سینماسینما، شهرام اشرف ابیانه
این که چه شد بهمن فرمان آرا سمت و سوی فیلمسازیاش را پیدا کرد و این اندازه به قول خودش «پوست کلفت» شد که بتواند در هر دو دوره سینمای قبل و بعد انقلاب دوام بیاورد و بدرخشد، چیزی است که هر سینمادوستی را ممکن است کنجکاو کند تا از این راز سَر درآورد. این که چه چیز از فرمان آرا فیلمسازی ساخته که امروز میشناسیم؛ سینماگری که مقابل زور سر خم نمیکند و در عین حال دغدغهی فرم دارد و دکوپاژ برای او اصل است و نگاهش حداقل در فیلمهای اولیه به نوعی جریان سیال ذهن است که پیوندهایش را همزمان با داستانگویی واقعگرایانه حفظ کرده.
چنین دیدگاهی ما را برمیگرداند به زمان ساخت شازده احتجاب ( ۱۳۵۳)، داستانی که گویی بر مبنای خاطرهی رو به زوال یک شاهزادهی قاجاری به آخر خط رسیده شکل گرفته. داستان هوشنگ گلشیری، حال و هوای یک پوسیدگی را تداعی میکند. مثل اینست به تار و پودِ پارچهای بید زده خیره شده باشیم. اقتباس سینمایی داستان، در عین سرککشی به خاطرات پراکندهی شازده احتجاب، به چهارچوب واقعگرایانهی روایی مورد نظر فیلمساز بیشتر وفادار است تا بازیهای فرمی و روایی گلشیری در داستان اصلی. فیلمِ فرمان آرا این حس را القاء میکند که داستان شازده احتجاب انگار از اصل برای سینما نوشته شده.
صحنهای در فیلم هست که استبداد و بیداد و توحشِ شاهزادهای قجری را نشان میدهد. صحنهی قتلی که سبعیتش در سینمای ایران مثالزدنی است. صحنهای که بیزاری فرمان آرای فیلمساز را از هر سلطهجویی آمرمآبانهای نشان میدهد. سکانسی که شاید نخستین سنگ بنای تفکر انتقادی او را در سالهای بعد به عنوان فیلمساز روشنفکر و فعال اجتماعی بنا گذاشت. صحنهی قتلِ عمو بزرگ به دست برادرش ( پدربزرگ، با بازی ولی الله شیراندامی) که با دقتی وسواس گونه تقطیع و تدوین شده.
عمو بزرگ به پای پدربزرگ افتاده.
- داداش بزرگ… این قبالهها… من چیزی نمی خوام… فقط اجازه بدین با زن و بچههام تو این ده…
پدربزرگ، برادرش را با لگد روی زمین میاندازد.
- خفهشو… ببندینش.
تفنگچیها مرد بخت برگشته را با طناب میبندند. در گوشه سمت چپِ تصویر، زن وسه بچهی مرد به زمین افتاده، گریان شاهد این صحنهاند. مرد بخت برگشته فریاد میزند:
- ولم کنین… ولم کنین…
نمایی از “مراد” نشسته روی ویلچر در حال بازگویی خاطره برای شازده احتجاب.
- مراد: پدربزرگ گفت که چند تا توله داری؟!
نمایی از پدربزرگ با لباس و جبهای سفید و سبیل تاب داده نشسته رو به دوربین.
- پدربزرگ: من نگفتم… میدونستم…. گفتم هیچی نشده سه تا بچه پیدا کردی بد دهاتی؟
نمایی از صحنه عمارت اربابی، جایی که مرد به زمین افتاده و پدربزرگ و گزمههایش بالای سرِ او ایستادهاند. مرد دست و پا بسته را بلند میکنند میآورند بالای مجلس، روی زمین، به پشت میخوابانند.
- مرد دست و پا بسته: داداش بزرگ… داداش بزرگ… من از مال دنیا چیزی نمیخوام… من رو ببخشین… غلط کردم.
در حین تضرعِ مرد، پدربزرگ آراسته به جبه و قبایی رسمی ، بالای سرش میرود.
- مرد (زاری کنان): داداش بزرگ… رحم کنین… به زن و بچههام رحم کنین.
پدربزرگ، بالشی را از بالای سر مرد برمیدارد.
نمایی تمام قد از مرد دست بسته در حال زاری. دستهای بستهاش را به هوا بلند کرده، به نشانهی آخرین امید به بخشش.
- داداش بزرگ جون… اونها گناهی ندارن.
شازده بزرگ بالش را برداشته…
- داداش بزرگ من رو ببخشین. غلط کردم…
پدربزرگ، بالش را روی صورت مرد دست بسته میگذارد.
- من رو ببخشین…
صدای مرد زیرِ بالش خفه میشود. پدربزرگ، بالش را صورت مرد گذاشته و روی بالش مینشیند. مرد آن زیر دست و پا میزند. نفسهای به شماره افتادهاش را میتوان شنید.
نمایی از پدربزرگ، با جبه و لباس سفید نشسته رو به دوربین.
- پیغام داده بودیم ملک و املاک، ارث پدر ما هم هست. تو یکی من هم یکی. پسر یک زنیکهی دهاتی بیسر و پا با من؟!
نمایی از شازده احتجاب در زمان حال. دستها را جمع کرده. راست ایستاده. انگار در حال شرفیابی در حضور پدربزرگ باشد و دارد چاکرانه گزارش آنچه دیده را به عرض میرساند.
- شازده احتجاب: مراد گفت وقتی حضرت والا رفته بوده “چرنویه”، این زنیکه روصیغه کرده بود. بعد هم زنیکه پیغام داده بود بچهدار شده. حضرت والا هم چند تا ده به بچه صلح کرد.
نمایی از پدربزرگ با جبه و لباس سفید نشسته رو به دوربین .
- فقط یه ماهه صیغهاش کرده بود.
نمایی از “مراد” در زمان حال در حضور شازده احتجاب.
- مراد: پدربزرگ روی بالش نشست. گفت سیگار.
نمایی از پدربزرگ نشسته روی بالش در حالی که مرد آن زیر به تقلا افتاده.پدربزرگ با تغیر فرمان میدهد:
- سیگار.
نمایی از “مراد” در حضور شازده احتجاب. بهت زده در حال تعریف آنچه شاهدش هستیم.
- – من تا اون روز ندیده بودم پدربزرگ لب به سیگار بزنه. ترس برم داشته بود شازده. دستهام میلرزید. سوارها دور تا دور اتاق وایساده بودن. من سیگار رو دادم پدربزرگ.
نمایی از پدربزرگ نشسته روی بالش روی صورت مردِ در حال تقلا. نفسهای مرد به شماره افتاده. صدای زاری زن و بچههای مرد خارج قاب. “مراد” در شکل وشمایل یک تفنگچی وارد قاب شده سیگار دست پدربزرگ میدهد. پدربزرگ سیگار را گرفته روی لب میگذارد. مرد آن زیر دارد جان میکند.
نمایی از شازده احتجاب در زمان حال. با تغیر و فریاد:
- دستهاش چی؟ خونی شده بود؟
- مراد: من ندیدم
نمایی از پدربزرگ نشسته روی بالش در حال سیگار کشیدن.
نمایی از شازده احتجاب در زمان حال. خشمگین سر “مراد” فریاد میزند:
- طناب رو محکم بسته بودن؟
- مراد: نمیدونم. ندیدم.
نمایی از پدربزرگ در حال پُک زدن به سیگار، نشسته روی بالش در حالی که مرد آخرین تقلایش را برای زنده ماندن میکند.
نمایی از شازده احتجاب. با فریاد به “مراد”:
- بچهها چی؟
- مراد: دو تا پسر بودن. یه دختر. چشمهاشون سیاهِ سیاه بود شازده.
- شازده احتجاب( با فریاد): اینا رو میدونم. بچهها چکار میکردن.
- مراد: نمیدونم. ندیدم.
نمایی از پدربزرگ در حال پُک زدن به سیگار. مرد آن زیر تمام کرده.
نمایی از شازده احتجاب. با تحکم به “مراد”:
- زنِ عمو بزرگ چی؟
- مراد: فکر میکنم گریه کرد. بعد یه هو صداش رو برید.
- شازده احتجاب( با تغیر): چشمهای بچهها رو هم بسته بودن؟
- مراد: نمیدونم. ندیدم.
شازده احتجاب سمتِ “مرادِ” نشسته روی ویلچر رفته یقهاش را گرفته تکانش میدهد.
- شازده احتجاب: مگه تو اونجا نبودی؟
- مراد: آخه من از ترس فقط پدربزرگ رو تماشا میکردم.
“مراد” این را که میگوید میزند زیر گریه. شازده احتجاب لباس مراد را رها کرده.
- شازده احتجاب( آرام): پدربزرگ چی؟
نمایی از پدربزرگ نشسته روی بالش روی صورت مرد. قربانی زیر پاهایش بیحرکت افتاده. پدربزرگ سیگار را روی دستان خشک شده و بالا مانده جسد زیر پایش خاموش میکند. صدای گریه زن وبچههای خارج قاب.پدربزرگ از روی بالش بلند میشود.
- بندازینشون تو چاه.
فرمان آرا فصلی از تاریخ معاصر ایران را در قالب قتلی از پیش برنامهریزی شده نشانمان میدهد. سبعیتِ صحنه، میزان نفرت فیلمساز از آنچه بر سرزمینش حاکم بود را به تصویر میکشد. صحنهای که زمان اکنون فیلمساز و گذشته را به هم پیوند داده تا زنده بودنِ ظلم و استبداد را سینمایی کرده باشد. فصلی دربارهی آدمهای مرده و روحهای خونریزی که کالبدی تازه برای ادامهی حیات میجویند.
۱٫از کتاب هفتاد و پنج سال به روایت بهمن فرمان آرا. به کوشش محسن آزرم. نشر چشمه. چاپ اول. پاییز ۱۳۹۹٫
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- گفتوگوی سینمایی نسلها/ نگاهی به مستند «موج نو»
- بهمن فرمانآرا: یکی از بزرگترین هنرمندان مملکت باید سلاخی بشود؟ ما کجا داریم زندگی می کنیم؟!
- نگارش فیلمنامه «داستان جاوید» آغاز شد/ سریالی از فرمانآرا در شبکه نمایش خانگی
- باشگاه آموزشهای آنلاین یونسکو برگزار میکند/ سینما از نگاه بهمن فرمانآرا
- پاسخ تند علی عباسی به «بهمن فرمانآرا»
- برشهای کوتاه/ تصاویری از هجدهمین جشنواره فیلم فجر
- گفتوگو با منوچهر محمدی: وظیفه فیلمسازان است که به جنگ خطوط قرمزی که هیچ مبنای شرعی و قانونی ندارند، بروند
- کارِ روشنفکریِ بهمن فرمانآرا
- مردی برای تمام فصول/ به بهانه تولد بهمن فرمانآرا
- کلاهم را به احترام شما بر میدارم/ به مناسبت تولد بهمن فرمانآرا
- بهمن فرمانآرا، فیلمسازی که خیال را هم واقعی میسازد/ به مناسبت تولد بهمن فرمانآرا
- عطر مرگ، بوی زندگی/ بازنمایی مفهوم مرگ در سینمای بهمن فرمان آرا
- دخترک سیدی فروش/ کوتاه درباره فیلم «دلم میخواد»
- در آستانه زادروز بهمن فرمانآرا؛ انتشار نسخه ویژه نابینایان «یک بوس کوچولو» با صدای علیرضا آرا + تیزر
- دعوت به مجلس عزاداری/ گفتوگو با احمد طالبینژاد درباره فیلم «شازده احتجاب»
نظر شما
پربازدیدترین ها
- وقتی زن تبدیل به «ناموس» میشود/ نگاهی به فیلم «خورشید آن ماه»
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- اختصاص سینماسینما/ سه فیلم ایرانی در جشنواره فیلمهای برتر سال ۲۰۲۴ مجله تله راما
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- حضورهای بین المللی فیلم کوتاه تامینا
- گلدن گلوب اعلام کرد؛ وایولا دیویس جایزه سیسیل بی دمیل ۲۰۲۵ را میگیرد
- درباره «قهوه پدری»؛ قهوه بیمزه پدری
- «کارون – اهواز» در راه مصر
- اختتامیه جشنواره «دیدار» ۱۷ دی برگزار خواهد شد
- اختصاص سینماسینما/ سه فیلم ایرانی در جشنواره فیلمهای برتر سال ۲۰۲۴ مجله تله راما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ «مجمع کاردینالها»؛ موفقیت غیرمنتظره در گیشه و جذب مخاطبان مسنتر
- مدیر شبکه نسیم توضیح داد؛ مهران مدیری، جنابخان، فرزاد حسنی و چند برنامه دیگر
- تاکید بر سمزدایی از سینما و جشنواره فجر/ علیرضا شجاع نوری: ادغام جشنوارهی ملی و جهانی فجر سیاسیکاری بود
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ جادوی «شرور»؛ داستانی از دوستی، تفاوتها و مبارزه با تبعیض
- برای پخش در سال ۲۰۲۵؛ پسر شاهرخ خان برای نتفلیکس سریال میسازد
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ «گلادیاتور ۲»؛ بازگشتی باشکوه به کُلُسیوم و سنت حماسههای سینمایی
- اعلام نامزدهای چهلمین دوره جوایز انجمن بینالمللی مستند/ محصول مشترک ایران و انگلیس در شاخه بهترین مستند کوتاه
- اصغر افضلی و انیمیشن «رابینهود» در تازهترین قسمت «صداهای ابریشمی»
- جایزه جشنواره آمریکایی به پگاه آهنگرانی رسید
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ از فرصت ثبت نام فیلمها تا داوری عوامل بخش نگاه نو
- نمایش بچه / گزارش تصویری
- اهمیت «باغ کیانوش» در سینمای کمدی زدهی این روزها
- برای بازی در فیلم «ماریا»؛ نخل صحرای پالم اسپرینگز به آنجلینا جولی اهدا میشود
- اکران فیلم علی زرنگار از اواخر آذر؛ «علت مرگ: نامعلوم» رفع توقیف شد
- مانور آمادگی همراه اول برای رویارویی با بحران؛ تمرینی برای پایداری ارتباطات
- بررسی هزینه و درآمد تولیدات ۳ سال اخیر؛ حساب کتاب فارابی جور است؟
- در اولین روزهای اکران بینالمللی؛ «گلادیاتور۲»، ۸۷ میلیون دلار فروخت
- اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم فجر معرفی شدند
- نامزدی ۲ جایزه آمریکایی برای «دوربین فرانسوی»
- «شهر خاموش» بهترین فیلم جشنواره نوستالژیا شد
- فروغ قجابگلی بهترین بازیگر جشنواره ریچموند شد
- «تگزاس ۳»؛ کمدی از نفس افتاده یا موفقیت تکراری؟
- روایتی از سه نمایشنامه از محمد مساوات روی صحنه میرود
- «کارون – اهواز» در مراکش