ابراهیم حاتمی کیا در گفت و گو با محمد قوچانی به برخی ناگفته های سال های گذشته خود و دلایل اعتراضاتش اشاره کرده که بخش هایی از این گفت وگو را می خوانید:
* واقعیت این است که وقتی در موقعیت حرف زدن قرار می گیرم، خودسانسوری و مصلحت اندیشی نمی کنم. این رفتاری غریزی است و هیچ وقت هم نشده که قبل از سخنرانی خودم را آماده کرده باشم که مثلا فلان حرف را بزنم. در ذهنم نچیدم که وقتی پشت تریبون رفتم، یکی به نعل بزنم و یکی به میخ که در نهایت به نتیجه مطلوبی برای خودم برسم. همیشه در موقعیت و لحظه این اتفاقات رخ داده و حرفم واقعا از درونم بیرون آمده است. به همین خاطر است که گاهی خودم بعد از این حرف ها زیر فشار قرار می گیرم و حتی با خودم فکر می کنم چرا این حرف را زدم و ای کاش سکوت می کردم و اصلا به روی خودم هم نمی آوردم که از موضوعی خبر دارم و از آن ناراحت هستم. ولی نمی توانم اینطور رفتار کنم.
*حتی خیلی وقت ها پیش آمده که با این قصد به مراسمی رفته ام که اصلا صحبتی نکنم و تا می توانم از تریبون دور باشم. بعد اصرار کردهاند که فلانی مثلا چند کلمه حرف بزن و وقتی در موقعیت قرار گرفته ام بازهم همان جوشش رخ داده و حرف خودم را زده ام. اما هیچ وقت تا به امروز نشده که مانند سخنرانی یک سیاستمدار، جملات را کنار هم چیده باشم و براساس سناریویی از پیش تعیین شده، حرف زده باشم. این حرف های من است و ریشه در وجودم دارد.
* این اظهارنظرها برای من هم فشارهایی را به همراه آورد. چه در خانواده و چه در محیط بیرون گاهی از این جهت تحت فشار بودم. البته که همیشه جای این سوال برای من مطرح بوده که اگر بخشی از این حرف ها درست بوده، چطور دوستان قدیمی ما یا آنهایی که خودشان را نزدیک به این بحث ها می دانند، واکنشی نشان ندادند و ترجیح دادند سکوت کنند.
* من عادت به رفتارهای محافظه کارانه ندارم و احساس می کنم اگر قرار باشد، خودم را در ساختار رفتارهای سیاستمدارانه قرار دهم، راه نفسم بسته می شود.
* من متوجه می شوم که عده ای که رفتارهای من را می بینند تصور می کنند، از قبل حساب و کتابی انجام داده ام و کارها را طوری برنامه ریزی کرده ام که به نتیجه خاصی برسم. اما واقعیت این است که چه باور کنید و چه باور نکنید، من آدم یک لاقبای هستم که سوار موتورم می شوم و سرصحنه فیلمبرداری تا جشنواره و… می روم. واقعا هیچ وقت طی این سه دهه فیلمسازی برنامه ریزی نداشتم که مثلا حرفی بزنم که در موقعیتی دیگر این حرف برایم نتیجه ای به ارمغان بیاورد. آنچه طی دو سال گذشته هم گفتم، برآمده از همین رفتار بوده و هنوز هم گاهی وقتی حرف می زنم، احساس می کنم که اطرافیانم اذیت میشوند.
* کم کم موضوعی در ذهن من شکل گرفت. سوالم این بود که از شخصیت های نظام چه می خواهم؟ مثلا من خیلی دلم می خواست نماز جمعه بروم ولی کسی که آنجا سخنرانی می کند را دوست نداشتم و از حرف های او خوشم نمی آمد. خوب در اینجا من باید چه کنم؟ وقتی به عدالت کسی که در آنجا حرف می زند شک دارم چطور باید پشت سر او نماز بخوانم و متاسفانه از یک جایی پای من از نماز جمعه قطع شد. همیشه تریبون های رسمی حرف هایی را در مورد مسولان نظام می زدند ولی بعضی جاها هم حرف های دیگری می شنیدم که نشان می داد، اینطور که تریبون های رسمی می گویند نیست. این مفهموم مدام در سر من بود. اینکه چطور وقتی کسی را قبول ندارم باید در کنار او باشم؟ اگر در کنار او باشم رفتار غریزی من چیست؟ مثال بارزش به دوره اول احمدی نژاد مربوط است. به خودم گفتم با حضور و تفکر احمدی نژاد اصلا نمی شود کار کرد و از طرف دیگر هم نمی توانم چهار سال بیکار باشم و باید کاری انجام دهم. بنابراین سریال حلقه سبز را ساختم که سرم جای بیش از دو یا سه سال گرم باشد تا اوضاع بگذرد. همان زمان تحقیقات بادیگارد آغاز شد.
*من مثل سامورایی هستم که فقط دفاع بلد است. اینطور نیست که مثلا شخصیت من حفاظت را رها کند و برود و بقالی بزند. سامورایی در این موقعیت چه میکند؟ او که نمی رود با شمیشر در آشپزخانه پیاز خرد کند.
* اجازه می خواهم ظریف را ظریف بدانم و نه نمونه ای از تمامی مسئولان. او مختصاتی دارد بسیار شفاف، معصوم و به وقتش جنگنجو.
* امروز آنچه در من رخ داده، احوالی درونی است. منطق حاکم برکشور راه خودش را برود. من شمشیری نیستم که بشود با آن خیار پوست کند.
منبع: مهرنامه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- صداوسیما به از کرخه تا راین هم رحم نکرد!
- حاتمیکیا چرا ساخت سریال «موسی(ع)» را پذیرفت؟
- فاشیسم، آرمانگرایی و پایگاه امنِ ایدئولوژی
- یادداشت حاتمی کیا در پی درگذشت نادر طالب زاده
- چرخشهای ناگهانی/ کوتاه درباره فیلم «شب طلایی»
- قصهی خانه مادربزرگ/نگاهی به فیلم «شب طلایی»
- یک ریسک بزرگ/ نگاهی به فیلم «شب طلایی»
- تکرار کلیشهها/ نگاهی به فیلم «شب طلایی»
- رونمایی از لوگو و تیزر فیلم سینمایی «شب طلایی»
- نمایش ۱۰ فیلم مرمت شده از گنجینه سینمای ایران در چهلمین جشنواره فیلم فجر
- نام فیلم پسرحاتمیکیا تغییر کرد
- تعبیر یک رویا/ نگاهی به «خواب ابراهیم»
- مهدویان: مخملباف و حاتمیکیا فیلمسازان مهمیاند، اما من هیچکدام آنها نیستم/ تماشاگر باید خشونت را از عمق جانش تجربه کند
- یادداشت ابراهیم حاتمیکیا برای صادق صفایی/ راز ماندگاری نقش نوذر در «از کرخه تا راین»
- پایان فیلمبرداری فیلم «شمش طلا»
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- برگزاری دوازدهمین کارگاه بینالمللی تئوری اطلاعات و مخابرات با حمایت همراه اول
- این هنر و تجربه آنتی ویروسی ست بر فیلم های به هرقیمت مسخره
- جشنواره «هاتداکس» در ایستگاه پایانی؟/ گرفتاریهای تهدید کننده
- رخشان بنیاعتماد و روبن اوستلوند در مجمع سرمایهگذاران بازار فیلم کن
- نظارت سازمان سینمایی به نمایش آثار سینمایی خارجی در پلتفرمها
- پل استر درگذشت
- رامین حسینپور بهترین آهنگساز فستیوال لسآنجلس شد
- رقابت ویژه چند فیلم و تعطیلی یک روزه سینما
- «پر» در جشنواره ورونژ روسیه نمایش داده میشود
- مسعود اسکویی درگذشت
- برگزیدگان جشنواره فیلم پکن معرفی شدند/ تجلیل از چن کایگه با حضور ییمو
- «سیم خاردار» در کازابلانکا
- راهیابی مستند «دوربین فرانسوی» به جشنواره ارمنستانی
- نمایشگاه نقاشی «درخت جان» در گالری کاما
- رضا شیخی فیلمبردار سینمای ایران درگذشت
- پایان فیلمبرداری «خالد» در زیگورات
- معرفی آثار راه یافته به بخش فیلمنامه جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی
- امیر جدیدی، منصور بهرامی میشود
- زیر پوست شهر/ نگاهی به سریال «افعی تهران»
- هیات داوران جشنواره فیلم کن معرفی شدند/ گلادستون، کورئیدا و بایونا در فهرست
- هفته دوم «مجنون آن لیلی» هم به سانس فوقالعاده رسید/ «فین جین» پرمخاطب ترین نمایش عمارت نوفللوشاتو شد
- حسام منظور به سراغ دراکولای برام استوکر میرود
- بزرگداشت بهرام شاه محمدلو برگزار میشود
- ده جایزه جشنواره هندی برای «انتقام تیرهروزان» ایرانی/آمریکایی
- بستههای مکالمه پرتخفیف همراه اول بهمناسبت روز ملی خلیجفارس
- به تو هم سخت میگذرد؟/ نگاهی به فیلم «منطقه تحت نظر»
- معرفی پروژه جدید کارگردان «باربی»؛ گرتا گرویگ «نارنیا» را میسازد
- معرفی داوران جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی
- اختتامیه دومین دوره جشنواره «عروسکخونه»/ پیشکسوتان و فعالان عرصه کودک به سمت احیای نمایشهای عروسکی میروند
- عسگرپور: از جانب مدیران کم تسلطِ سطحینگر، مورد حمله قرار میگیریم که شما از فروش فیلمها خوشحال نیستید/ از کجا به کجا رسیدیم!