تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۲/۱۵ - ۱۲:۲۲ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 111689

سینماسینما، ایلیا محمدی‌نیا

«یه وا» به کارگردانی آناهید آباد فیلم گرمی است، از آن دست آثاری که به‌رغم فیلمنامه کم‌جانی که دارد، مخاطب را با خود همراه می‌سازد، که البته بخش مهمی از این موفقیت را مرهون بازی‌های استاندارد بازیگران و فضاسازی خوب و البته کاراکتر یه وا در فیلم است؛ زنی که متهم به قتل همسرش است و برای مراقبت از دختر خردسالش تلاش می‌کند همه موانع پیش رو ولو قانونی را به نحوی از پیش رو بردارد.

فیلمنامه لاغر

فیلم «یه وا» فیلمنامه لاغر و کم جانی دارد… بازگشت و به عبارتی فرار یه وا به یک روستای مرزی که زمانی در آن به عنوان پزشک در جنگ حضور داشته، به همراه دخترش شروع خوبی را در شکل‌گیری درامی به‌قاعده در داستان فیلم به نحوی که مخاطبش را تا انتها با خود همراه سازد، نوید می‌دهد، اما با ورود او به روستا گویی قصه‌گویی در فیلم فراموش می‌شود. دیگر قصه‌ای جان‌دارکه پیش‌برنده داستان باشد، شکل نمی‌گیرد. آن‌چه هست، داستانک‌هایی است که صرفا کارکردی برای بالا بردن زمان فیلم دارند و پیش‌برنده قصه یا مکمل آن محسوب نمی‌شوند.

گره‌افکنی و گره‌گشایی‌های فیلم در مورد شخصیت یه وا به‌خوبی در سراسر فیلم تعمیم پیدا می‌کند، درنتیجه این امر باعث می‌شود آخرین دقایق فیلم مخاطب با کاراکتر یه وا همراه شود. که البته این امر بیشتر از آن‌که ناشی از قصه فیلم باشد، برآمده از کاراکتر جذاب و مرموز یه وا است. اما هم‌چنان که بالاتر اشاره داشتم، مشکل اصلی فیلم فیلمنامه کم‌جان آن است که خرده‌داستان‌ها در آن کمکی به پیشبرد قصه اصلی نمی‌کنند. در واقع از یک جایی به بعد درامی در فیلم شکل نمی‌گیرد که موتور محرک داستان باشد. تلاش کارگردان برای ایجاد موقعیت‌هایی چون فصل طولانی مرگ دیوید و خاک‌سپاری او یا حضور یه وا در مدرسه به عنوان معلم منتج به ایجاد خرده‌داستانی در فیلم که کامل‌کننده داستان اصلی باشد، نمی‌شود، چراکه بار دراماتیک چندانی ندارند و درنتیجه کمکی هم به پیشبرد قصه فیلم نمی‌کنند.

به جز داستان آنا و ابراز عشق کم‌رنگ شاهن به یه وا خرده داستان قابل تاملی در فیلم وجود ندارد. داستان آنا یاد‌آور زندگی گذشته یه وا است. اگر یه وا در جوانی در مواجهه با یادگار عشق آشوت بعد مرگش که ناشی از جراحت‌های جنگ بود، در آن روستای مرزی برای حفظ میراثش تن به ازدواجی ناخواسته با ورویر می‌دهد، نه از سر عشق، که از سر نگرانی حرف‌های مردم بود. او عشق را قربانی کرد که یادگار عشق ابدی‌اش را حفظ کند؛ غافل از این‌که این کار هزینه‌ای سخت برای او دارد. آن‌قدر سخت که ممکن است دخترش را به‌ناچار به واسطه قانون به پدر و مادر ورویر بدهد؛ ورویری که یه وا هیچ‌گاه نتوانست عاشقش باشد. حال او همان‌جا در همان روستایی که با آشوت زندگی عاشقانه‌اش را در زیر بمب و تیراندازی و جنگ آغاز کرد و همان جنگ ناخواسته شوهرش را از او گرفت، آنا را می‌بیند که برای فرار از بدنامی و حرف‌های مردم که عشقش را باور نخواهند کرد، تلاش می‌کند از آن مهلکه فرار کند. او آنا را خیلی خوب باور می‌کند، هر چند می‌داند فرار راه گریزی موقت است، اما درک می‌کند قانع کردن مردم بسیار سخت‌تر از فرار است.

کارگردانی در خدمت اتمسفر فیلمنامه

آناهید آباد در ترسیم فضایی صمیمی در روستا و هم‌چنین مبارزه سخت مردمانی که در زیر سایه جنگ و تبعات بعد آن عاشقانه کار و زندگی می‌کنند، موفق عمل می‌کند. در واقع عمده موفقیت فیلم مرهون آشنایی کارگردان با مسئله زنان تنهایی که یک تنه بار تمامی سختی‌ها و مصیبت‌های زندگی را می‌کشند و در زیر سایه جنگ آبدیده شده و زندگی می‌کنند و جغرافیای روستایی است که او با میزانسن‌های جذاب آن را چشم‌نواز می‌کند. او در فیلم نشان داد آشنایی کاملی با دورهمی‌های خانوادگی و دوستانه و مناسبات آدم‌های روستا دارد، درنتیجه به‌خوبی آیین‌ها و مناسک آن‌ها را به تصویر می‌کشد. و این خود دستاورد کمی نیست.

بازیهای استاندارد

مخاطب می‌داند عمده کسانی را که در آن روستا می‌بیند، بازیگر هستند، اما آن‌قدر فضاسازی کارگردان در ایجاد اتمسفر روستا و انتخاب بازیگران هوشمندانه است که مخاطب آن‌چه را در فیلم می‌بیند، باور می‌کند. نقش‌آفرینی بازیگر نقش یه وا در فیلم درخشان است، که شاید همین امر چشم اسفندیار فیلم هم باشد، چراکه کارگردان با تکیه فراوان به جذابیت‌های کاراکتر یه وا با بازی درخور توجه نارینه گرگوریان از فیلمنامه غفلت می‌کند.

موخره

فیلم درباره تبعات ناشی از جنگ است که چگونه در زندگی مردم در حین بروز آن و حتی در سال‌های بعد پایان جنگ اثرات گاه دردناکش وجود دارد، اما کارگردان برای این تلخی پررنگ جنگ و حواشی آن پیشنهادی انسانی دارد. چیزی که در آخرین نگاه شاهن به یه وا در جان خسته‌اش چنان رسوب می‌کند که او را مجاب می‌سازد که بماند، اگرچه ممکن است هزینه‌ای گزاف برایش در پی داشته باشد. اما می‌داند عشق ارزشش را دارد.

منبع: ماهنامه هنروتجربه

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها