تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۲۸ - ۲۲:۱۳ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 107954

سینماسینما، محمد تقی‌زاده

مستند جذاب و تماشایی احسان عمادی مستندی مهم و تاثیرگذار در سینمای مستند و تجربی ایران است که حاوی نکات مهم و مغفولی است که توجه به آن برای سینماگران و مخاطبان آن بسیار مهم است. مستند «رزم‌آرا؛ یک دوسیه مسکوت» بار دیگر اقتباس و رجوع به تاریخ شفاهی و مکتوب سرزمین ایران را یادآوری می‌کند که تا جایی که دلتان بخواهد، فرصت و پتانسیل برای داستان‌گویی و فیلم‌سازی دارد، که متاسفانه انگیزه و تلاش برای پژوهش و واکاوی آن خیلی به چشم نمی‌آید. نکته مهم و کلیدی دیگر تاثیر نگاه و بینش دو روزنامه‌نگار و سینمایی‌نویس در مقام پژوهش‌گر و کارگردان در تولید و اجرای این مستند است: علی سیف‌اللهی در کنار احسان عمادی دو تن از ژورنالیست‌های حرفه‌ای هستند که تاثیر نگاه چالشی و پرجزئیات و از طرفی تبدیل قصه مستند قتل رزم‌آرا به داستانی جذاب و دراماتیک محصول تلاش و بینش سینمایی و ژورنالیستی آن‌ها بوده است.

مستند داستانی «رزم‌آرا؛ یک دوسیه مسکوت» برخلاف آثار این‌چنینی که لحظات کسل‌کننده و طولانی زیادی دارد، تقریبا در سراسر فیلم تماشاگر را با خودش همراه می‌کند و به‌اصطلاح هرگز از ریتم نمی‌افتد، چراکه برخلاف فیلمنامه‌های سینمایی متریال و داده‌های مکتوب و شفاهی برای پیشبرد داستان بسیار زیاد است و توان فیلم‌ساز و مهارت اوست که باید از میان این حجم از اطلاعات و اسناد، آن‌ها را که به تم و مضمون اصلی داستانش مربوط و در مسیر استراتژی و پلن کلی فیلم است، در آن بگنجاند تا از زیاده‌گویی و پراکنده‌گویی پرهیز شود.

مسیر و پلن کلی روایی مستند «رزم‌آرا؛ یک دوسیه مسکوت» نیز از جمله نکات دارای اهمیت فیلم است که کاملا مشخص است با تفکر و اندیشه به آن، طراحی شده است. فیلم با معرفی شخص حاج‌علی رزم‌آرا به عنوان شخصی نظامی و مستبد شروع می‌شود و پس از آن، با تغییر مسیری محسوس و فکرشده به سراغ وقایع و اتفاقات اواخر دهه ۳۰ شمسی می‌پردازد و ماجرای ملی شدن نفت را پی‌گیری می‌کند و پرداختی متفاوت و به دور از تعصب و غرض‌ورزی به شخصیت‌های تاریخی سیاسی معاصر ایران چون محمد مصدق، آیت‌الله کاشانی و نواب صفوی دارد و در انتها دوباره ترور رزم‌آرا و چالش‌های پیرامونی در باب قاتل او را دنبال می‌کند. مسیر فیلم کاملا می‌توانست مثل بخش اول فیلم جلو رود و فیلمی بیوگرافیک درباره زندگی شخصی و کاری نخست‌وزیر ایران باشد و داستان قتل او را همچون توضیحی عادی و تصویری بیان کند، ولی فیلم‌ساز با تغییر مسیری آگاهانه، اطلاعات شخصی و خانوادگی رزم‌آرا را کوتاه می‌کند و بعد از توصیف کوتاهی از حال و روزگار آن زمان به سراغ داستان ترور نخست‌وزیر می‌رود و همه متهمان این رویداد را یک به یک بررسی می‌کند و ژانر فیلم را از بیوگرافیک بودن و سیاسی شدن، به جنایی و معمایی تغییر می‌دهد و با ایجاد همین تعلیق بر جذابیت مستند می‌افزاید.

یکی دیگر از دلایل توفیق مستند «رزم‌آرا؛ یک دوسیه مسکوت» نوع برخورد و اپروچی است که فیلم‌ساز برای بیان داستانش برگزیده است. مستند‌های این‌چنینی که اغلب با بودجه‌های سازمان‌های تعریف‌شده ساخته می‌شوند، فیلم‌هایی غرض‌ورزانه و حتی مریض‌اند که هم تاریخ مصرف زیادی ندارند و هم مخاطب عام استقبال چندانی از آن‌ها نمی‌کند و تنها با حمایت مادی و معنوی سازمان متبوع تا حدی دیده و تحلیل می‌شوند. مستند «رزم‌آرا؛ یک دوسیه مسکوت» ولی به دلیل همان بودجه کم و شخصی سرمایه‌گذاران و سازندگانش جهت سیاسی و حزبی خاصی نگرفته است و سعی کرده وقایع تاریخی را نه آن‌چنان غلیظ و احساسی و نه آن‌چنان تلخ و سیاه روایت کند، و تصویری که از حاج‌علی رزم‌آرا ارائه می‌کند، نه تصویری سیاه و بی‌رحمانه و نه نمایشی مظلومانه و ساده‌لوحانه است، بلکه فیلم‌ساز سعی کرده تصویری واقعی از رویدادها و خاکستری از اشخاص به مخاطب ارائه کرده و دریچه تحقیق و تفکر را برای ادامه پژوهش درباره تاریخ معاصر ایران و سردمداران آن باز کند، به‌طوری‌که تصویری که از شخص رزم‌آرا به مخاطب نمایش داده می‌شود، نزدیک‌ترین و دراماتیک‌ترین نمایشی است که می‌توان از یک سیاستمدار نظامی ارائه کرد.

بحث امکانات و مسائل مادی نیز هم‌چنان یکی از مهم‌ترین مسائل پیرامونی است که حتی تاثیرش در سینما و مستندی چون «رزم‌آرا؛ یک دوسیه مسکوت» نیز به‌خوبی قابل مشاهده است. نبود امکانات مالی و ریخت‌وپاش‌های مرسومی که برخی ارگان‌ها برای نشان دادن تصویر دلخواهشان از سوژه مورد نظر ارائه می‌دهند، سبب شده یکی از حساس‌ترین بخش‌های مستند «رزم‌آرا؛ یک دوسیه مسکوت»، یعنی لحظه ترور نخست‌وزیر علی رزم‌آرا در مسجد به لحظه‌ای عادی و مانند بقیه دقایق فیلم تبدیل شود؛ سکانسی جذاب و دیدنی که با بازسازی یا تمهیدات تصویری دیگر (به جز موشن گرافی موجود در مستند) می‌توانست نقطه عطف مهمی در جریان فیلم باشد و امتیازی مهم و قابل توجه در مسیر فیلم لقب گیرد، که به دلیل کم بودن امکانات یا عدم مهارت فیلم‌ساز در بازسازی و ایجاد فضای مسجد شاه به‌کلی هدر رفته و یکی از نقاط ضعف فیلم را در همین بخش رقم زده است.

* نام فیلمی از لوییس بونوئل

منبع: ماهنامه هنروتجربه

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها