«خروج» را فیلمسازی ساخته که جنگ هایش را رفته، زخم هایش را خورده، آتش های ریز و درشت را به جان خریده، بددلی ها و دشمنی ها را از سر گذرانده و حالا به دنبال روایت داستانی به ظاهر آرام اما تعیین کننده از منظر جهت گیری سیاسی- اجتماعی است. پخته و آرام و سرشار از نگرانی واقعی نسبت به اوضاع ایران. بیستمین فیلم ابراهیم حاتمی کیا فیلمی دردمند و موثر است. اثری گزنده که جای درست را هدف می رود و با شوراندن روستاییان علیه اشرافیت دولتی، با برانگیختن مظلوم علیه ظالم و مشروعیت بخشیدن به حق اعتراض شهروندان و مردمان ستم دیده، هم حاکمیت را به برخورد عقلانی با حقوق مردم فرا می خواند و هم با برخوردی بشدت انتقادی علیه دولت مستقر (دولت حسن روحانی)، نادیده گرفتن مردم واقعی و برخورد ریاکارانه با روستاییان و حاشیه نشین ها را مورد نقد جدی قرار می دهد. در کمتر فیلم ایرانی معاصر شیوه مدیریتی غیرصادقانه و اشرافی دولتی تا این حد نقد شده و در کمتر فیلم این سال ها، کارگردانی فراست و زیرکی آن را داشته که ناعدالتی تثبیت شده و ضد مردمی را به نفع استیفای عدالت و حق طلبی برجسته کند. ابراهیم خسته است. خسته و تنها. خسته از جور زمان، تنها در پیگیری ایده های فردی و آرای برآمده از فرهنگ روادار اسلامی در تناسب با حساسیت های ملتهب و حاد زمانه و تک افتاده در مواجهه با تندروهای دو سر طیف که هیچ گاه خام و رام حرف های شان نشده است.
این یک وسترن ساخته شده توسط فیلمسازی است که هم در این سال ها تا انتهای تنهایی و انزوا رفته و هم کم و بیش در فیلم هایش فضاسازی وسترن را تجربه کرده و حالا بواسطه تجربه «خروج» تمام و کمال یک فیلم وسترن ایرانی ساخته است. قصه حاشیه نشینان محترم و مظلومی که برای اعاده حق خویش و به قصد ملاقات رئیس جمهوری رهسپار مسافتی طولانی بسوی مرکز می شوند و در این میان تنها سلاح و دارایی شان تراکتورهای فرتوت و مستهلک است. فیلم با رویکرد اعتراضی و خروشانش یادآور بهترین اثر ابراهیم «آژانس شیشه ای» است، به لحاظ ارتباط پدر و پسر و صحنه تاثربرانگیز خاکسپاری پسر شهید، «بوی پیراهن یوسف» را به خاطر می آورد و از نظر کار با امکانات اینترنتی و پلان های موبایلی تماشاگر را به یاد «گزارش یک جشن» فیلم نمایش داده نشده حاتمی کیا می اندازد. ابراهیم اما در «خروج» برخلاف «گزارش یک جشن» موضع ملی و بالغانه تری می گیرد و در مود بارها دورتر از فضای گرم و احساساتی «بوی پیراهن یوسف» با حال و هوایی پیرانه سر و خویشتن دار، از جایگاه یک پیرمرد هفتاد و خرده ای ساله، عاقله مردانه و پدرانه به جهان می نگرد. فیلم مشخصا در بخش های میانی و در افراط بیش از حد در نمایش روابط ساده دلانه روستاییان، دچار کسالت و رخوت نزد تماشاگر می شود اما سریع خود را باز می یابد و با احضار منش امنیتی برآمده از مواجهه دولت با روستاییان و ایجاد تقابل میان حاشیه با مرکز و تمرکز بر مردانگی عاقل و ساکت، انرژی منفی انباشته شده در رحمت و تماشاگر را با جسارت آزاد می کند. در این مسیر صحنه حضور روستاییان در حرم حضرت معصومه(س) در نسبت با حضور رئیس جمهوری تحت تدابیر امنیتی معنادار و دلنشین است و لحظه برخورد تند نیروهای دولتی با رحمت در آستانه نزدیکی به ساختمان ریاست جمهوری در مقیاس سینمای حاتمی کیا فراموش نشدنی.
«خروج» در لحظه مطلوبی به پایان می رسد. جایی که رحمت بالاخره خودش را از خلال محافظه کاری و سرکوب و مخالفت دولتی به رئیس جمهوری می رساند تا فریاد و دردش را به او منتقل کند. صورت لایه به لایه فرامرز قریبیان بخش مهمی از معنا و کانون تماتیک «خروج» است. تکیدگی و عمق و سنگینی چهره قریبیان گویای خروج از همه نبایدها و به منزله پذیرش حقوق طبیعی شهروندان و اعتراض حقیقی از سوی ایرانیان است. مرد دوست داشتنی سینمای ایران در آخرین حضورش، بهترین بازی کارنامه خود را با شمایلی ماندگار در قامت یک مرد جاافتاده رقم زده و با بازی در نقش رحمت سرسخت و لجوج و کم حرف، برای اولین بار در سینمای حاتمی کیا یک قهرمان پیرمرد خلق می کند. ابراهیم در «خروج» بعد از مدت ها از حاج کاظم های میانسالش گذر کرده و بعد از شهادت باشکوه حاج حیدر در «بادیگارد» و با پا گذاشتن خودش به پیری، دست بسوی مردان پیر دراز می کند. «خروج» می تواند شروع دوره تازه ای در سینمای حاتمی کیا باشد. دوره فیلم های ملی و توجه به همه ایرانیان با مسائل و مشکلاتی که دارند. دوره ای که او با آرامش و خودداری عاقلانه باید جهالت جماعت سیاست زده (و نه عالم به پیچیدگی های سیاست) را تاب بیاورد و از خودش محافظت کند تا راوی داستان های مهم دیگری از تاریخ گذشته و حال ایران باشد. او فیلمساز محبوب بخش مهمی از فیلم بین های ایرانی است. آنها که به خود سینما و شکوه آن اهمیت می دهند و با دوری جستن از سطحیت سیاسی مد روز، به دور ازعناد و شیفتگی سیاسی به خود فیلم می نگرند و تسلیم جو و استبداد بخشی از افکار عمومی نمی شوند. ابراهیم برای ما طرفداران بی شمارش هم که شده باید قدرتمند به مسیر فیلمسازی اش ادامه دهد و مرعوب این فضای بیمار و الکی شلوغ نشود. به وقت لازم و مقتضی هر کسی سر جای خودش خواهد نشست و البته که جایگاه حاتمی کیا نزد سینماشناسان واقعی مشخص و محفوظ و رفیع است.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- حاتم بخشیهایی که ابراهیم را از سینمای ایران گرفت
- آیا فیلم حاتمیکیا به جشنواره فجر میرسد؟
- روایتی نوین از ابراهیم حاتمیکیا؛ پروژه «موسی کلیمالله» چگونه به ابراهیم حاتمیکیا رسید؟
- صداوسیما به از کرخه تا راین هم رحم نکرد!
- حاتمیکیا چرا ساخت سریال «موسی(ع)» را پذیرفت؟
- فاشیسم، آرمانگرایی و پایگاه امنِ ایدئولوژی
- یادداشت حاتمی کیا در پی درگذشت نادر طالب زاده
- چرخشهای ناگهانی/ کوتاه درباره فیلم «شب طلایی»
- قصهی خانه مادربزرگ/نگاهی به فیلم «شب طلایی»
- یک ریسک بزرگ/ نگاهی به فیلم «شب طلایی»
- تکرار کلیشهها/ نگاهی به فیلم «شب طلایی»
- رونمایی از لوگو و تیزر فیلم سینمایی «شب طلایی»
- نمایش ۱۰ فیلم مرمت شده از گنجینه سینمای ایران در چهلمین جشنواره فیلم فجر
- نام فیلم پسرحاتمیکیا تغییر کرد
- تعبیر یک رویا/ نگاهی به «خواب ابراهیم»
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- «ایرانم» علیرضا قربانی به تبریز رسید
- در رثای مردی که از فرهنگ ایران نوشید/ بیضایی؛ دلباخته شاهنامه
- بیضایی در بزنگاه ادبیات کهن و مدرن
- توجه ویژه لوموند به درگذشت بهرام بیضایی
- ایران را می شناخت/یادداشت احمد مسجد جامعی درباره بهرام بیضایی
- به یاد استاد بیضایی؛ صدایی که نه فریاد بود، نه خطابه
- برای بهرام بیضایی/ اسطوره همیشه زنده
- زبان بهمثابه مقاومت؛ در یادِ بهرام بیضایی
- در اندوه فقدان چهره شاخص موج نو سینمای ایران؛ بازتاب جهانی درگذشت بهرام بیضایی
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ پروانه ساخت سینمایی برای ۷ فیلمنامه صادر شد
- در پاسداشت استاد بیبدیل هنرهای نمایشی ایران/ بیضایی، تاریخ و علامت تعجب
- در سوک سیاوش که از شاهنامه رفت
- یادبود بهرام بیضایی؛ ایرانی بودن بار بزرگی است بر دوش ما
- بریژیت باردو درگذشت
- برای رفتن غریبانه شیرین یزدانبخش؛ وصیتی به مثابه گلایه
- «کفایت مذاکرات» و خندههایی که از دل موقعیت میآیند
- «پرهیجان: نبرد برای اوبر»؛ چطور میتوانیم آرزوی شکستِ نجاتبخشمان را داشته باشیم؟
- درباره بازیگران زن مولف سینمای ایران/ ترانه علیدوستی؛ آخرین بازیگر زن مولف
- درباره اهمیت خواندن فیلمنامه اشغال بیضایی پس از جنگ ۱۲ روزه /بیگانه آزادی نمی آورد
- بهرام بیضایی درگذشت
- «موبهمو»؛ خط به خط، نفس به نفس، چهره به چهره
- در بیست و چهارمین دوره جشنواره؛ ۱۴ اثر از سینماگران ایرانی در داکا نمایش داده میشود
- از ۱۰ دیماه؛ «مرد خاموش» به سینماها میآید
- «بامداد خمار»؛ در منزلت فرودستی
- در ستایش سینمای بیچیز؛ همه چیز داشتن در عین بی چیزی
- آیین پایانی یازدهمین دوره انتخاب آثار برتر ادبیات نمایشی / گزارش تصویری
- شیرین یزدانبخش درگذشت
- افسانهای در حبس؛ سرنوشت «چریکه تارا»
- اقتباس بهمثابه ابزار فهم جامعه/ از روایت تراژیک تا روایت عاشقانه
- «دیدار بلوط»؛ بازگشتی به شکوه یک خاطره





