تاریخ انتشار:۱۴۰۱/۰۹/۱۵ - ۱۰:۳۹ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 182660

سینماسینما، آرش عنایتی
مستند چهار و نیم ساعته‌ی مارسل افولس در واقع سیر وقایع حول شخصیتی به نام کلاوس باربی( موسوم به قصاب لیون) از تولد تا محاکمه‌اش در چهار دهه پس از جنگ جهانی دوم؛ و مسیر سلسله اتفاقاتی است که بر فرارش از اروپا تا استقرارش در امریکای لاتین و اقرارش بر تباهی دلالت دارند. این‌که چگونه به بهانه‌ی واهیِ مبارزه با کمونیسم، جنایت‌کاری جنگی مورد حمایت قرار می‌گیرد تا این‌بار در جنگی سرد! با استفاده از تجربیات‌اش در بازجویی و شکنجه، نَفسُ و نَفَسِ گرم مبارزان ستانده شود. داستان تبانی دولت‌ها-آمریکا و فرانسه- و دولت‌مردان و دولت‌یانی خودخواه و کوته‌بین که با وجود فهرست بلند و طولانی قربانیان، در حمایت از کلاوس لحظه‌ای درنگ نمی‌کنند. افولس به زیبایی تناقض گفتار شاهدان، باورمندان نازیسم و مبارزان علیه نازیسم و … را در برابر و در پی هم می‌آورد تا دریابیم که چگونه دوست و دشمن، رهبران مقاومت و رهروان دینی(کلیسای کاتولیک) دست در دست هم به دسیسه‌چینی می‌پردازند و موجبات فراری دادن‌اش را فراهم می‌آورند تا این‌بار هزاران کیلومتر آن‌سوتر و در قاره‌ای دیگر ندای آزادی را به قعر خاموشی اندازد(قاچاق اسلحه/ بولیوی/چگوارا)


نبوغ حیرت‌انگیز افولس، درنحوه‌ی مداخله‌اش در برابر شاهدان و راویان با چاشنی طنز(راه رفتن میان کلم‌ها و پرس و جو از صاحب‌شان!) و یا به سببِ سماجتی تحسین‌برانگیز در گفت‌وگوها نیست. نمودش جایی است که دست تقدیر و قضا، از آستین قضات و تقریر احکام بیرون می‌آید. وکیل باربی از قضا، همان است که وِکالت مبارزان الجزایری را بر عهده داشته! افولس با تمرکز بر استدلال‌های چوبین وکیل مدافع شیطان، افول انسانیت به نام قانون، بازی ننگین سیاست و تمکین سیاسیون از هوای نفس را به تصویر می‌کشد. تلاقی و توالی این دو رویداد(جنگ جهانی و نبرد الجزایر) و استحاله‌ی‌ فرانسه از مظلوم به ظالم در پس کلمات باربی – در جنگ می‌بایست برنده شوید والا همه چیز را از دست می‌دهید- نهفته است. جایی که این عبارت برای دوبازنده‌ی جنگ-آلمان/الجزایر، اشغال‌گر/اشغال شده- معنا و پیامدی به مراتب متفاوت دارد.به عبارت دیگر، افولس از طریق تدوین(در فصل خیانت اعضای جبهه‌ی مقاومت) و به کمک فیلمبرداری( نماهای افشاگر که با ترکیب‌بندی صحیح معنایی دوگانه طرح می‌کنند. برای نمونه زمانِ خواندن بیانیه توسط وکیل) و هم پوشانی و جایگزینی صدا و تصویر اعترافات(خودش و دیگران) در پی پاسخ به پرسشی است که مدام از او می‌شود. این‌که پس از چهل سال در پی چیست؟ عدالت یا انتقام، آرامش یا آشوب.و با تلفیق هنرمندانه‌ای صوت و تصویر نشان می‌دهد که چنان‌چه دل به فراموشی بسپاریم و دلیرانه و از طریق عدالت، حق‌جویی نکنیم-حتی پس از گذشت چهار دهه- دیر نمی‌پاید که قربانی در نقش قاتل؛ و قاتل در شمایلی نو سر برمی‌آورد.
هرچند بازوی عدالت، قصاب‌ها و جلادها را حتی دهه‌ها بعد و از دل دورترین قصبه‌ها و از پس جلدهای مختلف شناسایی می‌کند و کشان کشان به پای میز محاکمه می‌کشاند. اما نه قاضی و نه وکیل، نه مبارز و نه چریک، ماندگارترین شخصیت ماجرا، کسی است که هرگز نمی‌بینم‌ش. همو که در روز سرنوشت یهودیان، میان آن همه کرختی و انفعال، سرشت انسانی‌اش را نمایان و تنها لحظه‌ای و به تنهایی سعی در نجات کودکِ یهودی می‌کند. افولس نیز با تقدیم فیلم‌اش به او، نام‌ش را تا ابد در تاریخ ماندگار می‌سازد.

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها