیز مجددا به روی سن رفت و با بیان خاطره‌ای گفت: وقتی برای انتخاب بازیگران «عروس آتش» با خسرو سینایی گپ می‌زدیم و طبیعتا به دنبال سوپراستار نبودیم، من پیشنهاد دادم از سعید پورصمیمی دعوت کنیم. خسرو سینایی گفت: ممکن است قبول کند زیرا نقش اول نیست. من گفتم: «به او پیشنهاد می‌دهم.» در جلسه هیات داوری خانه سینما بود در جمعی همراه با استاد پورصمیمی نشسته بودیم و به او گفتم: «کجا می‌روی؟» گفت:«خانه» و من از او دعوت کردم با هم به یک قهوه‌خانه در دربند برویم و در آنجا قصه را برایش تعریف کردم. سعید پورصمیمی گفت: «قصه خوبی است.» از او پرسیدم: «به ما کمک می‌کنی؟» گفت: «بله» و فردای آن روز به دفتر آمد و یک ماه بعد او سر فیلمبرداری «عروس آتش» در اهواز بود و من در جلسه خانه سینما قصه را برای جمعی تعریف کردم. خاطرات زیادی از این فیلم دارم. ۲۱ سال پیش دوران فیلم‌های به اصطلاح «تین‌ایجری» و جوانانه بود و یک فیلم مثل «عروس آتش» در خوزستان روی کاغذ می‌توانست محکوم شود. البته محکوم نشد اما محرومیت‌های جدی کشید و «به فرموده» از رقابت‌های جهانی کنار رفت و این «به فرموده»‌ها اتفاقا قدر و قیمت آن را بیشتر کرد.
وی خاطر نشان کرد: به لحاظ اقتصادی و فروش هم فیلم سند جذابی دارد. در آن دوران فیلم‌ها می‌توانستند دو اکران داشته باشند. در اکران اول عمده هزینه‌ها به تبلیغات و زدن بیلبورد و … مربوط بود اما در اکران دوم دیگر این هزینه‌ها وجود نداشت و هرچه فیلم فروش داشت بازگشت سرمایه محسوب می‌شد. فیلم وقتی به اکران دوم می‌رسید که کپی‌های زیادی داشته باشد و به دلیل استقبال از «عروس آتش»، ۲۲ کپی از آن چاپ شد. دفتر توزیع برای من چکی فرستاد که هنوز آن را خرج نکرده‌ام و مبلغش ۲۵۶۲۴ تومان بود! باز هم احساس کردیم باید «به فرموده» خیلی کارها را نکنیم. قرار شد تلویزیون فیلم را پخش کند که دقایقی از آن حذف شد و خسرو سینایی را دلگیر کرد. امروز گسترش رفتار عشیره‌ای زیاد شده است و شایسته است او را ستایش کنیم که ۲۱ سال قبل در این باره هشدار داده بود.
کثیریان بیان کرد: خسرو سینایی در برنامه‌های زیادی از سینماتک و افتتاحیه آن ما را همواره همراهی کرد.

جوان‌هایی را که می‌خواهند شبیه سینایی باشند دریابیم
در ادامه حمید فرخ نژاد بازیگر و نویسنده این فیلم بیان کرد: خوشحالم که امشب از استاد خسرو سینایی یاد می‌کنیم. برای من باعث افتخار است شروع کارم با او بوده است و به واسطه ایشان با تیمی عزیز آشنا شدم. در اوج حاکمیت چشم سبزها در سینمای ایران ساخت فیلم «عروس آتش» ریسک زیادی داشت. همه با سختی در سال ۷۸ دورهم جمع شدیم و و در حین ساخت و بعد از آن با حداقل‌ها و مشقات کار را به پایان رساندیم. زیرا کسی در این جنس کارها سرمایه‌گذاری نمی‌کرد. هنرمندان دغدغه‌مندی کنار هم در این فیلم جمع بودند.
وی درباره شخصیت خسرو سینایی عنوان کرد: خسرو سینایی همیشه مثال خوبی است از کسی که با هنرعجین بوده است و اگر جوانی سرانجام یک هنرمند واقعی را بخواهد بداند، من سینایی را برایش مثال می‌زنم. به این که قدرش را دانستند یا نه، کاری ندارم اما خسرو سینایی نمونه بارزی از کسی است که حتی در خلوت خودش هم آدم خوبی بود و همیشه یکدست رفتار می‌کرد.
وی افزود: او آدمی بود که هیچ وقت به منفعت و عواید یک کار فکر نمی‌کرد. ابتدا ابعاد هنری آن را در نظر می‌گرفت و مثال خوبی برای روسیاهی مدیران فرهنگی کشور است. این که همه زندگی‌اش هنرمندانه بود و ارج نهاده نشد. به او می‌گفتم «قطار زمستانی» ساخته نمی‌شود و قول‌ها به نتیجه نمی‌رسد. اما پیگیر بود و همیشه در دلم ماند که بگویم او مثال خوبی برای آشکار شدن خفت مدیرانی فرهنگی است که قدرش را ندانستند و او فیلمش را نساخت. از طرفی دم همه کسانی که در زمان حیات کنارش بودند و کمکش کردند تا آثاری هنری بسازد، گرم. زیرا همیشه این طور بوده که فرهنگ را، اصحابش یاری می‌کنند و اهالی‌اش از خود مایه می‌گذارند تا آثار هنری خلق شوند.
فرخ نژاد درباره نحوه شکل‌گیری قصه «عروس آتش» عنوان کرد: من در سال ۶۸ به واسطه سمیرا سینایی با خسرو سینایی آشنا شدم. برادری پزشک دارم که در دانشکده پزشکی اهواز آن زمان درس می‌خواند و قصه‌ای را برای من تعریف کرد که یک خانم پزشک به واسطه این که ریشه عشیره‌ای داشت، پسرعموهایش به او اجازه ازدواج نمی‌دادند. من این را برای استاد سینایی تعریف کردم. البته قبلش در فیلم «در کوچه‌های عشق» با هم همکاری کرده بودیم. این قصه برایش جالب به نظر رسید و با برادرم قرار گذاشتیم و شش ماه تحقیقات میدانی کار طول کشید. همراه با او به اهواز رفتیم و کلاس درس من از همانجا آغاز شد. با بچه‌هایی که قتل ناموسی انجام داده بودند، در زندان ملاقات و با سران عشیره صحبت کردیم. کتاب‌های زیادی خواندیم و ۷۰۰ صفحه تحقیق ویژه از این کار به جا ماند که در آن سوژه‌های برای ۵ فیلم دیگر هم یافت می‌شود. همه کاراکترها در «عروس آتش» مابه ازای واقعی داشتند. یاد خسرو سینایی بخیر که انسان بسیار بزرگی بود. کاش جوان‌هایی را که می‌خواهند شبیه او شوند دریابیم.

ورود سخت و جذاب به سینما
علی مردانه برنامه ریز و دستیار کارگردان سینما نیز در پایان برنامه بیان کرد: ورود به سینما سخت و جذاب است. برای من باعث افتخار بود که با فیلم فاخر «عروس آتش» و با کمک حمید فرخ نژاد و پذیرفتن آقای سینایی وارد سینما شدم و با پیچ و خم‌های آن، مسیر زندگی‌ام تغییر کرد. دو خاطره از فیلم «عروس آتش» دارم. من در ماهشهر بودم و برای اکران فیلم به اهواز دعوت شدم. تا خواستیم به سینما وارد شویم سینما را آتش زدند. به ماهشهر برگشتم و دو سه روز بعد به کتابفروشی دوستم رفتم و دو فیصل با موتور و چاقو دنبالم آمدند که چرا در این فیلم بازی کرده‌ام؟! و خوشبختانه ماه بعد برای فیلم «دوئل» انتخاب شدم و به تهران مهاجرت کردم.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها