سینماسینما، منوچهر دینپرست: مستندها میتوانند ضمن بررسی یک رویداد یا حتی یک شخص و مکان مخاطب را با واقعیتی آشکار مواجه سازند. مخاطب در چنین رویارویی با ابعاد مختلف سوژه آشنا میشود و چه بسیار حس کنجکاوی او برای پیگیری ماجرا افزونتر شود. مستند «مهین» را میتوان در زمره چنین ویژگیهایی برشمرد. این مستند توانسته ماجرای قتلهای سریالی را که چند سال پیش در قزوین رخ داده، بررسی کند و مخاطب را با وقوع چنین جنایتی آشنا سازد. اگرچه مستند «مهین» فارغ از مستندهای معمول توانسته ضمن بازسازی صحنههای مختلف مخاطب را با ابعاد تصویری ماجرا بیشتر روبهرو کند. گفتوگوی حاضر که با کارگردان این مستند صورت گرفته، در نظر دارد زوایای مختلف ساخت این مستند را بررسی کند.
شاید در نگاه اول تصور کنیم مستند «مهین» چیز چندان جدی و مهمی نباشد، چراکه درباره قتلی است که معمولا در اغلب کشورها هم رخ میدهد. اما باید گفت این فیلم درباره قتلهای سریالی است که در فیلم هم بدان تصریح شده و در کشور ما هم چندان چیز عجیبی نبوده و در شهرهایی مثل مشهد و پاکدشت و قزوین رخ داده که شما به سراغ شهر قزوین رفتید. چطور شد این سوژه مورد توجه شما قرار گرفت؟
قتلهای سریالی مهین قدیری زمانی که در قزوین دانشجو بودم، رخ داد. البته آن زمان به خاطر اتفاقات سال ۸۸، اخبار قتلهای مهین کمتر مورد توجه رسانهها قرار گرفت، اما عدهای که اخبار جنایی را دنبال میکردند، از این موضوع مهم مطلع بودند. سال ۹۴ بود که من طرحی درباره قاتلهای سریالی به آقای مهدی مطهر (تهیهکننده) ارائه کردم. ما آن زمان پنج مورد را انتخاب کرده بودیم که یکی از آنها مهین قدیری بود.
آن سالها که دانشجو بودید، ذهنیتی را هم برای شما به وجود آورد که این سوژه میتواند یک کار مستند باشد؟
به شکل فعلی مستند «مهین» نه، اما صددرصد میدانستم که این موضوع ظرفیت ساخت یک مستند را دارد.
فضای شهر آن موقع با چیزی که در مستند نشان دادید، چقدر متفاوت بود؟
همین فضای ترس که در فیلم نشان دادهایم، وجود داشت. آن زمان این ماجرا در میان دانشجوها و بهخصوص خانمها خیلی سر زبانها افتاده بود. قزوین شهر بزرگی نیست و خیلی زود خبر در شهر پیچید.
یکی از مواردی که در فیلم مستند شما هم به آن اشاره کردید، این است که معمولا ماموران آگاهی و قضایی سر این ماجراها معتقدند چنین خبری رسانهای نشود. البته حق هم دارند. آنها معتقدند فضای رعب و وحشت ایجاد میشود و امنیت جامعه مختل میشود و بابت همین ما نمیتوانیم به کارمان رسیدگی کنیم. فکر میکنید در این مستند توانستید با چنین دیدگاهی کنار بیایید؟
درباره سوژههای مشابه موضوع «مهین» کم کار شده است. ما چند ملاحظه را باید مدنظر قرار میدادیم. اول خانوادههایی که درباره آنها کار میکردیم؛ چه خانوادههای مقتولان و چه قاتل. در درجه دوم سعی ما بر این بود که مهین را واقعی و خاکستری نشان دهیم و هیچ پیشفرضی نداشته باشیم. میتوانستیم دکوپاژمان را خیلی هیجانیتر انجام دهیم، اما اولویت ما رسیدن به یک وضعیت انسانیتر بود. ما به دنبال فضایی سیاه و تیره نبودیم. به همین دلیل در مستند «مهین» هیچ پلان بسته و واضحی از قتلها نداریم و بازسازیهای صحنههای قتل با فاصلههایی مشخص تصویربرداری شده است.
شما هیچ تصویری از مقتولین نداشتید و حتی در فیلم مشخصاتی از مقتولین هم چندان ارائه نمیکنید.
بله. حتی در قتل اسماعیل هم دوربینی که قرار میدهیم، کاملا ثابت است و فاصله را رعایت کردهایم. دوربینی که در فیلم دائم در حال حرکت است، برای اداره آگاهی است. ما سعی کردیم حریم را برای خودمان و طرف مقابل رعایت کنیم.
یکی از نکات جذاب مستند «مهین» بازسازی صحنهها بود. شما سعی کردید با بازسازی صحنهها مخاطبان را به سوی مستند بهتر جذب کنید و این نقطه قوت مستند هم تلقی میشود. خیلی تصاویر عریان و شفاف در اختیار مخاطب قرار ندادید و مخاطب را با تصاویر بازسازیشده مواجه کردید.
بازسازی در مستند ریسک بالا و سختیهای زیادی دارد. طبیعتا دو حالت هم بیشتر ندارد؛ یا خوب از آب درمیآید، یا نتیجه خوبی نخواهد داشت. حد وسطی ندارد و این کار را برای تصمیمگیری درباره بازسازی سخت میکند.
البته درآمدن آن نقطه قوت است.
بله، اگر به زعم شما و دوستان دیگر موفق به انجام این کار شده باشیم، نقطه قوت است. من نماینده تیم بزرگی هستم که توانستیم با سختی به این نتیجه برسیم. کل تفکر ما برای انجام این کار، گروهی بود و این محصول اصلا شخصی نیست. الان هم که پروژه بعدی را شروع کردهایم، گروهمان در پژوهش و تحقیق نسبت به پروژه قبلی بیشتر شده. ما قبل از اینکه به راشها و تصاویر اداره آگاهی دسترسی پیدا کنیم، ریسک بازسازی را پذیرفته بودیم.
بههرحال پذیرش ریسک هم باعث میشود شما روی به نوآوری و خلاقیت هم بیاورید، گویی که ما با یک فیلم مستند یا یک جور داکیودرام هم مواجه میشویم. شاید همین جنبه داکیودرام بودن مستند «مهین» هم هست که توانسته مخاطبان مختلف را جلب کند.
بله، ما سعی کردیم به اندازهای که میتوانیم، متفاوت باشیم و سوژههای اصلی با تصاویر بازسازیشده، چندان عین خود واقعیت نباشد. مثلا رنگ ماشین مهین در فیلم با ماشینی که در تصاویر آرشیوی اداره آگاهی میبینیم، متفاوت است. در اصل ماشین مهین کرمرنگ است و ماشین مستند ما زردرنگ است.
سعی کردید در برخی از صحنهها خلاقیتی ایجاد کنید که با آن صحنههای واقعی متفاوت باشد؟ بهطوریکه مخاطب نگوید که این واقعی است یا بازسازی شده است.
ما میخواستیم این تفاوت وجود داشته باشد و آنقدر داستان خوب روایت شود که کسی به این مسائل توجه نکند. به نظر خودمان این اتفاق افتاده، چون خیلی از بینندههای فیلم میپرسند کدام صحنهها واقعی است. مثلا درباره دوربینی که در اتاق بازجویی است، برخی سوال میکنند که بازسازی است یا خودش است.
ماموران قضایی و انتظامی را چطور توانستید راضی کنید که با چنین سوژهای با شما همکاری کنند؟
فیلم ساختن درباره این سوژه احتمالا به ذهن خیلی از فیلمسازها رسیده، اما انتخاب این موضوع مسیر سختی است که باید قبول کنی و تا آخر بروی. شاید شانس هم با ما همراه بوده که عوامل نیروی انتظامی و قضایی با ما همکاری کردند که اتفاق خوبی بیفتد. ما سال ۹۴ پژوهش روی این موضوع را شروع کردیم، اما فیلمبرداری را اردیبهشت ۹۶ کلید زدیم. الان هم که درباره یک قاتل سریالی دیگر کار میکنیم، باز هم همین پروسه در جریان است.
کمکم دارید تبدیل میشوید به کارگردان قتلهای سریالی…
(میخندد) بله!
دوست دارید چنین عنوانی داشته باشید؟
نه، صددرصد هدفم این نیست. سعی میکنم به خود کار اهمیت بدهم، نه این مسائل حاشیهای.
فکر میکنید در آینده بتوانید یک چنین فیلم سینماییای هم درست کنید؟
چراکه نه، اگر پیش بیاید، حتما استقبال میکنم.
در مستند «مهین» روایت لایت است و سکتهای ندارد و سعی کرده مخاطب را درگیر کند و تا انتهای فیلم ببرد که بالاخره چه میشود. سکناس به سکانس این مستند حرکت میکند. فکر میکنید برای اینکه این مستند خیلی جنبه هیجانی نداشته باشد و مخاطب با احساسات مهین گره نخورد و حتی احساس همذاتپنداری نکند، چه جور کاری میتوان انجام داد که این اتفاق رخ ندهد؟
هدف ما این بود که مهین را خاکستری نشان دهیم. این ویژگی شخصیتی خود مهین است. او مواقعی گریه میکند و گاهی خیلی راحت موضوعی را توضیح میدهد. هدف ما این بود که داستان را روایت کنیم که چه اتفاقی میافتد که یک مادر تبدیل به قاتلی سریالی میشود. ما راشهای خیلی جذابی هم داشتیم، اما از آنجاییکه داستان برایمان مهم بود، باعث نشد فریب بخوریم و سعی کردیم روایت خودمان را داشته باشیم.
من تابهحال سعی کردم نقاط قوت را ببینم. الان میخواهم از زاویه دیگری با هم صحبت کنیم. مستند خیلی پلیسی و معمایی است. خیلی جنایی است، اما رویکرد جامعهشناسی در آن ضعیف است. شما منطقه را خوب بررسی نکردید و رویکرد این مستند به این نکته که مهین محصول چه اتفاقی است، خیلی گذراست. از حضور روانشناس کمتر استفاده شده. شاید این امکان را میتوانستید فراهم کنید که یک جامعهشناس هم در فیلم حضور داشته باشد و از موقعیت اقلیمی منطقه و روحیه مردم صحبت کند که مقداری مخاطب با زوایای مختلف آشنا شود و مستند چندان معمایی و پلیسی صرف نباشد.
صددرصد امکانپذیر بود. البته اگر این موارد بود، حتما فیلم دیگری میشد. همانطور که اشاره کردید، ما هیچ شخصیت اضافهای در فیلم نداریم و آن روانشناسی که در فیلم میبینید، با مهین صحبت کرده. حتی نریشن مستند «مهین» را سرهنگ بهرام عطایی خوانده است. ایشان همان کسی است که در ماجرا حضور داشته است. ما میخواستیم این فیلم شروعی باشد که مهین شناخته شود و جدای از اینکه یک مستند است، یک روایت تاریخی هم باشد. حالا ما این پروژه را شروع کردهایم و اشخاص دیگری هم میتوانند بیشتر تحقیق کنند. ما خیلی از مسائل را نمیتوانستیم مطرح کنیم.
مثل چی؟ شما دوست داشتید توی فیلم باشد، اما امکان آن میسر نبود، یا…
ترجیح میدهم مسائلی را که مطرح نکردهایم، کنار بگذاریم. ما به آن هدفی که در ذهن داشتیم، رسیدهایم؛ اینکه چنین فیلمی ساخته شود و بتوانیم با قوه قضایی و نیروی انتظامی همکاری کنیم. افرادی که در مستند با آنها مصاحبه میکنیم، شخصیتهای مهم و کلیدیای هستند. آقای عطایی و آقای مصطفایی در اداره آگاهی شناخته شدهاند. ما سعی کردهایم مستند «مهین» کامل باشد، اما قطعا هر کاری عیبهایی هم دارد.
فکر میکنید پلیسی بودن فیلم خیلی میتواند برای مخاطب جذاب باشد و رویکردهای دیگر کنار گذاشته شود؟
بستگی به مخاطب دارد. چون همین اطلاعاتی را که میگویید، ما سعی کردهایم خیلی کوتاه و مثل قطعات پازل به مخاطب ارائه دهیم. اگر این قطعههای پازل را کنار هم بگذاریم، متوجه میشویم که چرا برای مهین این اتفاق افتاده، ولی خب ممکن است برای کسی این جاذبهها زیاد باشد و به نکات دیگر توجه نکند.
در فیلم خیلی مشخص نمیشود که مهین در چه خانوادهای بزرگ میشود که یک چنین قتل و جنایتی را انجام میدهد؟ چرا به این کمتر توجه کردید؟
همانطور که گفتم، هدف ما این بود که مهین را خاکستری نشان دهیم. به خاطر همین نه سراغ خانوادههای مقتولان رفتیم و نه قاتل، و سعی کردیم از افراد قوه قضاییه و انتظامی که با اینگونه موارد زیاد ارتباط داشتهاند، استفاده کنیم. میتوان گفت که صادقانهترین نظر را که به دور از هیجان و احساس باشد، میتوان از این افراد شنید که درنهایت شخصیت مهین مطابق خواسته دیگران، سیاه یا سفید نشود.
با خانواده مهین و مقتولان هم در ارتباط بودید؟
نه. میتوانستیم، اما خودمان نخواستیم.
برای پژوهش و نوشتن فیلمنامه و متن با آنها هیچ ارتباطی برقرار نکردید؟
نه. چون به اطلاعاتی که میخواستیم، کاملا رسیده بودیم.
تمایل داشتید صحنه اعدام را بازسازی کنید؟
نه.
بههرحال ذوق تیم تولید را باید در نظر گرفت. موسیقی ریتم فیلم خیلی تند بود. فکر نمیکنید قدری آهستهتر باشد و مخاطب را هیجانی نکند؟ شاید ریتم تند موسیقی باعث شده بود به رعب و وحشت فیلم افزوده شود. البته صدای راوی خیلی خوب روی فیلم نشسته بود، با اینکه ایشان نریتور نبودند، اما صدای خوبی بود.
شاید سلیقه من این است که ریتم موسیقی تند باشد. البته صدای راوی هم صدای سرهنگ عطایی بود که برای ضبط آن ما خیلی به ایشان سختی دادیم. حدود هشت ساعت طول کشید که نریشن این مستند را ضبط کنیم. استفاده از صدای سرهنگ عطایی هم از همان ریسکهایی بود که انجام دادیم.
معمولا فیلمهای پلیسی و معمایی جذابیت خودش را دارد. همیشه هم مخاطب خودش را دارد و خیلیها هم دنبال چنین سوژههایی هستند. شاید برخی از فیلمنامهنویسان هم جرقه اولیه فیلمشان از همین دادگاهها و ادارههای آگاهی و پلیس شکل میگیرد. حتی مستندها هم میتوانند زمینهای برای یک فیلم پلیسی باشند. فکر میکنید این قبیل فیلمها بتوانند زمینهای برای ساخت یک فیلم سینمایی برای مهین باشند، یا اینکه تمام پتانسیل فیلم همین بود که توانستید به مخاطب ارائه کنید؟
صددرصد میتوان ایدههای دیگری را مطرح کرد. حتی برخی از دوستان میگفتند حالا که ما به چنین فضایی دست یافتهایم، چرا نسخه سینمایی «مهین» را نسازیم. چیزی که در ذهن من از «مهین» وجود دارد، همین فرم است و اگر فرد دیگری با تفکر دیگری میخواهد از خود مهین فیلمی بسازد، امکانپذیر است و محدودیتی ندارد.
بازیگر نقش مهین، خانم اعظم عرفانی، به عبارتی خوب توانسته بود یک نقش نابازیگری را ایفا کند.
ایشان در تئاتر و سینما فعال هستند و توانستند در یک فیلم مستند، خوب ایفای نقش کنند. نوع سبکی که من در بازی از ایشان میخواستم، مدلی نیست که فرد با تمام اجزای فیلمنامه آشنا باشد و همان را ایفا کند. ما سعی کردیم بازیگر را در موقعیت قرار بدهیم و او همان بازی را انجام دهد و آن فضایی را که میخواستیم، مهیا کنیم.
چند صحنه اکشن هم داشتید که برخی از متهمان را دستگیر میکنند. فضا بازسازی شده و به ریتم فیلم هم کمک کرده بود. یا بازسازی صحنههای جرم که ماموران در آنجا حضور دارند. گویا تصویری از آن زمانی که ماموران در صحنههای قتل باشند، ندارید.
تنها فیلمی که از آن زمان وجود دارد، همانهاست که مهین در مقابل ماموران توضیح میدهد. ما همه صحنههایی را که در فیلم میبینید، بازسازی کردهایم.
فکر میکنید هنر و تجربه میتواند جای مناسبی برای اکران چنین مستندهایی باشد؟
اگر گروه هنر و تجربه نبود، مستندهای اینچنینی بستر مناسبی برای اکران عمومی نداشت. هنر و تجربه بستر خوبی است که فراهم شده و مردم هم میتوانند از این طریق با فیلمها و سینمای مستند بیشتر آشنا شوند. در انتها میخواهم علاوه بر گروه هنر و تجربه، از خانه مستند، قوه قضاییه، نیروی انتظامی و تمام عوامل فیلم «مهین» که باعث شدند این فیلم ساخته شود، تشکر کنم. امیدوارم تجربههایی مشابه مستند «مهین» ادامه داشته باشد.
منبع: ماهنامه هنروتجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- اخراجیها/ نگاهی به فیلم «خروج»
- بیحاصل!/ نگاهی به فیلم «خروج»
- گفتوگو با مهرشاد کارخانی/ جورقانیان عاشق واقعی سینما بود
- حتی اگر برای هیچکس مهم نباشد/ نگاهی به مستند «تیتراژ در سینمای ایران»
- اختصاصی/ گفتوگوی زندهیاد همایون خسروی دهکردی با خسرو سینایی/ با زندگی، زندگی کنید!
- اختصاصی/ گفتوگوی زندهیاد همایون خسروی دهکردی با خسرو سینایی/ پا روی زمین واقعیت و سر در تخیل داستان
- اختصاصی/ گفتوگوی زندهیاد همایون خسروی دهکردی با خسرو سینایی/ سه میلیمتر، راه زندگی من را عوض کرد!
- گفتوگو با ژرژ هاشمزاده، کارگردان «در سکوت»/ معتقد به مانیفست دادن نیستم
- سونامی سرطان و سینما/ نگاهی به فیلم «تمام چیزهایی که جایشان خالیست»
- داشتن یا نداشتن/ نگاهی به فیلم “زغال”
- عجایب و غرایبی به نام «کتاب آشپزی»/ نگاهی به فیلم «کتاب آشپزی»
- جهان برزخی متوسط / نگاهی به فیلم “روسی”
- حسرت/ نگاهی به فیلم «سورنجان»
- سکوت به مثابه فریاد/ نگاهی به فیلم “در سکوت”
- تمام داشتههای پنهان ما/ نگاهی به فیلم «تمام چیزهایی که جایشان خالی است»
نظر شما
پربازدیدترین ها
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
آخرین ها
- «کارون – اهواز» در مراکش
- رونمایی از پوستر انیمیشن «شنگول و منگول» در آستانه اکران
- درباره «اتاق بغلی» اثر پدرو آلمودووار/ مرز باریک دوستی و مرگ زیر جهانی از زندگی و رنگ
- استادان و کارگاههای «سینماحقیقت۱۸» را بشناسید
- بر مبنای آمار سمفا؛ روند صعودی فروش سینماها در هفته گذشته نزولی شد
- محمد شکیبانیا رئیس سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند شد
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
- کارگردان «سه جلد»: اقتصاد سینمای ایران را چند سکانس رقص میگرداند
- نمایش دو مستند از ناصر تقوایی در موزه سینما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ کونان اوبراین، میزبان اسکار ۹۷ام خواهد بود
- «کارمند جماعت» رونمایی میشود
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- دنزل واشینگتن از دنیای بازیگری خداحافظی میکند
- تاد هینز رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم برلین شد
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- ابوالفضل جلیلی مطرح کرد؛ حضور در کلاس بازیگری عامل موفقیت نیست
- نمایش بلندترین سکانس پلان سینمای مستند ایران در آمریکا
- کدام سینما واقعی تر است ؟
- پیدا شدن جسد یک بازیگر در خانهاش
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- فیلمی که اطلاعاتش مخفی نگه داشته شده؛ لوپیتا نیونگو به فیلم کریستوفر نولان پیوست
- «کتابخانه نیمهشب» روی صحنه میرود
- سه نمایش برای مستند «۹۹-۱۹» در یک هفته
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره فیلم جدید رابرت زمکیس/ «اینجا»؛ یک قرن را طی می کند، اما بدون حرکت دوربین
- سوینا منتشر میکند؛ نسخه ویژه نابینایان «مورد عجیب بنجامین باتن» با صدای مهدی پاکدل
- «پینگو» بعد از ۱۸ سال بازمیگردد
- جوایز اصلی فستیوال فیلم هانوی به «بی سر و صدا» رسید
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز