تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۵/۲۸ - ۱۷:۰۷ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 94446

به‌ناز مقدسی در شهروند نوشت : نام کاملش طیبه سیاوشی شاه عنایتی است؛ این را دو سال پیش که برای اولین بار با او تماس گرفتم به من تاکید کرد. اما حالا بعد از چند بار مصاحبه همان خانم سیاوشی می خوانمش. یکی از ١٧ زنی که  به مجلس دهم شورای اسلامی راه پیدا کرد و یکی از پرکارترین نمایندگان به حساب می آید. او اما قبل از اینکه نماینده مجلس باشد و در ساختمان بهارستان و صحن علنی مجلس حضور پیدا کند مثل همه زنان ایرانی به همسر و فرزندانش فکر می کند. سیاوشی می گوید هیچوقت دوست نداشته پای خانواده اش را به مسائل و مشکلاتش باز کند و برای او کار از محیط خانوادگی‌اش جداست. این نماینده مجلس که با رأی مردم به عنوان نماینده مجلس انتخاب شد زندگی و دغدغه های متفاوتی در زندگی شخصی‌اش دارد.  در این گفت و گو با طیبه سیاوشی درباره بخش خصوصی تر زندگی‌اش صحبت کردیم از ازدواج سنتی اش، وضعیت شغلی ٢ دختر جوانش تا تفریحات و علایقش به تئاتر و سینما تا جایی که هنوز هم عده ای او را به خاطر حجابش مورد قضاوت قرار داده اند.

چند سالتان است خانم سیاوشی و کجا متولد شده‌اید؟
من متولد هفتم خرداد ماه سال ١٣۴۵ هستم و در تجریش(شمیرانات) به دنیا آمدم.
خانم سیاوشی شما مقطع کارشناسی علوم سیاسی و کارشناسی ارشد روابط بین‌الملل خوانده‌اید. علاقه شما به سیاست از کجا می‌آید؟ منظورم این است که خانواده سیاسی داشتید یا خانواده‌تان در عرصه سیاست شغل و منصبی  دارند؟
خانواده من هم از طرف پدری و هم از طرف مادری یک خانواده کارگری، مذهبی و سنتی هستند. آنها همیشه به سیاست علاقه‌مند بودند و در یک دوره‌هایی هم در عرصه سیاست حضور داشتند؛ اما به هیچ وجه شغل و منصبی در این حوزه نداشتند. شاید بیشتر علایق و اعتقاداتشان باعث شده بود که در دوره‌های مختلف مشارکت سیاسی داشته باشند. علاقه من هم به سیاست به همین دلیل بود. به هر حال وقتی پدربزرگ و پدر و مادر از سیاست حرف بزنند، کودک هم علاقه‌مند می‌شود.
خانواده شما در چه دوره‌های تاریخی فعالیت سیاسی داشتند؟
ببینید آنها به هیچ عنوان فعالیت حزبی مستقیم نداشتند، اما تقریبا از سال ١٣٣٢ و دوران مصدق و کودتای ٢٨ مرداد به سیاست علاقه‌مند شده بودند. آن زمان من هم هنوز به دنیا نیامده بودم.(باخنده)
خانم سیاوشی همسرتان چطور؟ ایشان در عرصه سیاست فعالیت دارند؟
همسر من کارمند دولت است و در وزارت امور خارجه کار می‌کند. نمی‌دانم این شغل  یک شغل سیاسی محسوب می‌شود یا نه!
شما هم  دوره‌ای در وزارت امور خارجه فعالیت می‌کردید. با همسرتان در آن جا آشنا شدید؟
نه، پیش از فعالیت من در وزارت امور خارجه ما از طریق یک معرف با هم آشنا شدیم و ازدواجمان کاملا سنتی بود.
چند فرزند دارید؟
دو تا دختر دارم.
چند سالشان است؟
یک دخترم متولد ۶٨ است و یک دخترم ٧۴.
دخترانتان هم‌ کار می‌کنند؟
بله دخترانم هم مثل همه جوان‌های دیگر کار می‌کنند و گاهی هم در چالش تعدیل محل کار مجبور شده‌اند از کارشان بیرون بیایند و دوباره به دنبال کار بگردند. آنها هم چالش جوانان امروز را دارند و گاهی هم از حقوق‌های حداقلی و مسیر رفت و آمدشان گله می‌کنند.
شما نماینده مجلس هستید، اما می گویید دخترانتان گاهی به دنبال کار می‌گردند؛ در عرصه سیاست معمولا خانواده‌ها و اطرافیان افرادی که سمت و منصبی دارند از رانت‌های زیادی استفاده می‌کنند. راستش باور اینکه دختران یک نماینده مجلس به دنبال کار بگردند یک مقدار سخت است.
بگذارید با یک خاطره جواب سوال شما را بدهم. مدتی پیش یکی از کارمندان معمولی مجلس به من گفت خانم سیاوشی! در چند دوره‌ای که در مجلس حضور داشتم هیچکدام از نمایندگان زن فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی‌شان، هیچ آلودگی نداشته‌اند.  البته نمی‌خواهم توهین یا جسارتی به آقایان کنم ولی به هر حال ایشان معتقد بودند که زنان نماینده مجلس هیچ‌وقت به دنبال گرفتن امتیاز برای خودشان نبوده‌اند.
فرزندانتان از شما نمی‌خواهند که برایشان کار پیدا کنید یا از طرف شما جایی معرفی شوند؟
دخترانم به هیچ وجه تمایل ندارند که حتی کسی بداند مادرشان نماینده مجلس است. خیلی وقت‌ها هم وقتی در جمعی مجبور می‌شوند این موضوع را ابراز کنند برایشان خیلی سخت است و دوست ندارند دیگران فکر کنند آنها به خاطر مادرشان متمایز هستند! همیشه هم به من می‌گویند این شغل تو است و به هر حال مدتی دارد و تمام می‌شود. معمولا هم در سایت‌های کاریابی رزومه‌شان را می‌گذارند و از این طریق کار پیدا می‌کنند.
خانم سیاوشی شما در رشته علوم سیاسی و روابط بین‌الملل تحصیل کرده‌اید و در طول سال‌های فعالیت‌تان در این عرصه بیشتر به کارهای مطالعاتی و پژوهشی در وزارت امور خارجه یا فعالیت در طرح‌های فرهنگی پرداخته‌اید. اما یک دفعه تصمیم گرفتید وارد مجلس شوید. دلیل این تصمیمتان چه بود؟ منظورم این است که آدم بلندپروازی هستید یا مجلس را پلی برای رسیدن به دغدغه‌هایتان می‌دانستید؟
ببینید من یک مدتی بود که با سمن‌های مختلف که در زمینه زنان و کودکان فعالیت می‌کردند همکاری داشتم. سال ٩۴ زمانی که کمپین ثبت‌نام حداکثری زنان برای انتخابات مجلس به راه افتاد به من هم توصیه شد که ثبت‌نام کنم.
چه کسانی از شما خواستند و توصیه کردند که برای انتخابات مجلس کاندیدا شوید؟ چهره‌های سیاسی یا نزدیکان، خانواده یا همسرتان؟
من مدت کوتاهی کار رسانه‌ای کردم و عضو شورای تحریریه مجله پایتخت کهن بودم. در آن دوران هم بیشتر دوستان و همکاران رسانه‌ای بودند که به من پیشنهاد کردند برای انتخابات مجلس کاندیدا شوم.
در انتخابات این دوره مجلس شما در برابر تعداد زیادی از رقبایتان چهره چندان شناخته شده‌ای نبودید. فکر می‌کردید رأی بیاورید؟
نه واقعا! به خصوص که  بخش مهمی از انتخابات، رد شدن از فیلتر تایید صلاحیت است. بنابراین من مرحله به مرحله فکر می‌کردم تا ببینم به چه مرحله‌ای می‌رسم.
خانم سیاوشی یک اتفاقی که برای خیلی از زن‌های جامعه می‌افتد این است که وقتی از یک حد یا جایگاهی بالاتر می‌روند همسرانشان چندان روی خوشی به آنها نشان نمی‌دهند. به خصوص که هر دو در یک عرصه مشابه هم فعالیت داشته باشند. واکنش همسرتان نسبت به حضور شما در مجلس شورای اسلامی چه بود؟
راستش خیلی خوب و موافق بودند؛ خیلی هم به این مسأله ورود نکردند و حساسیتی روی این قضیه نداشتند. هیچ محدودیت و ممنوعیتی در عرصه سیاست نه از طرف همسرم و نه خانواده‌ام برای من وجود ندارد.
یک عادت یا فرهنگی که در بعضی خانواده‌ها وجود دارد دخالت کردن در امور یکدیگر است. ببخشید که رُک می‌پرسم اما می‌خواهم بدانم در خانواده شما هم پیش می‌آید که همسر یا  فرزندانتان به شما بگویند باید این کار را در مجلس انجام می‌دادی یا فلان حرف را می‌زدی؟
شاید برای خیلی‌ها قابل باور نباشد، اما زمان انتخابات خیلی از نزدیکانم آمدند و کمک کردند اما بعد که رأی آوردم و وارد مجلس شدم به هیچ وجه کسی دخالتی در کارم نداشته است. با این حال گاهی اگر فکر کنند موردی وجود دارد که من باید در جریان باشم یا نظرشان درباره یک موضوع موثر است با من مطرح می‌کنند. همسرم همیشه کار خودش را کرده و بچه‌هایم هم راه خودشان را رفته‌اند، اگر بخواهم عامیانه بگویم کسی به کار من کاری ندارد! (باخنده)
شما از آن همسران و مادرانی هستید که شغلشان از خانه کاملا از هم جداست؟
بله دقیقا. برای من حریم خانوادگی‌ام خیلی مقدس است و هیچ‌وقت سعی نمی‌کنم مشکلات کارم را به خانه بیاورم و همسر و بچه‌هایم را درگیراین مسائل کنم. همیشه به این فکر کردم که کار من نباید آسیبی به زندگی خانواده‌ام بزند و آنها باید زندگی خودشان را بکنند و من هم زندگی خودم را. بنابراین مسائل کاری‌ام از خانواده کاملا جداست.

اگر قضاوت نشوم، تئاتر بهترین تفریح من است

به عنوان یک نماینده مجلس درگیری‌های کاری و دغدغه‌های سیاسی و اجتماعی وقت زیادی از زندگی شما را می‌گیرند اما به هر حال قطعا شما وقتی را هم برای تفریح اختصاص می‌دهید.
راستش چند وقت پیش رفته بودم مجله نماینده برای مصاحبه و آنجا به من گفتند که ما می‌دانیم که شما خیلی اهل تئاتر هستید اما چرا جایی از این موضوع حرف نمی‌زنید. گفتم راستش یکی دو بار در این مورد حرف زدم و واکنش‌ها خیلی شدید و عجیب بود. نمی‌دانم چرا مردم این عرصه‌های فرهنگی را خیلی لوکس می‌دانند و نمی‌توانند این تفریح را بپذیرند.
به هر حال از پاسخ شما مشخص شد که از علاقه‌مندان به تئاتر هستید.
بله؛ اگر فرصتی پیدا کنم به تماشای تئاتر می‌روم.
خانم سیاوشی خیلی از کارمندان دولت به برنامه‌های مختلف فرهنگی دعوت می‌شوند. شما خودتان تئاتر‌ها را انتخاب می‌کنید و بلیت می‌خرید یا به خاطر علاقه‌ای که به این حوزه دارید، جزو میهمانان ویژه دعوت می‌شوید؟
بعضی وقت‌ها به تئاترهایی با موضوع زنان و آسیب‌های اجتماعی دعوت می‌شوم اما خیلی اوقات بلیت تهیه می‌کنیم و خانوادگی به تماشای تئاتر می‌رویم؛ البته خیلی کم به سینما هم می‌رویم. راستش خیلی وقت‌ها هم دوست ندارم وی‌آی‌پی‌نشین‌باشم و دوست دارم بین‌ مردم بنشینم اما به ‌هر حال وقتی دعوت می‌شویم، صندلی ما مشخص است.
چه روزی از هفته را به تفریح اختصاص می‌دهید؟
معمولا بعدازظهر روزهای جمعه را.
سلیقه تئاتری شما چطور است؟ چه سبکی در تئاتر را بیشتر می‌پسندید؟
من به حوزه آسیب‌های اجتماعی علاقه بیشتری دارم و معمولا هم قبل از اینکه تئاتری را برای تماشا انتخاب کنم، موضوع و نقدهایش را می‌خوانم.
تلویزیون می‌بینید؟
راستش خیلی کم؛ فقط گاهی اوقات بعضی از فیلم‌هایش را می‌بینم.
اهل کتاب‌خواندن هستید؟
بله؛ بیشتر رمان یا کتاب خاطرات چهره‌های سیاسی را می‌خوانم.
برای خواندن کتاب‌هایی از خاطرات شخصیت‌های سیاسی کدام چهره‌ها برای شما جذاب‌تر هستند؟
بیشتر زندگی سیاسی چهره‌ها برای من مهم است تا اینکه بخواهم به خاطر علاقه‌ام به یک چهره کتاب خاطراتشان را بخوانم؛ مثلا من کتاب خاطرات علم را خوانده‌ام، او چهره جذابی نیست اما به‌ هر حال به نظر من چون بخشی از تاریخ است، باید خوانده شود یا کتاب خاطرات آندره گرومیکو، وزیر امور خارجه اتحاد جماهیر شوروی را خواندم. او هم مثل آقای ولایتی که مدت زیادی وزیر امور خارجه بود، مدت طولانی در شوروی وزیر امور خارجه بود و به نظر من خاطراتش جالب بود.
شما یکی از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس هستید و فکر می‌کنم وقت‌گذاشتن برای عرصه‌های فرهنگی مثل تئاتر و سینما لازمه کار شما است. همکارانتان هم برای حوزه‌های فرهنگی مثل تئاتر و سینما، بازدید از گالری‌ها و فرهنگسراها وقت می‌گذارند؟
بعضی از آقایان و خانم‌های عضو کمیسیون فرهنگی اهل سینما و فیلم هستند؛ مثلا آقای پژمانفر، نماینده مشهد بشدت سینمایی و اهل فیلم هستند و البته از زاویه دید خودشان موضوعات را تحلیل می‌کنند. به ‌هر حال در کمیسیون فرهنگی هم شدت و ضعف وجود دارد، منظورم این است که همه به یک میزان از یک حوزه فرهنگی استقبال نمی‌کنند؛ یعنی ما از یک کار فرهنگی در مسجد را ذیل وظایف و کارهایمان داریم تا رفتن به یک گالری عکس و تئاتر و سینما.

گفتند با این حجاب  به اسلامشهر نرو!
بحث روابط شما با همکارانتان در مجلس شد؛ یادم است یک‌بار خانم سلحشوری در یکی از مصاحبه‌هایشان گفته بودند که با  یکی از نماینده‌های زن ایستاده بودند و یکی از آقایان نماینده به سمتشان می‌آید و به شوخی به آنها می‌گوید که رأی شما دو خانم، اندازه یک مرد حساب می‌شود! شما به ‌عنوان یک نماینده زن  در مجلس چقدر از این مدل حرف‌هایی که بوی تبعیض جنسیتی می‌دهند، می‌شنوید؟
بله؛ اتفاقا آن موقع من در کنار خانم سلحشوری بودم اما حالا خیلی جدی نگرفتیم و حرفمان را ادامه دادیم! اما واقعیت این است که وقتی ١٧ نماینده زن در مقابل بیش از ٢٩٠ نماینده مرد قرار می‌گیرند، قاعدتا کارکردن در این فضا و محیط اجرایی و دولتی سخت خواهد بود. ضمن اینکه هنوز هم در جامعه ما یک‌سری تفکرات فرهنگی کلیشه‌ای وجود دارد و هنوز هم عده‌ای معتقدند که مگر می‌شود یک زن نماینده مجلس شود! راستش من هم هر روز یک چیزی می‌شنوم و مواردش هم موارد زیادی است.
حرف یا کنایه‌ای که از دیگران در مورد خودتان شنیده‌اید و در خاطرتان مانده، چیست؟
بحث حجاب یکی از مسائلی است که همیشه درباره من می‌گویند. چیزی که در خاطرم مانده این است که چند ‌سال پیش یک‌بار برای شرکت در یک مراسم فرهنگی به اسلامشهر رفته بودم. ما رفتیم بالای سن و وقتی پایین آمدم، متوجه شدم یکی از آقایان همکار من را که یک خانم بود به حرف گرفته است و به من نگاه می‌کنند! بعدا آن خانم به من گفتند که ایشان گفته‌اند که خوب است که وقتی این خانم می‌آید اینجا یک چادر سرش کند! راستش وقتی این را شنیدم، متوجه نشدم که اسلامشهر چه تفاوتی با مناطق دیگر تهران دارد که باید حجابم تغییر می‌کرد! در حالی ‌که من بعدها هم به همین صورت به اسلامشهر رفتم و هیچ مسأله‌ای هم برایم پیش نیامد.
حجاب شما همیشه کامل است و فقط ممکن است مثلا یک روسری رنگی سرتان کنید. جالب است که وقتی یک زن وارد فضای مردانه سیاست می‌شود، حجابش بیشتر از زنانی که در جامعه و دور و اطرافشان می‌بینند، زیر ذره‌بین قرار می‌گیرد!
متاسفانه ذهن عده‌ای به این جمع‌بندی نرسیده است. همه ما هر روز بیش از ٧٠‌درصد جامعه زنانی را که در خیابان می‌بینیم با مانتو و روسری هستند؛ اما عده‌ای در محیط‌های کاری هنوز هم نمی‌توانند بپذیرند که طرز پوشش یک زن می‌تواند مقداری با فضایی که در ذهنشان ترسیم کرده‌اند متفاوت باشد! ببینید بر طبق قوانین و مقررات ما هیچ جایی تعریف نشده است که نمایندگان زن مجلس الزاما باید حجاب چادر داشته باشند. من به حجاب معتقد هستم ولی ترجیح دادم که این نوع حجاب را انتخاب کنم. متاسفانه هنوز هم مردم براساس ظاهر مورد قضاوت قرار می‌گیرند.
خانم سیاوشی چه نوع روحیه و شخصیتی دارید؟ منظورم این است که در برابر موضوعات تلخ و ناراحت‌کننده چه حالی به شما دست می‌دهد؟ گریه می‌کنید؟
شاید یک‌بار از اختیارم خارج شده و من هم همان لحظه گریه کرده‌ام! ولی به غیر از این یک‌بار همیشه خودم را کنترل می‌کنم و بعد می‌آیم خانه و در تنهایی می‌نشینم و گریه‌هایم را می‌کنم. بنابراین در جمع هیچ‌وقت گریه نمی‌کنم ضمن اینکه وظیفه من اصلا گریه‌کردن نیست!(باخنده). وظیفه من این است که اگر کاری از دستم برمی‌آید، کمک کنم.
شما از کودکی با سیاست آشنا شدید، در دوران جوانی رشته علوم سیاسی را برای ادامه تحصیل انتخاب کردید و در همه سال‌هایی که کار می‌کنید، هم شغلتان با سیاست و دولت عجین بوده است. بنابراین شما، سیاست و چاکرا‌ها و آدم‌هایش را بیشتر از هر فرد عادی لمس کرده‌اید. آخرین سوال من از شما این است که کدام شخصیت سیاسی مورد علاقه شما است؟
شخصیت‌های زیادی بوده‌اند اما اینکه الزاما بخواهم اسم یک نفر را ببرم، بهتر است این کار را نکنم؛ چون ممکن است براساس این موضوع عده‌ای بخواهند من و تمایلات سیاسی‌ام  را ارزیابی کنند! ولی به ‌هر حال خیلی‌ها در عرصه ایران زحمت کشیده‌اند مثلا ما هیچ‌وقت نمی‌توانیم امیرکبیر را فراموش کنیم. در ذهن همه ایرانی‌ها این شخصیت وجود دارد و به نظر من شرایط فعلی ایران هم نیاز به امیرکبیرها دارد. اینکه می‌گویم امیرکبیرها به این دلیل است که واقعا در این شرایط یک نفر نمی‌تواند معجزه کند و قاعدتا باید یک عزم جمعی برای حل‌وفصل مشکلات وجود داشته باشد.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها