تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۱۱/۱۴ - ۱۷:۱۵ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 130047

سینماسینما، شادی حاجی مشهدی

تومان پس از فیلم های سوگ و بهمن، سومین تجربه بلند مرتضی فرشباف است. او اکنون اعتماد به نفس و مهارت کافی را برای ورود به عرصه های پیچیده تر کارگردانی و فیلمسازی پیدا کرده است. تومان اما در عین جسارت و خلاقیت از نوعی آشفتگی رنج می برد.
لحن قصه و شخصیت پردازی آدم ها و فضای فیلم به خودی خود برای مخاطب تازگی دارند و به کار بستن انواع تمهیدات بصری و تکنیکی این غافلگیری را نه تنها جالب بلکه بیشتر دلزده می کند.
کارگردان می خواهد در یک برگه کاغذ بی خط انبوهی از کلمات یک رمان بزرگ را بگنجاند، او نشان می دهد که می تواند و بلد است از همه امکانات سینمای ایران بهره بگیرد تا یک تصویر ساده را به پیچیده ترین شکل و حتی سینمایی تر از آنچه هست نشان دهد و این غلو بیش از حد در بروز توانمندیی های کارگردانی است، که کار را خراب می کند.
فیلم تا نیمه ریتم و تعلیق خوبی دارد، رفته رفته شخصیت ها را معرفی می کند و معمای کشف جهانش را برای بیننده طرح می کند، اما درست از نیمه به بعد به جنون “جذابیت سوژه برای خالق اثر” گرفتار می‌شود.
دوربین در فضای بیرونی موفق تر از فضاهای داخلی عمل می کند. به ویژه در فضاهای بسته دوربین روی دست کلافه و مواج است و این غوطه وری، در پلان – سکانس طولانی شرط بندی خانه چوبی از همه ملموس تراست. حرکت دایره وار و پر شتاب دوربین، به جای هیجان بخشی به حال و هوای شاد این سکانس، مخاطب را به سرگیجه و آشفتگی دچار و او را خسته می کند.
تدوین دوباره این فیلم و کاستن از پلان های اضافی اجتناب ناپذیر است، اپیزودهایی که به نام فصول سال در فیلم نامگذاری شده اند بیش از آنکه متاثر از فضایی باشد که به سیر قهقرایی قهرمان فیلم می پردازند، موقعیت های تکراری داوود و رفقایش را در مکان و زمانی که به آن گرفتار آمده اند نشان می دهد. گویی در نیمه دوم فیلم با انبوه پلان هایی روبرو هستیم که عملا با یک روند دایره وار بر فرو غلتیدن داوود و دوستش عزیز در باتلاق قمار تاکید داشته و با یک لوپ قابل پیش بینی، بیننده را در انتظار پایان زودرس فیلم می گذارد.
ردپا های بسیاری از فیلم های تارانتینو و سادربرگ و فیلم های تریلر و شاخص هالیوددی در تومان وجود دارند که به ویژه برای مخاطبان سمج سینما حاوی اشارات و شباهت های بسیار است. حتی صحنه ی در آوردن دندان داوود هم ما را به یاد فیلم رگ خواب حمید نعمت الله می اندازد.
فرجام قهرمان قصه، در فیلم تومان به دست خود او رقم می‌خورد، قدرتی که روزی با امید و رویا پیدا شده بود، از درون موجب اضمحلال و انزوای تدریجی او می‌شود.
برای داوودِ همیشه پیروز، لذت بازی با اعداد، گویی رفته رفته رنگ می بازد و او که حالا به نفرین قمار گرفتار آمده، آرامش را نه در هم نشینی با یار و مِی و رفیق و پول، بلکه در خزیدن به پستوی تنگ و کوچک زیر طاقی اش می یابد.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها