تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۳/۲۰ - ۰۰:۲۶ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 88990

ندا سیجانی درروزنامه ایران نوشت :
ماجرای تیتراژخوانی در سریال های تلویزیونی بویژه برنامه های مناسبتی به دهه ۸۰ برمی گردد. در آن سال ها ساخت چنین آثاری نه تنها با تعداد خوانندگان و حتی برنامه های انگشت شمار انجام می گرفت، بلکه هر فردی نیز رخصت و امکان ورود به این عرصه را پیدا نمی کرد؛ گرچه در صورت ورود، ارج وقربی داشت بسیار فراتر از آنچه امروز می بینیم. در حال حاضر جعبه جادویی و تیتراژ سریال ها محل رفت و آمد خوانندگانی شده است که می توان آنان را به نوعی سلبریتی های مورد پسند مخاطبان جوان و نوجوان خواند. کسانی که با بازارگرمی جایی برای استخوان ترکانده ها و قدیمی تر ها قائل نیستند… در هرحال، تیتراژهای سریال ها و هرآنچه امروز شاهدش هستیم، چه خوب و چه بد، شرایطی است که باید آن را محصول و دستپخت سطح پسند عمومی مخاطبان امروزی تلویزیون تلقی کرد؛ دستپختی که چندان به ذائقه اهل فن خوش نمی آید.
رضا مهدوی پژوهشگر موسیقی و نوازنده سنتور درمورد این موضوع که «آیا روابط پشت پرده ای در تیتراژخوانی سریال ها و برنامه های مناسبتی در تلویزیون وجود دارد»، می گوید:«به طورکلی نمی توانیم تایید کنیم دست های عجیب و غریب پشت پرده دراین باره وجود دارد یا خیر؛ اما قطعاً سلیقه تهیه کننده ها در این زمینه تاثیرگذاراست، به طوری که درماه رمضان شرایطی ایجاد می کنند که همه هول و ولای تیتراژخوانی داشته باشند. دستگاه نظارتی رسانه ملی قطعاً باید به این موضوع رسیدگی کنند که متاسفانه تا به امروز اتفاق نیفتاده چرا که افرادی که تا دیروز یا در طول سال در برنامه های صداوسیما عرصه ای برای شرکت نداشتند و خوانندگان زیرزمینی محسوب می شدند امروز به یکباره در ایامی چون نوروز، ماه مبارک رمضان، ایام محرم و… به هر شکل به رسانه ملی ورود پیدا کرده اند. این موضوع سبب استیصال بسیاری ازموسیقیدانان کاردان و کارشناس شده است.
اوافزود: گفته می شود عده ای از خوانندگان با پرداخت مبلغی به این برنامه ها راه یافته اند یا آنکه برعکس، عده ای پول می گیرند تا در این قاب کذایی حضور داشته باشند؛ شاید نشود سندی دراین باره رو کرد اما آنچه امروزه قابل مشاهده است، جولان دادن سلبریتی هایی است که مشابه شان در مغرب زمین هم وجود دارد؛ هرچند این قصه در آن سوی آب ها شکلی کاملاً مدون و قانونمدار دارد.
در واقع این اتفاق الگو برداری از برنامه های ماهواره ای و شبکه های خارجی و برنامه سازی آن با المان های فرهنگی و هنری ایرانی است.اما این سوال پیش می آید که چرا این افراد در صدا و سیما حضورهمیشگی ندارند و مختص به زمان هایی خاص هستند! اینجا است که شائبه هایی در ذهن به وجود می آید که آیا مافیایی پشت پرده است یا زدوبندهایی وجود دارد! سوالی که پاسخ آن بالاخره در آینده مشخص خواهد شد.
محمدمهدی عسگرپور کارگردان سریال پرمخاطب«رهایم نکن» که در حال پخش از شبکه سه سیماست، به معیار انتخاب یک تیتراژ اشاره می کند و می گوید: «موسیقی تیتراژهای فیلم یا سریال با یک فرآیند ساده شکل نمی گیرد. انتخاب تیتراژ اگرچه به تصمیم نهایی کارگردان یا تهیه کننده اتخاذ می شود اما سلیقه آهنگسازهم درانتخاب این پارامترها تاثیرگذاراست؛ ناگفته نماند مهم ترین عامل فضای کاری یک سریال است که می تواند بسیارکمک کننده باشد. فضای کاری گاهی اوقات نشان هایش درشعر های تیتراژپایانی نمایان است یعنی شعر در چه حوزه ای سروده شده است؟ آیا لطیف و عاشقانه است یا با شعری اجتماعی یا سیاسی مواجه هستیم!
عسگرپورافزود: تیتراژهای پایانی سریال یا فیلم ها طی سال هایی که مورد توجه قرارگرفت هویت مستقل یافتند، بعضاً ترانه ها معروف تر ازسریال ها شدند و در بعضی مواقع تیتراژها نتوانستند موفقیت چشمگیری داشته باشند. این کارگردان درمورد فضای کارهای مناسبتی چون ماه مبارک رمضان و تیتراژهایی که در این مقطع زمانی ساخته می شود که چندان هم مرتبط با موضوع نیست بیان داشت: به عقیده من ساخت آثار مناسبتی به اتفاق نظر حوزه های مختلف فرهنگی، اجتماعی و مردمی است.برخی افراد ماه رمضان را ماه عبادت می دانند که درهای آسمان گشوده می شود و شیطان دربند است. در واقع اصل موضوع هم همین است و ادراک و مفاهیم از این نتیجه توانسته در بهتر شکل گرفتن آن اثر بگذارد. اما عده ای براین نظرند که ماه رمضان نشاط آور بوده نه خمودگی و برهمین اساس آثاری که تولید می شود به حوزه طنز نزدیک ترند! عده ای دیگر نیز فضا را چنان روحانی تلقی می کنند که در بعضی سریال ها عمدتاً فضاهایی ماورایی به نمایش می گذارند بنابراین نقطه نظرات تولیدکنندگان درساخت چنین موسیقی یکسان نیست. تولیدکنندگان این نتیجه گیری را دوای نجات بخش طی این سال ها دانسته اند، در صورتی که شاید این فرمول در یک سال بعد جواب ندهد.
عسگرپور گفت: به عقیده من نباید انتزاعی اندیشید، آیا ماه رمضان سال ۷۷ با سال های ۸۰ یا ۹۷ از جهت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یکسان است؟ خیر، قطعاً این عوامل در تولید یک کارموسیقایی تاثیر گذاراست بنابراین گاهی اوقات به تسامح براین نظر هستیم که همه می دانیم راجع به چه موضوعی صحبت می کنیم اما وقتی موشکافی می شود می بینیم که این پدیده به سادگی انجام نگرفته است. عسگرپور سال های گذشته قائم مقام مدیر شبکه ۲ سیما بوده است. او در مورد خوانندگان زیرزمینی که تا به امروز فرصتی برای دیده شدن نداشتند اما به یکباره به رسانه ملی راه پیدا کرده اند بیان می کند: مدیریت تلویزیون به عرضه محصولاتش می اندیشد اما در این مسیر باید به یک چیدمان درست بیندیشد. تکرار پخش سه برنامه تلویزیونی با فضایی غمگین یا خیلی شاد اشتباه مدیریت رسانه است.
او درادامه افزود: خوانندگان عزیز و جوانی که به رسانه ملی راه پیدا کرده اند در تلاشند با اشعاری بی محتوا مانند خوانندگان پیش از انقلاب بخوانند که تکرار این اتفاق به مدیریت نادرست رسانه برمی گردد و نباید تقصیر را به گردن تهیه کنندگان یا خوانندگان انداخت. ما در مورد رسانه ای صحبت می کنیم که با بودجه ای دولتی دارای اختیارعمل بسیاری است بنابراین باید دقت نظر بیشتری هم صورت بگیرد اما متاسفانه این گونه نیست و معمولاً نبض بازار تعیین کننده کاراست به همین دلیل ممکن است بسیاری ازخوانندگانی که اعتبار بیشتری داشتند درصداوسیما کمتر دیده شوند.
مدیرعامل پیشین خانه سینما اظهارکرد: بعضی از قطعاتی که در تلویزیون شنیده می شود کاربرد فست فودی دارد و به نظر من مسموم کننده است چرا که ذائقه شنونده را پایین می آورد، حتی نوشتن برخی ترانه ها برروی کاغذ شرم آوراست و بیشتر به چشم و ابروی یار خود اشاره دارد در صورتی که در ادبیات عرفانی چشم و ابرو سمبل و نماد چیز دیگری بوده است. او گفت: بعضی خوانندگان جوان براین تصورند که خواندن درمفاهیمی چون معصومین، برجام یا خلیج فارس سبب می شود کارهایشان سریعتر جذب مخاطب شده و روی آنتن برود. بنابراین مدیریت رسانه وظیفه دارد دقت نظر بیشتری داشته باشد.
مجید اخشابی از نخستین خوانندگان عرصه تیتراژخوانی برنامه های مناسبتی تلویزیون است؛ دوران سپری شده ای که سریال های مناسبتی نسبت به امروز حال و هوای بهتری داشتند. قطعه «گمگشته» از کارهای معروف این هنرمند در سریالی با همین نام است، اجرای این کار موجب شهرت و تثبیت او در موسیقی پاپ و بویژه موسیقی تیتراژی شد.اما چند سالی است که اخشابی دراین عرصه کم کارتر شده، شاید بازار خوانندگان امروزی موجب حضورکم رنگ او شده باشد. اخشابی می گوید: به نظر می رسد در سفارش این تیپ کارها دانش و درایت شعورمندانه وجود ندارد. من براین نظرم موسیقی آیینی ظرفیت و مشخصه های ویژه ای دارد و با موسیقی هایی که به عشق های زمینی می پردازد متفاوت است و نمی توان گفت المان یا نشانه های عیانش در شعر پنهان شده است. اخشابی افزود: موسیقی آیینی باید مورد مصرف در موضوعات آیینی باشد نه آنکه کارهای بیهود و خنده دار تولید شود و به عنوان یک کارشناس نه یک دست اندرکار با اطمینان می گویم هر نوجوانی براحتی می تواند تشخیص دهد این سبک کاری هیچ تطبیقی با کارهای مناسبتی چون ماه مبارک رمضان ندارد.
او بیان کرد: موسیقی مناسبتی یا آیینی به روحانیت و معنویتی خاص نیاز دارد که بخشی از آن از کاراکتر هنرمند و بخشی دیگر از تفکر او استنباط می شود اما متاسفانه شرایط و توجه برنامه گذاران رسانه ملی به سمت و سویی رفته است که تنها خوانندگان و کسانی که از طریق فضای مجازی بیشتر دیده و شناخته می شوند مورد توجه قرار گرفته اند و متقابلاً در سفارش کار هم این امر به وضوح دیده می شود اما صرفاً توجه مخاطب کفایت نمی کند و باید کارکرد و کاربرد آن هم مورد بررسی قرار گیرد اما متاسفانه تهیه کننده ها هیچ شناختی از این امر ندارند.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها