تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۹/۲۳ - ۱۸:۱۷ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 127053

سینماسینما، سحر عصرآزاد

مستند «خسوف» ساخته محسن استادعلی به تردیدها و دودلی های مستندسازی؛ مسعود زارعیان می پردازد که با وجود طی کردن دوره طلبگی هنوز در ملبس شدن تردید دارد و همین تردیدها موجب مشکلاتی بین او و همسرش شده است.

استادعلی بعد از ساخت چندین مستند اجتماعی ملتهب این بار سراغ موضوعی رفته که با کارنامه او همخوانی چندانی ندارد. به گفته بهتر این سوژه است که سراغ او رفته؛ چراکه به نظر می آید زارعیان با ایده پرداختن به زندگی شخصی اش سراغ او رفته که مستندسازی در ژانری متفاوت است و ترکیب آنها چه بسا دور از انتظار باشد.

همین ترکیب غیر قابل پیش بینی است که باعث شده موضوع این مستند که تازگی چندانی ندارد و به عنوان مثال در فیلم «زیر نور ماه» هم محور کار قرار گرفته، منجر به نتیجه ای تازه و منحصر به فرد شود.

بسط تردیدهای زارعیان در این مستند؛ به عنوان طلبه ای که به واسطه مشکلات موجود، بازخورد روحانیت در جامعه و بخصوص گرایش به سینما، در پوشیدن لباس روحانی تردید دارد، از زاویه نگاه استادعلی در چند جهت مختلف و کاربردی بسط یافته است.

وجه اول نگاهی به بازخورد روحانیت در جامعه از زبان خودشان است که فیلمساز با انتخاب دو روحانی که یکی سرخورده از ملبس شدن و دیگری قائل به خوانش مدرن از روحانیت در عصر حاضر است، مخاطب را از دریچه ای جدید با تردیدهای زارعیان مواجه می کند.

از سوی دیگر عشق به سینما و تناقضی وجود دارد که از نگاه زارعیان بین گرایش به هنر هفتم و شأن روحانی وجود دارد و او را در معرض موقعیت هایی قرار می دهد که با این جایگاه تضاد دارد. همانطور که به روحانی مدرن هم این نقد را وارد می کند که کارهایی همچون تقلید صدا و … با شأنش همخوانی ندارد.

اما سومین و مهمترین وجه که مسیر تردیدهای زارعیان را منحصر به فرد و عمیق تر می کند؛ مواجهه دو زن زندگی اش با این قضیه است که هر یک به شیوه خود او را در این برزخ تردید معلق تر از پیش می کنند.

مادری که سالن آرایش دارد و به واسطه ارتباط نزدیک با مردم (زنان) درددل های آنها را به گوش پسرش می رساند؛ اینکه مردم مسبب بدبختی های خود، جامعه و کشورشان را روحانیت می دانند و آنها را لعن و نفرین می کنند. مادری که از تقدیر ناگزیر پسرش در تشویق و نگرانی است و با اینکه بغضش می ترکد باز برای عاقبت بخیری او در مسیرش دعا می کند.

کاراکتر همسر در سویه دیگر این موازنه قرار دارد؛ زنی که همواره یک سرزنش درونی را نثار تردیدهای شوهرش می کند. مردی که او را پیغمبر خود می دانسته اما به واسطه تردیدهایش، حالا زن به خودش هم شک کرده و از استیصال موقعیتی که به سختی می توان تشریح کرد؛ موقعیتی که در توصیف او نه دنیایش را دارد نه آخرت، در حال فاصله گرفتن از خورشید زندگی خود است. باز هم بغضی که می ترکد و این بار معلوم نیست او برای خود مویه می کند یا شوهرش؟!

تجمیع این سه سویه در کنار هم باعث شده تردیدهای زارعیان فراتر از مسئله مفید بودن یا نبودن در لباس روحانیت؛ به شأنیت این قشر در جامعه امروز و بخصوص جایگاه روحانی از نگاه همسر بپردازد و در این میان سینما را به عنوان معشوقی به تصویر بکشد که چالش کاراکتر محوری را چندجانبه تر جلوه می دهد.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها