تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۳/۲۵ - ۱۵:۲۲ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 137388

شهرام مکری

سینماسینما: گلاویژ نادری در سازندگی نوشت:
شهرام مکری از جمله فیلمسازانی است که فیلم‌هایش را با سرمایه محدود جلو دوربین برده است. همیشه تهیه‌کننده خصوصی داشته و بدون استفاده از تسهیلات دولتی آثارش را کارگردانی کرده است. پس وقتی صحبت از سینمای مستقل و کم‌هزینه پیش می‌آید، او یکی از معدود کارگردانانی است که می‌تواند درباره این سینما اظهار نظر کند.

کرونا در سینمای دنیا شرایط تازه‌ای را بوجود آورده است که احتمالا به تولید بیشتر فیلم‌های کم‌هزینه و مستقل می‌انجامد. مکری معتقد است، سینما هم مانند دیگر هنرها به سمت فضای خصوصی و شخصی‌تر می‌رود و افراد می‌توانند فیلم‌های شخصی بیشتری با امکانات حرفه‌ای تولید کرده و در کانال‌های شخصی خود به نمایش بگذارند. فیلم‌هایی که با حضور دیجیتال بازیگران بزرگ سینما مانند استیو مک‌کویین، برد پیت و یا آلن دلون و جانی‌ دپ بدون نیاز به هزینه‌های بالا ساخته خواهد شد و سازندگان آن دیگر نیازی به پخش‌کنندگان بین‌المللی نخواهند داشت!

* کرونا شرایطی را در تمام دنیا ایجاد کرد که باعث شد، بسیاری از پروژه‌های سینمایی بزرگ و شاخص تعطیل و صنعت فیلمسازی با بحران غریبی مواجه شود. به همین خاطر بسیاری به فکر ساخت فیلم‌های کم‌هزینه و مستقل افتادند که این وضعیت فقط شامل فیلمسازان جوان و کم‌سابقه نمی‌شود. بسیاری از کارگردانان شاخص هم با ادامه این شرایط ناچار به ساخت فیلم‌های کم‌هزینه و پروژه‌های کوچک و محدود می‌شوند. شما به عنوان کارگردانانی که همیشه به همین شکل کار کردید ، این رویه را چطور ارزیابی می‌کنید و آیا می‌توان پیش‌بینی کرد که از این پس شاهد فیلم‌هایی اصیل‌تر، ساده‌تر و با کیفیت‌تری باشیم؟

* مهمترین نکته در ارتباط دو جانبه کرونا وسینما تا اینجا در به تعویق افتادن و متوقف شدن تولید و نمایش فیلم های سینمایی و سریال های تلوزیونی وهمین طور فستیوال ها است.در واقع به نظر نمی رسدکه در پروژه های از قبل برنامه ریزی شده، با تغییر رویه بزرگی برای همیشه روبرو باشیم .انگار توقفی صورت گرفته که شرایط تا اواخر پاییز یا نهایتاً تا اواخر امسال ومطابق وعده های پزشکی داده شده، بهبود پیدا کند و بعد آنها بتوانند ساخت پروژه‌ها را ادامه دهند. همین الان که این گفت‌وگو را انجام می‌دهیم خبرِ روز، ازسرگیری تولید در پروژه‌های هالیوودی است و فکر می‌کنم این روند کماکان ادامه پیدا کند.اما نکته مهم برای من این بود که کرونا شتاب دهنده مسیری بود که دنبا قبل تر هم در همان حرکت می کرد.توجه کنیم که این مسیر همیشگی را کرونا تغییر نداد بلکه به ان شتاب داد.درباره پروژه های شخصی تر و محدود تر می پرسید.دقت کنید که ساخت پروژه‌های شخصی با کمک تکنولوژی و پیشرفت های روزانه آن، آمدن دوربین‌های جدید، باکس‌های مونتاژ فیلم خانگی، استودیوهای شخصی، و کلا روند تولید فیلم به صورت شخصی تر شده، قبل ازآمدن کرونا هم در حال انجام بود ، اما کرونا به خاطر فرصتی که به آدم‌ها داد تا بیشتر در خلوت خودشان باشند به چنین پروسه‌ای سرعت داد. به نظرمی رسد ما در تولیدهنر و اینجا فیلم و شاید کلان تر که نگاه کنیم در زندگی کردن به سمت فردیت بیشتری پیش می‌رویم. این تنها در تولید فیلم نیست در همه جاست. ما شبکه‌های خصوصی خودمان را برای ارائه دادن آثارمان به وجود می‌آوریم، روزنامه‌های خصوصی خودمان را منتشر می‌کنیم و موسیقی‌های خصوصی خودمان را با کمک تکنولوژی تولید می‌کنیم و در رادیوها وپادکست های خصوصی مان انتشارمی دهیم. در همه این زمینه‌ها به سمت یک دنیای شخصی‌ترپیش می‌رویم.کرونا برای این وضعیت دورنمای روشن تری را ترسیم کرد.از طرف دیگر این حرف معنایش این نیست که در آینده فیلم‌های اصیل‌تر یا بهتری ببینیم بلکه شاهد تعداد تولیدات بیشتری خواهیم بود،تولیدات بیشتر وخصوصی تر، اگر بخواهم مثال واضح‌تری بزنم باید بگویم مسیری که تاترو نقاشی و موسیقی و همه هنرهای دیگر پیش‌تر طی کرده‌اند حالا سینما باید طی کند، امروز تعداد نقاشان، نوازندگان و آهنگ‌سازان و عکاسان بیشتری از قبل داریم، اما معنایش این نیست که کیفیت همه اینها بالاتر رفته است. در تعداد بیشتر کماکان کیفیت تعریف خاص خودش را دارد و همچنان باید منتظر فیلم‌ها و نقاشی‌های خوب باشیم.اما قطعاً به لحاظ تعداد فکر می‌کنم تعداد آثار سینمایی بیشتر و خیلی گسترده‌تر خواهد بود.

* به اعتقاد شما ویژگی مهم فیلم‌های کم هزینه چیست و آیا می‌توان گفت اگر فیلمی با سرمایه محدود ساخته شود، لزوما فیلم خوبی است؟. آیا تجربه و سابقه فیلم‌دیدن شما نشان می‌دهد که فیلم‌های کم‌هزینه‌تر به طور معمول فیلم‌های بهتری در مقایسه با سینمای سرمایه سالار باشند؟

در تولید فیلم یک شعار قدیمی وجود دارد و آن این است که حتی اگر فیلم‌ات فقیر باشد این فقر نباید جلوی دوربین به چشم بیاید، معنای دیگر این حرف آن است که فیلم‌ها باید از پس ادعایی که در شیوه تولید دارند، برآیند. اینکه فیلم باید از پس ادعای خودش برآید معنای گسترده ای دارد چه در زمینه تعریف مفاهیم، چه در زمینه شکل ،فرم ،شیوه تعریف کردن داستان و یا هر ادعایی که فیلم با آن ساخته شده. این تعریف به شیوه تولید هم تعمیم پیدا می کند. به عنوان مثال برای یک فیلم کم‌هزینه مانند «طعم گیلاس» آقای کیارستمی اگر شما صدها میلیون دلار پول داشته باشید، احتمالاً نتیجه نهایی همان چیزی است که الان هست، با میزان بودجه‌ای که همین نسخه تولید شده است. یک زمانی هم هست که قرار است سریال بازی تاج و تخت بسازید، در آن صورت احتیاج به پول دارید، چون ادعایی که در تولید این سریال دارید و قرار است در آن اژدها پرواز کند و چند اقلیم با هم بجنگند، ادعای تولیدی بزرگ‌ی است. پس نکته مهم در مورد پروژه‌ها و تعریف بودجه برای آنها این است که ما اندازه پروژه را چقدر می‌بینیم و بعد باید متناسب با همان اندازه و ادعایی که تولید آن دارد، سرمایه در اختیار داشته باشیم. هوشمندی در این است که نخواهیم یک پروژه بزرگ و یک فیلم بیگ‌پروداکشن را با سرمایه‌ای کوچک شروع کنیم، احتمالاً اگر پول کمی در اختیارمان است، باید فکر کنیم که این پول برای چه نوع تولیدی مناسب است. در این صورت رابطه‌ای بین کیفیت و هزینه تولید به وجود می‌آید و ما می‌توانیم یکی را فدای دیگری نکنیم. می‌دانید که در هر دو حوزه یعنی چه فیلم‌های پرهزینه و چه فیلم‌های کم‌هزینه، فیلم‌های بد، زیاد وجود دارند، همان‌طور که فیلم‌های خوب. اتفاقاً فیلم‌های کم‌هزینه چون می‌شود تعداد بیشتری از آنها ساخت،به همان اندازه هم فیلم‌های بد در میان شان بیشتر است. ما در طول تاریخ سینما تعداد زیادی فیلم کم‌هزینه داریم که در رده Z movieها قرار می‌گیرند، فیلم‌های کم‌هزینه‌ای که کمتر کسی آن‌ها را نگاه کرده است. اما نکته‌ای که در دفاع از فیلم‌های کم‌هزینه می توانم بگویم و جایی که مرا برای این سینما هیجان زده تر می کند آن است که این فیلم‌ها یک ویژگی منحصربه‌فرد دارند، که سقف رویا‌ی‌شان را روی پرده سینما جایی دورتر نشان می‌دهند، یعنی این‌که شما وقتی یک فیلم پرهزینه می‌بینید، می‌دانید که سقف‌اش همین است، نمی توانسته چیزی بیشتر از این باشد،تمام و کمال روی پرده مقابل چشم شماست.اگر بد است یا خوب همین است. اما وقتی یک فیلم کم‌هزینه می‌بینید همیشه این ایده در ذهن‌تان هست که اگر این فیلم بودجه، امکانات و سرمایه بیشتری در اختیار داشت، می‌توانست فیلم بهتری باشد. نمی‌گویم لزوماً اینطور می‌شود، منظورم این است که این تصور را به وجود می‌آورد که تا بهتر شدن فرصت دارد. این باعث می‌شود که فیلم‌های کم‌هزینه غالباً فیلم‌های پرانرژی‌تری بشوند چون سقف آرزوهای تولیدی آن فیلم را مخاطب هنگام تماشا می‌تواند دورتر فرض کند ، نکته مهمی که فیلم‌های کم‌هزینه را فیلم‌های مقبول‌تر و شیرین‌تری می‌کند این است که شما آن سقف را نمی‌بینید.همیشه می گویید اینها اگر پول داشتند چه شاهکاری می ساختند. اما وقتی فیلمی پرهزینه مانند تایتانیک را می‌بینید می‌دانید که تمام و کمال همین است.

آیا لزوما فیلم‌هایی که با هزینه محدود ساخته می‌شوند بدون حضور بازیگران بزرگ و یا سلبریتی‌ها جلو دوربین می‌روند جز سینمای مستقل قرار گیرند؟

باید در جواب این سئوال دو نکته بگویم که یکی از آن‌ها بحث تئوریکی می‌طلبدپس از نکته دوم شروع می‌کنم؛بعد کوتاه در باره اولی می گویم. من برای اولین بار حدود ۱۷ سال پیش در گفت‌وگویی با یک روزنامه درتعریف سینمای مستقل حرفهایی زدم، خوشبختانه همه این روزها در باره این واژه حرف می زنند اما مسا،ل هنوز همان هاست که آن زمان بود.ما وقتی درباره سینمای مستقل حرف می‌زنیم اول باید در نظر بگیریم که یک تعریف جهانی در مورد آن وجود دارد و بعد بدانیم یک تعریف متفاوت هم در ایران برای آن ساخته ایم. سینمای مستقل در تعریف ایرانی اش، احتمالاً سینمایی است که برای فیلم ساختن از دولت پول نمی‌گیرد. البته بعضی‌ها آن را به سینمایی که در اندیشه مستقل است، هم تعبیر می‌کنند. در تعریف جهانی،سینمای مستقل سینمایی است که از تولید کمپانی استقلال دارد، تولید کمپانی هم تعریفی گسترده دارد، ممکن است فیلمی را یک کمپانی تولید و پخش کند، اما فیلم مستقل محسوب شود، منظور از فیلم مستقل در سینمای آمریکا شیوه و روش سازوکار تولید است و بحث آن کاملاً با ایران تفاوت دارد. یعنی مثلاً وقتی می‌گوییم تارانتینو فیلم‌ساز مستقلی در آمریکا است معنایش در شیوه کار کردن و روش تولید وتعامل با کمپانی هاست،حتی با وجود اینکه شایدسرمایه گذار یا پخش کننده فیلمش یک کمپانی باشد.این با تعریف ایرانی سینمای مستقل فرق دارد. در اینجا یا می‌گویند ما مستقل هستیم یعنی در اندیشه مستقل از نگاه سفارشی هستیم، یا می‌گویند مستقل در تولیدایم. یعنی فیلم پولش را از دولت یا ارگان‌های وابسته به دولت و حکومت نگرفته است. در هر کدام از این تعاریف مستقل بودن به خودی خود یک فیلم خوب نمی‌سازد، اما ممکن است ارزشی به فیلم بدهد و معنای آن ارزش این باشد که فیلم هر آنچه که هست نتیجه ذهنیت مؤلف‌اش ،یا سرمایه سازنده اش است و از جای دیگری به او چیزی تحمیل نشده .اما اگر این ارزش را کنار بگذاریم و بخواهیم راجع به کیفیت فیلم حرف بزنیم، مستقل بودن به معنای باکیفیت بودن نیست. ما فیلم مستقل بد و خوب داریم، همان‌طور که فیلم بودجه دولتی خوب یا بد هم می‌توانیم داشته باشیم، اما فیلم‌هایی که با بودجه دولتی ساخته می‌شوند همیشه می‌توانند این ضدارزش را که نتیجه تفکر مؤلفش نیستند، همراه خود داشته باشند، چون انگار پول از هر جا می‌آید ایده‌های مؤلف را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. اما نکته اول و تئوریکی که در پاسخ به این سوال می‌خواستم بگویم،‌این بود که بحثی در هنر وجود دارد که به آن مواجهه با هنر تجملاتی می‌گویند، مثلاً در حوزه هنرهای تجسمی راحت می‌توانیم درباره آن حرف بزنیم، هنر تجملاتی در این حوزه یعنی هنری که باعث می‌شود محدوده و قلمرو تولیدکننده و خریدار آن مشخص باشد. حتماً می‌دانید خیلی از کسانی که به هنرهای تجسمی علاقه‌مند هستند باید پول زیادی داشته باشند تا این آثار را بخرند و وقتی با پول زیادشان این آثار را خریدند انگار دیگر برای خودشان قلمرویی درست می‌کنند که آن قلمروبا نمایش آثار هنری مرزبندی شده است. شما وقتی وارد خانه یا محل کار این دوستان بشوید با دیدن مجسمه‌ها، تابلوها و آثار هنرهای تجسمی گران می‌دانید که وارد قلمرو آنها شده اید. اگر من بخواهم چنین ایده‌ای را در سینما دنبال کنم، باید بگویم که سینما هم کالاهای تجملاتی دارد، مثلاً هنرپیشه‌های درجه‌یک هالیوودی، دوربین‌های گران‌قیمت، وسایل و پشت صحنه پرهزینه جزو بخش‌های تجملاتی سینما محسوب می‌شوند، اگر منظور از فیلم مستقل وکم‌هزینه این باشد که این محدوده قلمرو را نادیده می‌گیرد و برای آن ارزشی قائل نمی‌شو،د باز فارغ از اینکه این تفکر را دوست داریم یانه باید بدانیم که این شیوه مواجهه، جزو تعاریف امروزی هنر قرار می‌گیرد.شما به عنوان آرتیست ممکن است تصمیم بگیرید با مظاهر هنر تجملاتی در ستیز باشید.حالا در سینما هم به همین فکر کنید.چرا چنین ایده ای به وجود می اید؟ چون ممکن است سینمای تجملاتی را نتیجه حاکمیت یک طبقه اقتصادی بدانید که ان را مشروع ندانسته و تعمداً بخواهید با آن در تضاد قرار بگیرید.

* شما معتقدید که فیلم‌های کم‌هزینه سودآوری بیشتری نسبت به دیگر آثار دارند. یعنی فیلمی که با سرمایه کمتری ساخته شود، حتی با فروش پایین هم ضرر کمتری به تهیه‌کننده وارد می‌کند و اگر فروش خوبی هم داشته باشد، سود بیشتری. در این‌باره توضیح دهید که چطور فیلم‌هایی که بودجه کمتری صرف ساخت آنها می‌شود، برای تهیه‌کننده حاشیه امنیت مالی بیشتری خواهد داشت.
منظور من این نیست که فیلم‌های کم‌هزینه در همه جای دنیا سودآوری بیشتری دارند، مناسبات تولید در سینمای ایران این را می‌گوید، یعنی باید این سوال را به سینمای ایران محدود کنیم. ما در بحث فروش فیلم دو اصطلاح داریم اول پرفروش بودن که صرفاً با تعداد بلیت‌های فروخته شده سروکاردارد و اصطلاح دیگرسودآور بودن که در ایران از آن استفاده نمی‌شود، درواقع سود مبنای مهمی برای تولیدات فیلم در ایران نیست. سودآور بودن به این معنا است که بدانیم تعداد بلیت‌های فروخته شده چقدر برای تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار آن فیلم سود داشته. این اصطلاح به خاطر این‌که مناسبات تولید همیشه در هاله‌ای از اب هام به سر می‌برد و مناسبات شفافی نیست، حذف شده است. طبیعتاً اگر فیلمی یک میلیارد تومان هزینه تولیدش بشود و سه میلیارد تومان بفروشد می‌تواند برای تهیه‌کننده‌اش سودآور باشد. اما اگر فیلم دیگری سه میلیارد تومان هزینه تولیدش باشد و ۵ میلیارد تومان در بازار بفروشد، با اینکه پرفروش‌تر از فیلم قبلی بوده، برای تهیه‌کننده سودآور نخواهد بود. اگر زمانی مشخص شد که در ایران هزینه تولید فیلم‌ها چقدر است، آن وقت می‌توان سودآور بودن یا نبودن فیلم‌ها را هم مشخص کرد. در حال حاضر به نظر می‌رسد با توجه به هزینه‌های تولید فیلم در ایران و تعداد تماشاگران محدود سینما رو، اگر بخواهیم بگوییم که چه فیلم‌هایی سودآوری بیشتری دارند یا احتمال سودآوری‌شان بیشتر است باید به آنهایی نگاه کنیم که با بودجه‌های کمتری تولید می‌شوند. ما در تمام این سال‌ها برخلاف فاصله ظاهری‌ای که با آمریکا می‌گیریم در تمام زمینه‌ها خودمان را با آنجا مقایسه می‌کنیم، یعنی یک فاصله نزدیک و عجیب با آمریکا در همه مناسباتمان هست، به خاطر همین وقتی در آمریکا فیلم پرهزینه و با بودجه بالا ساخته می‌شود، فکر می‌کنیم در ایران هم باید همین کار را بکنیم اما چراییش اصلاً مشخص نیست. یعنی این‌که کسی نمی‌گوید اقتصاد و تماشاچی ما چه ربطی به آنجا دارد، اما چون آنها فیلم پرهزینه می‌سازند ما هم هرچقدر فیلم‌های پرهزینه‌تری بسازیم بهتر است. اما فیلم پرهزینه برای چه بازاری؟ اگر در آمریکا فیلم پرهزینه تولید می‌شود بازارش یعنی سراسر جهان، اما شما برای چه بازاری می‌خواهید فیلم پرهزینه تولید کنید؟ نهایتاً برای سینمای ایران و آن هم که مناسبات سالن و تعداد تماشاچی اش مشخص است. پس فیلم‌های پرهزینه انگار در ایران برای این‌که سودآور باشند و پولشان را برگردانند، ساخته نمی‌شوند، بلکه برای این ساخته می‌شوند که بودجه‌هایی مصرف بشود. حتی با یک حساب و کتاب ساده می‌توان گفت که اگر کسی در ایران به فکر سودآور بودن فیلم‌اش(از مسیر تماشاگران) باشد، سعی می‌کند که فیلم کم‌هزینه تولید کند.

* به اعتقاد شما آیا کرونا با شرایطی که در تمام دنیا ایجاد کرده و می‌کند، می‌تواند در فیلمسازی وضعیت تازه‌ای بوجود بیاورد و شکل تولید آثار سینمایی و نمایش آن در دنیا را تغییر دهد؟

درباره کرونا و جهانگیری اش انقدر حرف های مهم از ادم های مهم شنیده شده که دوباره گفتن از آن دل و جرات می خواهد اما با این حال و به اندازه درک خودم فکر می کنم کرونا چند ایده همزمان در حضورش داشت، مهم‌ترینش یک جور فریزکردن بود، فریزکردنی که استراحتی به مناسبات دنیا داد. به فستیوال‌ها، محیط‌زیست، تند بودن زندگی شهری، فاصله‌ای که بین آدم‌ها در محیط خانه و بیرون از آن وجود داشت ،خانواده، ورزش.انجمادی که با مراقبه قابل قیاس است. اما واقعیت این است که بعد از ساختن واکسن و داروی آن این استراحت و مراقبه از بین می‌رود و احتمالاً شرایط به سمت امتداد چیزی که از قبل بود، برمی‌گردد. یعنی بعد از این‌که مطمئن بشویم با دارو این بیماری را شکست داده‌ایم، قرار نیست اتفاق پیچیده‌ای رخ بدهد، مگر این‌که ما بتوانیم به واسطه کرونا آینده‌نگریی کنیم و بگوییم در مقابل ویروس بعدی که ممکن است نسل بشر را مورد هدف قرار بدهد و زندگی ما را مختل کند چه پیش‌بینی‌ای خواهیم کرد. در سال‌های آتی و درحوزه سینما حضور تکنولوژی آنچنان شیوه تولید و ارا،ه فیلم را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد که چیزی مثل کرونا دربرابرش ذره است. نسل بعدی دوربین‌های دیجیتالی تولیدات سینما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند نه ویروس کووید. درواقع کرونا تنها کاری که در تولید فیلم در سینمای آینده انجام می‌دهد این است که داستان‌های علمی ـ تخیلی و آخر زمانی را برای ما ملموس‌تر می‌کند که البته این خودش نکته مهمی است. دیگر این‌که ویروس کرونا یا بیماری‌های همه‌گیر ما را تشویق می‌کنند که زندگی خصوصی و شخصی و یک‌نفره مستحکم‌تری بسازیم. یکی از دوستان به شوخی می‌گفت که قبلاً آدم‌ها حمام عمومی می‌رفتند اما الان نسل جدید باور نمی‌کند که مردها و زن ها گروهی استحمام می کردند. دوستم می گفت همین اتفاق برای سینما می افتد واگر بعدها بگوییم همه آدم‌ها با هم به سینما می‌رفتند ، کسی باور نمی کند. در آینده نزدیک ما می‌توانیم یک سینمای خانگی یا سالن خانگی برای یک نفر یا ده نفر در خانه‌مان داشته باشیم و بعدتصور اینکه آدم‌ها صد یا پانصد نفری به سینما می‌رفتند، برای‌مان سخت می شود. بعضی از آرتیست‌ها در دنیا هستند که با این موضوع مقابله می‌کنند، چون معتقدند که هنر در صورتی که از فرآیند ارتباط‌گیری‌اش خارج شود تبدیل به چیزی مرده می‌شود، در نتیجه گالری‌دارها و سینماداران سعی می‌کنند با چنین ایده‌ای مبارزه کنند. درواقع مبارزه‌ بین محیط‌های هنری خصوصی و شخصی در مقابلِ هنر و مفهوم ارتباط جمعی کماکان وجود خواهد داشت اما به نظر می‌رسد مسیر دنیا، تکنولوژی، زندگی بشر و… همه به سمت زندگی خصوصی‌تر رفتن پیش می‌رود. یعنی ما در یک جهان رو به انبساط به مفهوم جدا شدن و دور شدن آدم‌ها از همدیگر هستیم، اما به‌هرحال این مبارزه کماکان ادامه خواهد داشت و به نظرمی رسد که اگر در پاییز و زمستان واکسن کرونا پیدا شود ، این دکمه pause دوباره play شود.
* این سیر تحولات و تغییرات فیلمسازی در کمپانی‌های بزرگ می‌تواند آنها را هم تشویق به ساخت آثار کم‌هزینه و محدود‌تر کند و اصلا فیلمسازی را در این کمپانی‌ها به این سمت سوق بدهد؟
بگذارید ببینیم وقتی می‌گویم سینما به سمت شخصی‌ترشدن پیش می‌رود چه معنایی دارد؟ تکنیکی مثل دیپ‌فیک را در نظر بگیرید که با آن می‌توانیم از صورت‌های آدم‌ها طوری استفاده کنیم که هر چه ما می‌خواهیم بگویند، حالا می توانیم مدل ۳D از بازیگران و آدم‌های مشهور، بسازیم و آن‌ها را در محیط‌های کاملاً رئالیستی حرکت بدهیم و هرچه را که می خواهیم از دهانشان بشنویم. بابرنامه‌های ادیت خانگی و دوربین‌هایی کوچک و کاربردی پلان‌هایی را مقابل پرده کروماکی در خانه‌هایمان فیلم‌برداری کنیم و با الگوریتم های حاضری در اینترنت فیلم نامه بنویسیم و تدوین کنیم. تصور من این است که در اینده نزدیک سینما یک شاخه خیلی خصوصی پیدا خواهد کرد. می‌توانیم محیط‌هایی که می‌خواهیم را در کامپیوتر خلق کنیم و بازیگرانی که می‌خواهیم را در آن محیط‌ها قرار بدهیم و با دوربین‌های مجازی یک فیلم تولید کنیم، احتمالاً فیلمی که در این فضا تولید می‌کنیم آنقدر به واقعیت نزدیک خواهد بود که مخاطب نمی‌تواند تشخیص بدهد که این فیلم با کاراکترها و متریال فیک ساخته شده و یا در محیط واقعی فیلم‌برداری شده است. حتی می بینیم که بازیگران بزرگ از آلن‌دلون و استیو مکوئین گرفته تا جانی‌دپ و بردپیت که در فیلمی فارسی حرف می زنند و نقش مقابلشان خودمان هستیم، همه این امکانات به زودی می‌آیند و اینهاست که فیلم سازی را متحول می کند، از طرف دیگر شبکه‌های بزرگی مانند نت‌فیلیکس وآمازون و اپل تی وی با کانال‌های شخصی در رقابت قرار می گیرند. شما می‌توانید فیلم‌هایی که خودتان تولید می‌کنید را حتی اگر شبکه‌هایی مانند نت‌فیلیکس پخش نکند در کانال‌های شخصی خودتان پخش کنید، پس بازی بزرگ در آینده بازی تعداد تعقیب‌کنندگان شما در محیط‌های مجازی است، آنجاست که شما برای هر تعداد تعقیب‌کننده که دارید، می‌توانید خوراک به وجود بیاورید و بخشی از این خوراک تصویری، صوتی، مقاله، ادبی و می‌تواند فیلم باشد. این آینده خصوصی‌شده سینماست. مهم‌ترین مسائل طبق معمول ارزش‌های مالی خواهد بود یعنی این‌که اگر بخواهیم بردپیت در فیلم ما فارسی حرف بزند باید پول آن را به کسی بدهیم. پس مساله بعدی سینمایعنی حق خرید مدل سه بعدی برد پیت و اینکه این پول را باید به چه کسی بدهیم. در نتیجه کمپانی‌هایی که شروع به گرفتن امتیاز کپی‌رایت استفاده آدم‌ها در فضای مجازی می‌کنند، کمپانی‌های بزرگ سرمایه‌داران مهم آینده صنعت سینما خواهند بود. البته باز به این نکته تأکید می‌کنم که به‌هرحال خیلی‌ها در راه مبارزه با چنین هدفی هستند، مثلاً وقتی نولان می‌گوید فیلم را در سینما ببینید، و شعار این روزهای فیلم‌های سینمایی این است که ملاقات ما در سالن‌های سینما، منظور مبارزه کردن با چنین فضای خصوصی‌سازی‌ای است. باید ببینیم چه کسی زور بیشتر در این حوزه خواهد داشت .
در ایران با وجود محدودیت سرمایه در تولید فیلم، هرسال تعداد زیادی آثار سینمایی تولید می‌شوند که اتفاقا بخش زیادی از آنها هم با سرمایه مقابل دوربین رفتند. از دست رفتن زمان اکران، ترجیح تهیه‌کنندگان به اکران آنلاین فیلم‌ها و در نهایت عدم تمایل سرمایه‌گذاران برای آوردن سرمایه‌های خود به سینما در شرایطی که فرصت اکران عمومی از دست رفته و سود فعالیت سینمایی هم به شدت افت کرده،‌ می‌تواند منجر به ساخت فیلم‌های کم‌هزینه‌تر و یا مستقل شود؟
واقعیت این است که من راحت‌تر می‌توانیم در مورد چیزهایی که هنوز در جهان به وجود نیامده‌اند تخیل کنیم، اما در مورد زندگی امروزمان در ایران نمی‌توانم، اظهارنظر کنیم. این کلاف پیچیده و سردرگمی است که سخت می‌شود راجع به آن اظهارنظر کرد، اقتصاد سینمای ایران در حال حاضر سه طیف دارد، یکی از آنها ارگان‌های دولتی و کمپانی های وابسته به دولت و حکومت هستند و دیگری سرمایه‌داران بزرگی که بر مبنای مناسبات اقتصادی همان طیف قبلی دولتی ـ حکومتی تولید شده اند، درست است که ظاهراً خصوصی و شخصی‌اند، اما نتیجه همان مناسبات هستند، طیف سوم سرمایه‌ دارهای کوچک هستند که برای تولید یک فیلم کوچک هزینه می کنند و ادامه حیاتشان به سرنوشت آن فیلم بستگی دارد. پیداست که طیف اول و دوم مناسبات اقتصادی، سالن‌های سینما، شورای نمایش، شورای تولید، شورای پروانه ساخت و…. در دستش است و همه‌چیز دارند. نمی‌دانم بگویم چه اتفاقی برای سینمای ایران می‌افتد چون از حال حاضر آن خبر ندارم واز نظرم بی شکل و فرم است و درکش نمی کنم، نمی‌دانم تهیه‌کنندگان و سرمایه‌گذاران اگر هدف‌شان پول درآوردن است اصلاً چرا فیلم می‌سازند؟ چون از فیلم ساختن که پول در نمی‌آید، اگر هدف‌شان مشهور شدن است چرا حوزه‌های دیگر را برای شهرت انتخاب نمی‌کنند؟ چون به نظر می‌رسد سینما بیشتر از همه زیر تیغ انتقادی نگاه آدم‌ها قرار دارد. اما آرزوی قلبی من این است که سینمای مستقل، کم‌هزینه و کم‌بودجه ایران، امکان نفس کشیدن داشته باشد، اگر سینمای کوچک ایران وهمان سینمای طیف سومی که برایتان گفتم نتواند نفس بکشد، خیلی زود می‌فهمیم که ان بالا دستی ها چیزی برای ارائه ندارد. شما نگاهی به تاریخ سینمای ایران داشته باشید و ببینید به کدام دسته از تولیداتش مفتخرید. ببینید فیلم‌های پرهزینه‌، بزرگ و پرخرج کجای این تاریخ قرار گرفته اند و فیلم‌های کم‌هزینه و تولیدات سینمای بی پول ایران در کجا . به نظر من سینمای ایران هرچه داشته مربوط به آنها بوده.

برچسب‌ها: ,

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها