تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۷/۰۲ - ۰۸:۴۹ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 122119

سینماسینما، منیژه بهارلو

دیدن فیلمها به عنوان آثاری فرهنگی امری مفید است چون از درون آنها می توان برداشت هایی از جامعه را استنباط کرد، حتی اگر محتوا یا فرم اثر، در نظرگاه ما، واجد بالاترین کیفیت نباشد. اکنون نگاهی به زنان در چند فیلم در ابتدا یا انتهای اکران شان می اندازیم تا ببینیم چه تصویری از زن امروز ما نشان می دهند.

«قصر شیرین» و «قسم» زنان سنتی را نشان می دهند که چه سرپرست مرد بالاسرشان باشد یا نباشد، خودشان پیش برنده خانواده و زندگی هستند. زن در فیلم نخست، به دور از همسر، به کار پرداخته و فرزندان را مدیریت می کند و این مدیریت به نحوی به رخ کشیده می شود که هر یک از فرزندان، بخش کوچکی از تلاش مادر را همراهی می کنند، چه دختر کوچک که می گوید روابط عمومی کار است و چه پسر، که کارت دریافت و پرداخت مادر در اختیار اوست. در فیلم دوم، زن علاوه بر پیگیری موضوع مرگ خواهر، نشان می دهد که با وجود حضور همسر، قدرت مدیریت خانواده و در مفهوم بزرگتر، فامیل و بستگان را دارد و آنان را دور یک موضوع، گرد آورده و تا انتهای روایت، همراه خود می کند و در انتها هم برای حفظ خانواده جمعی، واقعیت افشاشده را پذیرفته و بر ادامه زندگی متمرکز می شود. این دو زن، خانواده دارند در مفهوم عام سنتی، و تلاش شان برای پیشبرد زندگی فراتر از ظواهر زندگی مدرن است. محیط حرکت هر دو، بافت سنتی شهر و روستاست. هر دو از همسر آسیب دیده اند اما با پذیرش واقعیت، برای بهبود شرایط ادامه زندگی تلاش می کنند و کوشیده اند خانواده را سرپا نگه دارند. قدرت مادیات در هر دو دربرابر معنای خانواده و تلاش جمعی، بسیار ضعیف است.

«ایده اصلی» و اکنون «مردی بدون سایه»، دو زن شیک امروزی را نشان داده اند، با گستردگی چشم نواز در مادیات زندگی همچون مدیریت شرکتی بین المللی و فاقد خانواده سنتی یا به دور از خانواده سنتی و نیز، فراگیرنده زبانی بین المللی و امکان بکارگیری در یک شرکت بین المللی که خیلی هم زود به سفر خارج می رود و باقی ظواهر. محیط کار اولی در جزیره ای در خلیج فارس با تصاویری شیک و محیط دومی در سواحل اسپانیا. هیچ کدام توان همراهی خانوادگی ندارند، اولی که از همسر جدا شده ولی همچنان با او مثل یک شریک کاری و دوست رفتار می کند و دومی هم که فقط در صدد جلو رفتن در کارش به نیت مشارکت در امور مادی زندگی است و ناخواسته خود را در اقداماتی انفرادی گرفتار کرده و جمع خانواده را دچار تنش می کند. به عبارتی، نمی توانند در مفهوم خانواده ریشه بدوانند و آن را اصل بگیرند. از اولی هیچ عضو خانوادگی مؤثر در داستان نداریم و از دومی هم فقط مادری وجود دارد که بیشتر مدافع وضعیت حرکت انفرادی است تا مساعد جمع کردن وضعیت متلاشی کننده خانواده. در هر دو مشخص است که رسیدن به مکنت مادی، این اختیار و اندیشه را جاری کرده که می توان به خود متکی بود و از همسر جدا شد یا اینکه بدون تلاش برای رفع شبهه، همسر را رها کرد. ما نمی دانیم که ثروت و امکانات چشم نواز زندگی بر چه مبنایی تأمین شده است؟ آیا صرف کارمند بودن همسر در دومی و مستند اداری ساختن، قدرت تأمین آن زندگی و حتی تأمین فراغتی که بتوان زبانی خاص چون اسپانیولی را آموخت، دارد؟ در اولی هم که زن، بسیار متمکن است اما چگونه این ثروت جمع شده است؟

اکنون این چهار تصویر دربرابر تماشاگر در اکران عمومی قرار گرفته است. برداشت ساده و عام چه خواهد بود؟ دو برداشت سنتی و جمعی مقبول می افتد یا دو برداشت مدرن و فردی؟ آیا خانواده داشتن مانع تحول مادی است و برای رسیدن به زیست سرخوشانه، باید از خانواده گذشت؟ کدام برای جامعه ایرانی موسوم به جامعه درحال گذر از سنت به مدرنیته یا آشفته در میان این قطب سنت و مدرنیته، اولویت دارد؟ درک معنایی کدام زن معقول تر می نماید؟ و پرسش ها و گزاره های دیگر.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها