سینماسینما، ابراهیم عمران
جهان بینی و دنیای ذهنی مسعود کیمیایی همانی است که در نیم قرن پیش در شاکله و روح و روانش نضج گرفته و کیست که نداند از فرط تکرار موتیف هایش، دیگر هر مخاطب عام و عادی سینما نیز می تواند المان های او در فیلم سازی را در طرفه العینی کشف نماید. نماهای بسته، موسیقی خاص، چاقو، حمام، قطار، همه و همه در کنار هم رفاقتی را معنا میبخشند که او عاشقانه آنها را می ستاید. در دنیای او قهرمان فردی است که باور به خویشتن دارد. خویشتنی که از هر سو بدو بنگری، به هیچ وجه حاضر نیست فردیت خود را فدای جمع نماید. قهرمان کیمیایی در حول و حوش خانه و خانواده میچرخد و از این دایره فراتر نمیرود. قهرمانش کسی است که حاکمیت زمان نمی شناسد. می تواند حتی از دو قرن پیش تر نیز قهرمانی از او وجود داشته باشد تا دنیای معاصر کنونی. قصه گویی او در مداری می چرخد که گویی دنیایی غیر از او وجود ندارد. خط بنای فکری اش (قهرمان) انتقام از آنانی است که به هر حال نیشی بدو زده اند. و اوست که تنها و یک تنه باید، نیشی جان دار تر روانه حریف نماید. حال زمانی حریف شناسنامه دار است و زمانی هم مثل “خون شد” هر چه میگردی شناسنامه و بک گراندی از آدمهایش نمی یابی. همه عاصی و معترضند. این بار اما این اعتراض حول یک خانه درندشت قدیمی از نامادری گرفته تا دو خواهر و یک برادر را در بر میگیرد. برادری که گویا کتاب دوست و کتاب خوان است و تو گویی چرا هیچ مابه ازایی از کتاب دوستی او ارائه نمیشود. احمد شاملو و احمد محمود که مرتضیِ قصه اش (سیامک صفری) دوست دارد در هیچ نمایی قرینه منطقی نمی یابد. برادر بزرگتر که کاراکترش را به سختی سعید آقاخانی بازی میکند با طرز خاص ادای دیالوگ، چرا هیچ گذشته ای ندارد؟ چه اصراری دارد نوسینده و کارگردان (که ای کاش کیمیایی ما فقط می ساخت) که فرجامی از پیشینه قهرمانش نشان نمیدهد؟ این چراها به حتم برای فردی که دست به قلم دارد و شیوا می نویسد؛ آیا پرسش هایی در ذهن اش ایجاد نمی نماید؟ کارگردان پیر شهر ما هر چند مجاز است هر چه غلیان ذهنش جولان میدهد بنویسد و به مدد سرمایه هایی بسازد؛ ولی چرا هر ساخته اش آنچنان پر از پرسش برای مخاطب اش است؟ افسوسانه نیش و کنایه ایی هم نمیسازد (دست کم این کارش) که بگویی سر راست نتوانست حرفش را بزند و اینگونه به آچار فرانسه! هم متوسل شود! اعتیاد و بزهکاری برای کیمیایی در کارهایش هر معنایی داشته باشد در این ساخته ی خون دارش؛ دیگر اثری ندارد. جامعه را نشانه نمیرود. ساختار معیوبش را نقد نمی نماید. با تیم بازیگرانی که انتخاب کرده برای نقش های فرعی، گوشه چشمی به گیشه ی نداشته این سالهایش دارد. و با بازیگر اولش نیز آنچنان تا می نماید که مجبور میشود همزمان لحن اش را شبیه دوبلورها نماید و راه رفتنش هر چند داش مشتی وار ولی کهن الگوی بازیگری را به خاطر می آورد. برای کارگردان ما جهان در دهه چهل مانا شد؛ آن سان که دهه نود ایرانی را کاری با وی نیست و سایه هایی از مردی و مردانگی در در و دیوار شهرش وجود دارد. سایه هایی که این بار به واقع سایه ایی از کیمیایی قیصر است. پیر سینمای شهر ما زیاد می خواند و میبیند و می نویسد؛ اما آقای کارگردان ما چه خوش گفت در سکانسی در آسایشگاه روانی ها با مصرع اول/ بو سعید مهنه در حمام بود و مصرع آخر/ شوخ ما را پیش چشم ما میار.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- تبعید سایهها/ جهان کیمیایی در «خون شد»
- اصالت
- مخالفت سرمایهگذار «خون شد» با اکران این فیلم
- «خون شد» به کارگردانی مسعود کیمیایی روی پرده میآید
- یا در اوج یا سوار بر موج/ بررسی حواشی نقدهای “روز صفر”
- قانون هست، اما نیست/ نگاهی به جایگاه قانون در فیلمهای جشنواره سیوهشتم فجر
- مروری بر سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر/ تنوع در ژانر؛ ضعف در فیلمنامه
- اسلوب غلط از درک واقعیت عاجز است/ درباره داوری فیلم
- نمایه/ جشنواره و حاشیه و دامها!
- نگاهی به بهترین های جشنواره/ پیروزی جوانها بر پیشکسوتها!
- من از «از دست دادن» میآیم وطنم/ نگاهی به فیلم «روز صفر»
- یورش سنگین برنامه هفت علیه جشنواره فیلم فجر + ویدئو
- آن سه کام حبس لعنتی/ نگاهی به فیلم سه کام حبس
- نگاهی به فیلم عنکبوت/ همه چیز در سطح
- گفتوگو با مجید مجیدی/ نباید فضا را خشن کنیم
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی





