تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۰۵ - ۱۶:۳۴ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 107180

سینماسینما، آزاده کفاشی:

«تنگه ابوقریب» روایتی است از آخرین روزهای جنگ. همان روزها که همه گمان کرده بودند کار جنگ به آخر رسیده و دیگر برمی گردند سر خانه و زندگی‌شان. واقعه ای که البته در این سال ها کمتر به آن پرداخته شده است. همیشه نور تاباندن به بخش های کمتر دیده‌شده تاریخ جذاب است. در زمان حمله ناگهانی عراقی ها به تنگه ابوقریب، نیروهای ایرانی در جزیره مجنون و جبهه شمال غرب درگیر بوده اند، یا این‌که خسته از عملیات های قبلی و به خیال به پایان رسیدن کار به مرخصی می رفتند. در چنین شرایطی عبور دشمن از تنگه ابوقریب و رسیدن به دشت عباس و بعد اشغال دزفول و اندیمشک، می توانست به منزله سقوط خوزستان و رقم خوردن پایان جنگ و یک دوره تاریخی به گونه ای دیگر باشد.

به نظر می آید که بهرام توکلی به دلیل اهمیت واقعه ای که در تنگه ابوقریب رخ داده، به سراغ آن رفته تا فیلم جنگی‌ای متفاوت با آن‌چه تا کنون ساخته شده، بسازد. ولی نکته این‌جاست که بعد از ۳۰ سال برگشتن و پرداختن به چنین ماجرایی بدون روایتی منجسم ممکن نیست. مسئله این نیست که فیلم می خواسته از درام فاصله بگیرد تا بتواند به واقعیت آن‌چه روز ۲۱ تیر سال ۶۷ رخ داده، نزدیک تر شود، که چنین اتفاقی هم نیفتاده است. انگار که حمله به تنگه ابوقریب تنها بهانه ای شده برای ساختن یک فیلم جنگی دیگر بدون آن‌که به آن تأثیرگذاری که باید، برسد. چون در اصل هیچ واقعه ای بدون شخصیت ها و آدم هایی که در دل آن حضور دارند، معنایی نمی یابد و شکل نمی گیرد. هر چند فیلم از همان ابتدا با چهار شخصیت و گفت‌وگوی آن‌ها در کنار رودخانه شروع می شود، ولی با آن‌ها ادامه نمی یابد. همان فرصت ابتدایی در کنار رودخانه و در پادگان دوکوهه که هنوز صدای توپ و گلوله هم بلند نشده، برای شخصیت‌پردازی و روایت قصه  خاص آدم ها هدر می رود و بعد یک‌باره شخصیت ها میان زمین و آسمان رها می شوند تا دوربین برای خودش سرگردان این طرف و آن طرف بچرخد و تصاویری مستندگونه از زخمی ها و مجروحان شیمیایی و زن ها و بچه های آواره بگیرد. تصاویری که بیشتر به کار برانگیختن احساسات تماشاگر در لحظه تماشای فیلم در داخل سینما می آید، نه تأثیری ماندگار که تا سال ها با ما بماند.

«تنگه ابوقریب» از درام فاصله می گیرد و چندان درگیر خرده‌روایت های آدم هایش در دل جنگ نیست. به‌راحتی می تواند یکی را رها کند و سراغ دیگری برود. آدم هایی که مانندشان را در فیلم های جنگی زیاد دیده ایم. ولی «تنگه ابوقریب» دغدغه مستند یا شبه‌مستند بودن هم ندارد. خودش سوال می پرسد و جواب می دهد. شخصیت نوجوان فیلم که از اول قرار نیست در خطر قرار گیرد و بعد قدم قدم تا خط مقدم برده می شود، به همین منظور طراحی می شود. گویی شخصیت علی در فیلمنامه گنجانده شده تا بسیاری از پرسش ها را بپرسد و زمینه را برای پاسخ ها و شعارها آماده کند. پرسش هایی مثل این‌که ما چرا شیمیایی نمی زنیم، یا شعارهایی چون هیچ جنگی برنده ندارد و در جنگ همه بازنده اند غیر از اسلحه‌فروش ها.

«تنگه ابوقریب» با توجه به واقعه نادیده ای از تاریخ که به آن پرداخته، می توانست فیلم جنگی متفاوتی باشد، اگر برای جذب مخاطب دل به بیگ پروداکشن نمی بست و به شخصیت هایش نزدیک تر می شد؛ فرصتی که از دست رفت.


منبع: ماهنامه هنروتجربه

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها