تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۷/۰۱ - ۲۰:۱۲ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 142847

سینماسینما، زهرا مشتاق

نغمه های عرب (Arab Blues) ؛ ساده، روان، بامزه. قصه فیلم در تونس می گذرد. تونس بعد از بهار عربی. بهارهای ناموفقی که ظاهرا هیچ تاثیری بر فرهنگ و رشد شخصیتی و فکری مردمان خود نداشته است.

سلما یک روانکاو است که بعد از سالیان دراز به کشوری که در کودکی آن را ترک کرده بازمی گردد تا یک مطب دایر کند. اما از نگاه دیگران او بیشتر یک فرانسوی است تا تونسی. فرانسوی است چون به اندازه آنها با محیط پر هرج و مرج سازگاری و انس ندارد. چون زندگی در یک فرهنگ و کشور متمدن بیش از هر چیز به او روحیه پرسش گری بخشیده است. او در جامعه ای که موطنش بوده، غریبه به نظر می رسد. چون این اندازه از مماشات و سهل انگاری را درک نمی کند. او وارد جامعه ای شده که به شکلی کلی مایل به تغییر است، اما به نظر نمی رسد تلاشی در این زمینه داشته باشند. خیلی چیزها باری به هر جهت است. مثلا سلما دست دایی اش پولی داده که برایش یک اتومبیل بخرد. ولی وقتی برای تحویل ماشین می رود، با یک وانت مانند درب و داغون مواجه می شود و هر چه با فروشنده صحبت می کند، انگار آن شخص اصلا نه متوجه است و نه برایش فرقی می کند. بقیه پول را می گیرد و خیلی خونسرد می رود.
نغمه های عرب انباشته از مواجهه های این چنینی است. مثلا در سالن آرایشگاه، وقتی در مورد کار خود با مدیر سالن صحبت می کند، او پیشنهاد می دهد بابت معرفی هر بیمار درصد بگیرد و سلما را واقعا کفری و شگفت زده می کند. اما در نهایت سلما با صفی دراز از مراجعه کننده رو به رو می شود. کسانی که می شود گفت درک روشنی از حرفه و کار یک روانکاو ندارند، ولی در عین حال می خواهند در یک رویدادی که به نظرشان مدرن و تازه به نظر می رسد؛ شرکت کنند. حساب پولشان را دارند و می خواهند زود و خوب هم نتیجه بگیرند. اما قوانینی که انگار هیچ کار مفیدی، جز دست و پا گیر بودن ندارند، به سراغ سلما هم می آیند. پلیس هایی که های دهان سلما حتی اگر چیزی بودار خورده باشد؛ آنها را حالی به حالی می کند و بعد همین پلیس ها به شکل مسخره ای موی دماغ سلما می شوند تا در این مسیر سیستم فلج و فشل اداری به سخره گرفته شود. رفت و آمد مدام سلما در اداره بهداشت تصویری از یک جامعه رها شده و کاملا بی مسئولیت است که هیچ چیز و هیچ کس در جای خود قرار ندارد. ارباب رجوع از کمترین حقوق ممکن برخوردار است. عمر و زمان و تلاش او بی معنا است. اما کارمندی که در حال خوردن غذای ظهرش است، می تواند هر چقدر که بخواهد کش دهد و وقت گذرانی کند. سلما در هر بار مراجعه به اداره بهداشت کنار ارباب رجوع مردی می نشیند که انتظار طولانی موجب شده خوابش ببرد. کارمند زن با بی خیالی تمام کشوی میزش را باز می کند و یک بغل لباس زیر زنانه در می آورد و از سلما می خواهد که چیزی خرید کند. سلما حیرت زده، حتی توانی برای گفتن هیچ کلمه ای ندارد. منشا تعجب او آگاهی است. زندگی در کشوری آزاد و متمدن است که اکنون او را چه بخواهد و چه نخواهد، دچار مقایسه می کند و همین است که او را به تحصن وامی دارد. یک تحصن موثر. وقتی به صدور مجوز مطب او توجهی نمی شود و اصلا در بوروکراسی اداری گم می شود و شخص کارمند زن به جای اموری که در وظیفه اش است به کارهای دیگری مثل سبزی پاک کردن در وقت و میز اداری مشغول می شود؛ سلما هم بیماران خود را در همان وانت قراضه پذیرش می کند. پرده ها را می کشد تا در همان خلوت کوچک بیماران خود را ملاقات و درمان کند و بازهم پلیس های وظیفه شناس از راه می رسند تا بدانند پشت پرده های کشیده شده چه فسق و فجوری در حال اتفاق است! اما در نهایت همین تحصن مثبت مقابل وزارت بهداشت، منجر به صدور مجوز مطب می شود و سلما با لبخندی رضایت آمیز راهی طبقه بالای خانه دایی جان و مطبش می شود.
در همین مسیر است که با دختردایی جوان او آشنا می شویم. دختری که نمی خواهد تسلیم جامعه قدیمی و نگاه سنتی خانواده خود و مردم باشد. او لباس امروزی به تن دارد اما سرش را با مقنعه ای سفت و سخت پوشانده است. وقتی سلما به او اعتراض می کند و مقنعه اش را بر می دارد با انبوهی از موی کوتاه و آبی صورتی رو به رو می شویم. او فقط به این دلیل حجاب رعایت می کند تا خانواده اش نبینند با موهایش چه کرده. او ازدواجی صوری ترتیب می دهد تا از شر تنگناها خلاص شود. آمال او فرانسه است. بی آنکه بداند یا حتی فهم کند که زندگی در یک کشور آزاد و مدرن نیز قواعد خاص خودش را دارد. فیلم جامعه مایل به عبوری را نشان می دهد که هنوز تا دموکراسی و رشد فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فاصله ای بسیار زیاد دارد. کشوری که حتی بهار عربی هم نتوانسته اتفاقی عمیق و ریشه دار در آن ایجاد کند.
نغمه های عرب با بازی بسیار روان گلشیفته فراهانی موفق به دریافت جایزه ویژه فیلم منتخب تماشاگران در جشنواره ونیز شد.
فیلمی به کارگردانی مانل لبیدی لابه، کارگردان زن فرانسوی تونسی که موفق به تصویر قصه ای ساده می شود؛ با زبانی که گاه به شوخی و کمدی تبدیل می شود
فیلمی با بازی هشام یعقوبی، ماجد مستورا و رمله عیاری.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها