تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۹/۳۰ - ۱۱:۳۹ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 7915

فیلم «فصل هرس»، به کارگردانی لقمان خالدی، یکی از فیلم‌های مطرح نهمین جشنواره فیلم «سینما حقیقت» بود که توانست در بخش ملی جشنواره در سه رشته بهترین کارگردانی فیلم مستند بلند، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نامزد دریافت جایزه شود و نهایتا شب گذشته در اختتامیه این جشنواره با دست پُر به خانه رود. داستان فیلم درباره مردی است به نام «قاسم تک‌دهقان» که ادعا می‌کند داروی سرطان را کشف کرده و به دنبال ثبت آن است؛ اما نگرانی زیادی از دزدیده‌شدن فرمول این دارو دارد، به‌همین‌دلیل دنبال فردی معتمد برای ثبت این فرمول است.

به گزارش سینماسینما؛ به همین مناسبت، با لقمان خالدی درباره این فیلم گفت‌وگو کردیم.

‌به نظر می‌رسد فیلم «فصل هرس» بیش از اینکه بخواهد جامعه و بی‌اعتمادی موجود درآن را به تصویر بکشد، مستند پرتره درباره آقای تک‌دهقان است. از ابتدا روی این مسئله فکر کرده بودید؟
واقعیت این است من همیشه برای خودم قانونی گذاشته‌ام که وقتی فیلمی می‌سازم، اگر زمانی داستان فیلم لو برود، فیلم من جدای از آنکه همگان می‌دانند، چه چیز جدیدی برای تماشاگر خواهد داشت، آیا تماشاگر با لایه‌های عمیق‌تر آن سوژه مواجه خواهد شد؟ برای مثال موضوع این فیلم من درباره آقای قاسم تک‌دهقان است. من سعی کردم دوربین خودم را در جایی قرار دهم که تا‌به‌حال کسی این‌گونه ایشان را ندیده باشد؛ بنابراین می‌توانم بگویم خواستم هم درباره اجتماع بگویم و هم شخصیت و تلاش پرثمر آقای تک‌دهقان را به تصویر بکشم؛ بنابراین هر دو مسئله در فیلم وجود دارد؛ چراکه هدفم این بود تأثیر فضای جامعه بر آقای تک‌دهقان و همین‌طور عکس آن، تأثیر ایشان بر اجتماع پیرامونش را به نمایش بگذارم.
‌ البته با توجه به آنچه در فیلم شما گذشت، به‌نظر می‌رسد ورای واکاوی اجتماع در فیلم هم وجود دارد، شخصیت آقای تک‌دهقان برجسته شده است. ضمن اینکه فیلم‌ساز همیشه آگاهانه و ریاضی‌وار همه مسائل را در فیلمش در نظر نمی‌گیرد، بلکه ناخودآگاهش منبع الهام اوست که نکته مهمی است. حتما شما هم ناخودآگاه به این سمت کشیده شدید. نظرتان چیست؟
از حرف خودتان استفاده می‌کنم که شاید این ناخودآگاه در فیلم من هم تأثیر گذاشته و چنان شده که شما می‌گویید؛ بنابراین خوشحال می‌شوم منتقدان به وجوهی از فیلم اشاره می‌کنند که برایم تازگی دارد؛ اما آگاهانه روی این مسئله تأکید داشتم که این آدم را درست تصویر کنم؛ برای مثال قصدم در مهندسی درام که به‌وسیله تدوین به‌وجود آمد این بود که از دل واقعیت زندگی آقای تک‌دهقان، مسائل را بازتعریف کنم. گاهی اوقات پیش‌آمده فیلم‌سازی نگاه خود را بر سوژه تحمیل می‌کند، در‌صورتی‌که واقعیت چیز دیگری است؛ اما من سعی کردم از خود شخصیت آقای تک‌دهقان در فیلم بهره بگیرم. نکته جالب برای خودم این بود که وقتی ایشان فیلم را دیدند، خودشان تعجب کردند؛ چراکه کشفی از شخصیت خودشان را در «فصل هرس» دیدند که برای‌شان جذاب بود.
چرا در جایی از فیلم در نقش منتقد حضور پیدا می‌کنید و به آقای تک‌دهقان می‌گویید که ممکن است تمام حرف شما هم درباره تأثیرات داروی کشف سرطان درست نباشد؟
من تلاش کردم قضاوت نکنم. همه در فیلم متوجه می‌شویم که ایشان داروی ضد سرطان را کشف کردند؛ ولی هنوز به ثبت نرسیده است. ضمنا چنین سؤالاتی را اطرافیان هم از او می‌پرسند؛ اما درنهایت بگویم که من خودم به دنبال مسئله دارو به آن معنا نبودم؛ بلکه من به بهانه دارو سعی کردم به تلاش‌های آقای تک‌دهقان و واکنش جامعه و متولیان مسئله مورد‌نظر آقای تک‌دهقان بپردازم و اینکه چرا جامعه ما این‌گونه شده. اینکه سرطان مهلک‌تری در جامعه‌مان وجود دارد به نام بی‌اعتمادی!
یکی از مسائل فیلم، رازآمیزبودن آن است. بالاخره فرمول داروی کشف سرطان سربه‌مهر باقی ماند. ضمن اینکه به‌نظر می‌رسید که شخصیت اصلی همچنان ناشناخته است. تحلیل‌تان چیست؟
خب آقای تک‌دهقان در این مسیر خیلی زحمت کشیدند. حدود ١١ سال وقت گذاشتند و خیلی جاها به‌تنهایی سختی‌ها و مشکلات را به دوش کشیدند؛ بنابراین به‌تصویرکشیدن و بازگوکردن همه مسائل به این راحتی نیست. من فقط خواستم تلاش‌های ایشان را در این مسیر یادآور شوم.
اصلا چرا مسئله سرطان و داروی رهایی از آن برای‌تان مهم بود؟
واقعیت این است که من دو نفر از عزیزانم را به دلیل بیماری سرطان از دست دادم. سرطان نه‌تنها مشکل من و ما، بلکه مشکل جهانی است. اصلا دوست داشتم با سرطان رخ‌به‌رخ شوم. در حقیقت دغدغه‌های درونی من و آقای تک‌دهقان در یک جایی به هم پیوند خورد؛ یعنی بعد از جست‌وجوهایم، ناگهان با آقای تک‌دهقان آشنا شدم.
‌آقای تک‌دهقان با وجود بی‌اعتمادی‌اش، چگونه به شما اعتماد کرد و اجازه داد که درباره‌اش فیلم بسازید؟
سؤال بسیار خوبی است. واقعا کار سختی بود. من حدود دو ماه با ایشان، تقریبا هر روز، دیدار داشتم. ضمنا ایشان بسیار باهوش هستند. درباره من تحقیق کردند. فیلم قبلی‌ام را دیدند؛ حتی عکس‌های من را در اینترنت جست‌وجو کردند و به من گفتند عکس‌هایت از خودت جوان‌ترند! درباره فیلم قبلی من «کمی بالاتر» که داستانش درباره رفتگری بود که رمان می‌نوشت شنیده بود که بعد از فیلم سرنوشت شخصیت داستان عوض شده و الان در کتاب‌فروشی کار می‌کند. از این حرکت خوشش آمده بود.
‌ پس بالاخره سینما پیروز شد؟
خب دوربین می‌تواند اتفاقات فوق‌العاده‌ای را در زندگی آدم‌ها رقم بزند.

منیع: شرق

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها