تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۳/۱۹ - ۱۱:۰۳ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 157028

سینماسینما، حسن حقیقی

دستی که بر سر و روی سریال ستایش بکشیم می‌شود یاور. پدر بازاری، حکمران و مدعی، پسر تحقیر شده و خیانت‌کار و نوه همراه و تعدادی افراد مطیع اما ناراضی و روایتی با چاشنی معمایی از جنس قتل که قواره کشف و شهودش را در اندازه یک ماهه رمضان گرفته اند، نه احتیاج قصه. این چکیده‌ای از سریال یاور است که با عناصر سریال ستایش نقاط اشتراک و متقارن زیاد دارد، با این تفاوت که شخصیت اصلی از فردوس به یاور تغییر نام داده و به ناچار و بر حسب زمانه اندکی نگاهش به‌روز شده است و با توجه به نامگذاری سریال از روی نام او، گویا قرار است شخصیت الگو و معیار اثر و همچنین بازتاب دهنده مفهوم نامش باشد. حال اینکه اگر کمک به آن مرد پناه آورده به رستوران را فاکتور بگیریم، او خیلی یاور و پناه اطرفیانش نیست. نه یاور روحی، نه معنوی و حتی مالی، کارگران رستورانش نیز حکم زیردستان بله قربان‌گویی را دارند که از سر ناچاری و نداری باید احترامش را حفظ کنند. یاور پاک‌دست است و حلال‌خور ولی در مقام دانای کل به این و آن امر و نهی می‌کند و قرار است تنها حرف و سخن او مهر تاییدی باشد بر درست و غلط هر چیزی. سریال در امتداد همین نگاه برای یاور دنبال گوش‌های شنواست تا مانند یک خردمند و یک پیر سرد و گرم چشیده مدام در پی نصیحت کردن باشد و به هر بهانه ای شخصیت‌هایش را گرد یاور قصه جمع می‌کند تا آنها را پند و اندرزی دهد و البته ما را. در این باب کاملا خود برتربین و متکلم وحده عمل می‌کند و راه را به هر گفتگو و پرسش و پاسخی می بندد. یاور نباید و نمی تواند الگوی خوبی باشد و اصرار سریال در ارجمند پنداری‌اش سوال برانگیز است. یاور دچار کبر و غرور، در پی تحقیر زمین و زمان است و در نزد اطرافیانش نه احترامی واقعی که از سر اجبار دارد. پسرش، سرخورده از او و جایگاهش که حتی نزد فرزندانش وجاهت لازم را ندارد، ناامید راه نجات را در بیراهه می جوید و نوه نیز تحصیل و گرفتن مدرک را با اضطراب توقع و انتظار پدربزرگ به عنوان فرمانده دارد به انجام می‌رساند و خیلی غیرمنصفانه نیست اگر بگوییم قاتل اصلی خود یاور است که با فشارهای بی‌جا به نوه و ایجاد ترس در نگرفتن هر چه زودتر مدرک در واقع به شکلی غیرمستقیم بنیانگذار قتل رفیقش می‌شود. این‌که در نهایت مدرک لیسانس رشته حقوق نوه‌اش قرار است کمک حال او در رستوران باشد یا در دفاع از حقوق او در انتخابات چند سال یک‌بار صنفش مورد استفاده قرار بگیرد بر ما پوشیده می‌ماند. سریال شاید در خیالش جایگاه، شخصیت و سیر و سلوک یاور را از گزند تزلزل و فروپاشی در امان نگاه داشته، اما احتمالا ناخواسته و در مسیر روایت با ما صادق بوده که واقعیتی پراشتباه از شخصیت او ترسیم کرده، و صرفا در نتیجه گیری نخواسته آن‌را گردن بگیرد و به آن اقرار کند. از طرفی ضعف در شخصیت‌پردازی یاور و بلاتکلیفی‌اش تا قسمت‌های میانی حتی صدماتی به مابقی شخصیت ها وارد کرده تا جایی‌که مثلا میان باور حرف‌های یاور درباره بدذاتی پسر نیوندی یا راستی رفاقتش معلق می‌مانیم و نمی‌دانیم با کدام همذات پنداری کنیم.
از این منظر که بگذریم بخش داستانی و معمایی پیرامون موضوع قتل نیز پراشکال است و چنگی به دل نمی‌زند. مورد سوال برانگیز در این باب، اتهام زنی و رفع اتهام نوبتی هر کدام از متهمین در ماجرای قتل است که هیچ‌کدام وسط بازجویی دیگری نمی‌پرد و تقدم و تاخر در مظنونین نیز مطابق دلخواه فیلمنامه صورت گرفته است و در ضمن تلاش کرده تداخل اتهامی انجام نگیرد. از پسر یاور شروع می‌کند و راننده آژانس را تا زمان رفع اتهام از پسر، وارد ماجرا نمی‌کند و این‌را تا یافتن متهم اصلی ادامه می‌دهد و بدتر این‌که به جای اعتراف گرفتن و مواجه کردنمان با واقعیت، وقت زیادی را صرف ارائه تصویری از تشویش‌های دروغین مظنونین و غیرمتهمین برای فریب دادن ما می‌کند تا برای ساخت سی قسمت سریال، قصه کم نیاورد. حال این‌که تصویر دست به دست شده در فضای مجازی از وجود دوربین در دانشگاه تقریبا کشف و شهود را زیر سوال برد و طبق درخواست نویسنده ما مثل آدم‌هایی که شتر دیدیم، ندیدیم عمل کردیم و با تصور وقوع اتفاقات سریال در یک زمان خیالی که هنوز دانشگاه‌ها به دوربین مجهز نبودند سریال را دنبال کردیم. یعنی یک فرد یا مردی نبود در گروه که این موضوع را تذکر دهد؟!
با اغماض، قابل تامل‌ترین وجه سریال را شاید بتوان تلاشش برای احیا و نمایش معنی واقعی رفیق و رفاقت عنوان کرد و اغراق‌هایش را نادیده گرفت و باور کرد امکان تجلی‌اش را در همین زمانه و در افراد نسل جدید که همیشه در معرض بیشترین انتقادها در این باب و از مد افتادنش در میان امروزی‌هاست.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها