سینماسینما، زهرا مشتاق
میدانم؛ او یک اصولگرا بود. و سالهای زیادی برنامههایی ارزشی مثل عصر و راز ساخته بود. دیدگاههایمان هیچ نزدیکی و ربطی به هم نداشت. اما او در مقطعی، کاری کرد و زندگی ما را نجات داد.
قبلتر و موقع پخش مجموعه آقازاده، قصه کامل این اتفاق تلخ را نوشتم و در همین سایت سینماسینما منتشر شد. حالا فقط تکه نادر طالبزاده را مینویسم. درست انگار که قهرمان قصه او باشد. خبر کلی این بود. اعتراض نمایندگان مجلس ششم به خروج غیر قانونی تابلوهای نقاشی گران قیمت از موزه هنرهای معاصر و برگشت نسخه کپی آن. ما همان موقع درباره این موضوع ساخت یک فیلم مستند را شروع کرده بودیم. و یکی از محورهای فیلم مدلهای آناتومی زیرزمینی برای دانشجویان رشته نقاشی بود. آن روز که ما در حال فیلمبرداری بودیم، من به دلایلی در محل نبودم و درست همان روز ریختند و همه را دستگیر کردند. از کارگردان و مدیر تولید تا خود دانشجویان و مدل. روزهای سختی بود. همزمان چند هنرپیشه هم در یک مهمانی دستگیر شده بودند و این فضا جو سنگینی در دادگاه ارشاد برای همه ما ایجاد کرده بود. اوایل صحبت از یک حکم سنگین بود و درست همان موقعها بود که حاج نادر به داد ما رسید.
وحید زارعزاده و علی شیرزادی هر دو در باغ فردوس سینما خوانده بودند و حاج نادر استادشان بود. وحید بارها و بارها برایم از علاقهای که به حاج نادر داشت گفته بود. از معرفت و گشادگی روحش. وحید زندان اوین بود که فکر کردم بروم سراغ حاج نادر و از او کمک بگیرم. روزهای سیاهی بود و من هیچ امیدی به رهایی وحید نداشتم. مستندسازی که فقط و فقط به وظیفه حرفهایاش عمل کرده بود و درست به همین خاطر در آستانه حکمی سخت بود. اولین بار بود که حاج نادر را میدیدم. و من هم درست مثل وحید او را حاج نادر صدا کردم. خودم را معرفی کردم و گفتم برای وحید و علی چه اتفاقی افتاده است و از او کمک خواستم. ناراحت شد. خیلی زیاد. و گفت حتما میآیم. فردایش دادگاه دستگیرشدهها بود و ما جلوی دادگاه ارشاد منتظر آوردن زندانیها از زندان اوین بودیم. صبح سردی بود. خیلی خیلی سرد. یک دفعه دیدم از آن طرف خیابان حاج نادر دارد میآید. پالتویی به رنگ روشن به تن داشت و یک شال گردن بلند دور گردنش آویزان بود. اگر کسی او را نمیشناخت شاید فکر میکرد یک آمریکایی خوش قد و بالا با چشمهای آبی زیبا گذرش به دادگاه ارشاد افتاده است. به سمتش رفتم و تا آمدم حرف بزنم گریهام گرفت. پدر وحید آن موقع هنوز زنده بود. جلو آمد و من او را به حاج نادر معرفی کردم. آنها شروع به حرف زدن کردند و من صورتهایشان را در مهی از بخار دهان نگاه میکردم.
زندانیها را آوردند. آنها دستبند و پابند داشتند و مثل زنجیر به هم وصل شده بودند. وحید و علی از دیدن حاج نادر در آن شرایط خجالت کشیدند. حاج نادر به سمتشان رفت. بغلشان کرد و گفت شما مستندساز هستید. این رفتار در شان شما نیست. صورتش از ناراحتی دیدن بچهها مچاله شده بود. دادگاه شروع شد. رئیس دادگاه ارشاد قاضی مقدسی بود. حاج نادر میخواست با او درباره بچهها صحبت کند. ما را کنار کشید و گفت بدشانسی آوردید. این قاضی همان شخصی است که دستور توقیف اموال پدری مرا صادر کرده است. و برای همین میانه خوبی با من ندارد.
حاج نادر از خانواده نسبداری بود. پدرش تیمسار اردوبادی از ارتشیهای شناخته شده زمان شاه بود و من بعدتر مادر حاج نادر را برای یکی دو کنسرت، از جمله کنسرت لوریس چکناواریان دعوت کردم. حالا از بدشانسی کار ما هم به دست همان قاضی بود. ولی حاج نادر رفت و صحبت کرد. بعد از دادگاه هم مدام پیگیر وضعیت بچهها بود تا بداند دادگاه به کجا رسیده و با چند نفری هم برای کمک به حل مساله حضوری صحبت کرده بود.
دانشجویان و علی و وحید که از زندان آزاد شدند، یک جعبه شیرینی خریدیم و رفتیم سعادتآباد خانه حاج نادر. پسرشان علی اکبر هم بود. وحید حاج نادر را بغل کرد و بوسید و از کمکهایش تشکر کرد. یکی از خصوصیات او داشتن انگشترهای درشت خیلی خیلی زیبا و گران قیمت بود. همان روز یک کاسه چینی آورد و گذاشت جلوی علی و وحید. کاسه پر از انگشتر بود. گفت هر کدامش را که میخواهید بردارید. علی بدون تعارف دو انگشتر برداشت، وحید یکی. انگشتر برای دست وحید بزرگ بود ولی دور آن را چند لایه چسب زد و تا مدتهای طولانی همیشه دستش بود.
حالا از آن سالها خیلی میگذرد. میدانم که نگاه و عقیده او خیلی با ما فرق میکرد. اما ویژگی این مرد، روح بزرگش بود. چون خاستگاهش از خانوادهای ریشهدار میآمد. برای همین رفقایش از هر طیفی بودند. از راست تندرو تا اصولگرا و اصلاحطلب. دوستان سینمائی زیادی داشت. چون میتوانست در محترمانهترین شکل ممکن با کسانی که موافق عقاید او نبودند، گفتگو کند. ادب، تشخص، معرفت و انسانیت شاخصه و وجه تمایزش از دیگر راستیهای اصولگرا و تندرو بود. برای من حاج نادر در همان تصویر تا همیشه ثبت شده است. مردی بلند بالا در پالتویی به رنگ روشن و در حال عبور از خیابان. صبح سردی بود. خیلی خیلی سرد.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- به یاد هنرمندان درگذشته/ چشمهایی که در سال ۱۴۰۱ بسته شد
- پیامهای تسلیت رهبر انقلاب و رئیسجمهوری در پی درگذشت نادر طالبزاده
- یادداشت حاتمی کیا در پی درگذشت نادر طالب زاده
- هیات امنا مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی معرفی شد
- ویژهبرنامه شبکه چهار برای جشنواره جهانی فیلم فجر
- واکنش نادر طالبزاده به انتشار تصاویر خبرسازش در برنامهای خارجی
- میرکریمی: آداب تعامل اقلیت با اکثریت را باید رعایت کنیم، ما در دنیا در اقلیتیم و نباید توقع حداکثری داشته باشیم/ ویدیو- بخش آخر
- میرکریمی:در حوزه سینما، دولت دوست دارد ما مثل هالیوود فیلم بسازیم/ ویدیو- بخش چهارم
- چرا فیلمی ایرانی اگر در اروپا پخش شود فکر می کنیم دیگر دینی نیست/ ویدیو- بخش سوم
- میرکریمی: هنگام ساخت فیلم به این فکر نمیکنم که در فرنگ چه اتفاقی برایش میافتد/ویدیو- بخش اول
- خاطرات و حرف های جالب ابوالفضل جلیلی از عباس کیارستمی
- پخش «بنده فیلمسازم اما» یادی از فرج الله سلحشور از شبکه افق
- گزارشی از حواشی حضور یکی از مدافعان حقوق هم جنس گرایان در برنامه نادر طالب زاده!
نظر شما
پربازدیدترین ها
- محمد رسولاف با «دانه انجیر مقدس» به کن باز میگردد
- کارگردان کانادایی که عاشق فرهنگ ایران شد/ ماتیو رانکین: از سینمای ایران تاثیر گرفتهام
- احیای ناپلئون در کن/ نخستین نمایش جهانی نسخه ترمیمشده «ناپلئون به روایت ابل گانس» در جشنواره
- فیلم ترنس مالیک به جشنواره کن نرسید/ لیلا حاتمی با مریم مجدلیه به ونیز میرود؟
- سینماسینما/ گفتوگو با کن لوچ درباره «بلوط پیر» و دیگر چیزها/ امید، فعالیتی سیاسی است
آخرین ها
- تحلیل رسانههای فرانسوی از حضور فیلم رسولاف در بخش مسابقه کن/ یک انتخاب سیاسی
- فیلمهای «رکوردزن» و زنگ خطر برای آینده این سینمای محترم!
- «هواخوری» روی صحنه میرود
- تمدید مهلت شرکت در جشنواره «خیمه شب بازی»
- سینماسینما/ گفتوگو با کن لوچ درباره «بلوط پیر» و دیگر چیزها/ امید، فعالیتی سیاسی است
- نسخه ویژه نابینایان «همسر» با صدای مسعود فروتن منتشر میشود
- نمایش «شیرین» کیارستمی در جادوی سینما بنیاد حریری
- آغاز ثبتنام دهمین دوره کارآموزی همراه اول
- تتلو در دادگاه: عذرخواهی میکنم
- مستانه مهاجر داور جشنواره الجزایر شد
- فیلم ترنس مالیک به جشنواره کن نرسید/ لیلا حاتمی با مریم مجدلیه به ونیز میرود؟
- «آقای قاضی» به شبکه دو میآید
- واکنشها به گفتگوی عضو هیئت مدیره نماوا/ شورای صیانت خانه سینمای ایران بررسی میکند
- محمد رسولاف با «دانه انجیر مقدس» به کن باز میگردد
- بستههای همراه اول ویژه حج ۱۴۰۳ اعلام شد
- چرا «سرزمین مادری» فعلا متوقف است؟
- اکران «همسایه شما، زهره» در هنر و تجربه/ پوستر فیلم رونمایی شد
- کمال تبریزی به دبیری جشنواره فیلم اقوام ایرانی نرسید
- معرفی نامزدهای دومین جشنواره «عروسکخونه»
- «ایستاده با گرگ» نامزد دریافت جایزه از جشنواره دهلی نو شد
- کیلین مورفی، بهترین بازیگر مرد آکادمی فیلم و تلویزیون ایرلند/ پیروزی «اوپنهایمر» کامل شد
- شمشیرها برق میزنند/ نگاهی به فیلم «شوگان»
- اردیبهشتِ تئاتر شهرزاد با سه نمایش
- مستندی از «حمید سهیلی» در موزه سینما نمایش داده میشود
- انتشار پوستر «آن دو» با تصویری از لحظه شهادت کاراکتر اصلی
- دبیر هفتمین دوره جایزه پژوهش سال سینمای ایران منصوب شد
- صدور پروانه ساخت غیرسینمایی برای ۴ فیلم کوتاه داستانی
- ادامه اجرای «سهخواهر» در تالار مولوی
- یک واقعگرای بیرحم؛ دل تورو درباره میازاکی چه نوشت؟/ سینماییهای فهرست تایم ۲۰۲۴
- راهیابی ۳ فیلم کانون به جشنواره بینالمللی کودکان لکنوی هند