سینماسینما، مهرداد احمدپور-تورنتو: همان اول صبح حین وارد شدن به سالن سینما استاد سابقم در دانشگاه رایرسون را دیدم، آقای مارک گلسمن سردبیر ۸۵ سالهی مجله معتبر کانادایی P.O.V که برای دیدن تفریق ساخته مانی حقیقی به سالن آمده بود.
این را دیگر هر جشنوارهرویی میداند که همصحبتی با آدمها و بحث راجع به فیلمهایی که این روزها دیدهایم تا چه اندازه میتواند لذتبخش باشد. گلسمن داشت با هیجان زیادی از شباهت فیلم دیشب پارک چان ووک (عزم رفتن) با سرگیجه میگفت. از این که فیلم چقدر از لحاظ فرمی و حتی روایی وامدار هیچکاک است و من از علاقهام به سینمای معاصر کره و راستش ته دلم هم خوشحال بودم از اینکه چنین آدمی این ساعت صبح برای دیدن فیلمی از سینمای ایران که کیارستمی و پناهی هم نیست تا این حد بیتاب و کنجکاو است.
از فیلم دقایقی میگذشت که در گوشم گفت
What an interesting start
و بعد از نیمساعت دیگر
Such a beautiful acting!
تفریق همان چیزی است که سالها پیش، از «شاید وقتی دیگر» انتظارش را داشتم و نشده بود. با تمام احترامم به بیضایی، آن فیلم به نظرم پس از کشف معما، بیدلیل اغراقآمیز و کلیشهای میشد و حالا پس از سالها تفریق داشت آن خط داستانی جذاب را به ایدهای بسیار جالب توجه پیوند میزد؛ این که چه میشود اگر روزی کسی را با ظاهری کاملا شبیه یار همیشگیام پیدا کنم که خودش نیست، در واقع خود روز اولش است، بدون تمام آن دلزدگیها و خستگیها که نتیجهی ناگزیر رابطه درازمدت است؟ چه میشود واقعا؟
دستاورد فیلم آنجاست که از ظرفیتهای بالقوهی این ایده، درست و به اندازه استفاده میکند و همانند پذیرایی ساده به پایانی درست و تماشایی ختم میشود.
بازی ترانهعلیدوستی و نوید محمدزاده و شیمیِ دائما متغیر بین این دو در فیلم باورنکردنی و در حد یک دستاورد برای سینمای ایران است.
فیلم که تمام شد استاد برگشت و گفت:
Wow! What an interesting diverse cinema!
خوشحالم که در این سینمای نحیف هنوز هم چنین فیلمهایی ساخته میشود.
دو
عنوان فیلم “ملوان من, عشق من” آخرین ساخته کلائوس هارو فیلم ساز فنلاندی، پنجاه درصد داستان فیلم را لو میدهد. چیزی برای پنهان کردن نیست. کاپیتانی بازنشسته که درعنوان فیلم متواضعانه ملوان خطابش میکنیم عاشق زن مسنی میشود که دختر کاپیتان برای سامان دادن به زندگی خاک گرفته و مگسگذاشتهاش استخدام کرده است. فیلم درباره عشق در کهنسالی است و عصاره حیاتی که عشق به کالبد بیجان میدمد. همینقدر رو و مستقیم. حتی از این هم مستقیمتر، آنقدر که خانه کاپیتان که در نقطه دور در جزیره رویایی ولی ابری در آشیل ایرلند قرار دارد بعد از عاشق شدن کاپیتان ناگهان آفتابی میشود. سیبها میرسند انگار که جنوب اسپانیاست و آتش در شومینه چوبی خانه روشن میشود و صفحههای موسیقی پخش میشوند. پیام روشن است. عشق پیری گر بجنبد، خیلی هم خوب است. شاید برای همین بود سالن پر بود از زنان و مردانی که همسن کاپیتان و معشوقش بودند و برای عشوهگری آن دونفر که معلوم نیست چرا انقدر ناشیانه تصویر شده بود هورا میکشیدند. داستان عشق کاپیتان ولی داستان لایه اول فیلم است.
لایه دوم فیلم روایت میانسالی بود. میانسالی دختر کاپیتان گریس. گریس زنی چهل ساله که شروع فیلم با تراپی او آغاز میشود. زنی میانسال که دیده نمیشود با اینکه تلاش میکند دیده شود. به پدرش محبت میکند ولی معلوم است پدرش را نبخشیده. او عبوس است. عنق بودن او هم مثل عشق کاپیتان با نشانههای رو و مستقیم تصویر میشوند. لباسهای خاکستری و سبز تیره، ژاکت تنگ دور تنش پیچیده و موهای ساده بافته شده نه آنطور در عکسی که شوهرش به نشانه روزهای سرخوشی زندگیشان به دیگران نشان میدهد افشان و مواج. گریس بدون هیچ پیچیدگی و بسیار مستقیم زن خسته و افسردهای است که کارش را درست انجام میدهد. مراقب پدرش است. پرستاری خوب است و همسری بد. همان وقتی که پدرش عاشق شده و زیر آفتاب زرد رنگ سیب میچیند شوهرش ترکش میکند و این تکرار همان زندگی است که بر مادرش گذشته. فیلم تلاش گریس است برای دیده شدن و بخشیدن. برای دوست داشته شدن.فیلم برخلاف اسمش بیشتر داستان گریس است. گریس که صحنه آخر فیلم که پیراهنی زرد پوشیده و عکس خودش و پدرش را از دیوار به یادگار برمیدارد. گاهی مرگ فقط اثر کند.
کلائوس هارو قبل نمایش فیلم “ملوان من، عشق من” گفت بدبینی فنلاندی باعث شد که تمام مدت پیشساخت و ساخت فیلم صدایی در سرش تکرار کند این فیلم خوب نخواهد شد. این فیلم افتضاح خواهد شد. بعد از اینکه ساخت فیلم به پایان رسیده و دیده که بد هم نشده دوباره صدایی توی سرش فریاد زده تیف این رو قبول نخواهد کرد . تیف این فیلم را قبول نخواهد کرد و با خنده اضافه کرد ولی اینطور هم نشد.
برای روز دوم همین دو فیلم بساست، با عجله سعی میکنم خود را به مهمترین اتفاق جشنواره برسانم. به نمایش پریمیر فیلم The Fabelmans استیون اسپیلبرگ. سعی میکنم بین آن همه عکاس و خبرنگار جای مناسبی برای خودم دستوپا کنم. هنوز چیزی نشده خسته شدهام. چشمانم را میبندم و نمایی از فیلم تفریق را به خاطره میآورم، نمایی که یادآور رضاموتوریست. عجب ادای دین درست و به موقعی بود!

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- «هفت روز» به جشنواره تورنتو میرود
- رهایی در اوهام/ نگاهی به فیلم «تفریق»
- «تفریق»؛ معلق میان پرسشهای ناتمام
- انتقاد اسپایک لی از منتقدانی که فیلمش را موجب شورش خواندند
- شروع جشنواره تورنتو با ستاره کمتر، ماسک بیشتر و فیلم آخر میازاکی
- «تفریق»؛ به علاوه باران
- رقابت دو فیلم برنده نخل طلا؛ «آناتومی یک سقوط» در روز اول اکران از «پارازیت» پیشی گرفت
- معرفی برگزیدگان جشنواره ملبورن/ جایزه اول به فیلم سنگالی رسید
- نمایش فیلمهای هشت سینماگر ایرانی در جشنواره ملبورن
- گزارشی از موقعیت سینمای ایران در فرانسه به مناسبت اکران فیلم «تفریق»
- با فیلم زندگینامهای «فابلمنها»؛ اسپیلبرگ جایزه اصلی جشنواره تورنتو را برد
- سینماسینما/ گزارشی از ششمین روز جشنواره فیلم تورنتو/ از کارتل قانونی مواد مخدر تا چیپ در مغز
- سینماسینما/ گزارشی از چهارمین روز جشنواره فیلم تورنتو/ از نامهای به سینما تا ساعتهای دالی
- سینماسینما/ گزارشی از سومین روز جشنواره فیلم تورنتو/ از سوگواری تا مفهوم مرگ و زمان
- سینماسینما- گزارشی از اولین روز جشنواره فیلم تورنتو/ آغاز با «مثلث اندوه»؛ متاثر از مرگ بازیگر
نظر شما
پربازدیدترین ها
- انتقاد صریح کمال تبریزی و علیرضا رییسیان از بهرام رادان
- مرگ ناگهانی و غم انگیز بازیگر خردسال فیلم یه حبه قند
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- صحبتهای رئیس هیئت داوران جشنواره برلین/ همه فیلمها سیاسیاند
- از دنیای عجیب، اما نه چندان عجیب سینما/ کارگردانانی که نمیتوانند اجاره خانهشان را بدهند
آخرین ها
- جایزه بزرگ اسکار کسبوکارهای خاورمیانه به همراه اول رسید
- دو تصویر از تاریخ دوبله ایران
- جشن ۱۹ سالگی کانون ادبی زمستان برگزار شد؛ اهدای مدال سال به شهره سلطانی و مهدی یغمایی/ ایرج مهدیان تجلیل شد
- «مسیح پسر مریم» مینی سریال شد
- معرفی نخستین برندگان جشنواره برلین؛ جایزه بزرگ بخش مسابقه نسل به فیلم ایرلندی رسید
- در برنامه «خط فرضی» مطرح شد؛ خستگی از ما به نسل بعد از ما منتقل شده/ در زیر زمین، شهر دیگری وجود دارد
- نگاهی به سریال تاسیان؛روزی روزگاری ایران
- معرفی پلتفرمهای هوشمند سلامت همراه اول بهعنوان اپلیکیشنهای برگزیده
- انتقاد سازندگی از گفتوگوی کمال تبریزی با ایسنا/ داوران بر اساس مصلحت رای دادند نه کیفیت
- وداع با صدای ماندگار دوبله؛ بدرقه منوچهر والیزاده به خانه ابدی/ دوبلوری بدون جایگزین
- لوئیس بونیوئل فیلمساز در تبعید و صدو بیست و پنج سالگی
- فوت یک هنرمند پیشکسوت؛ عبدالرضا فریدزاده درگذشت
- شاهپور هنوز هست
- فیلمی در نوبت عید فطر به اکران اضافه نمیشود/ اسعدیان: پیشنهاد شورای صنفی نمایش برای بلیت، بیشتر از ۱۰۰ هزار تومان بود
- از دنیای عجیب، اما نه چندان عجیب سینما/ کارگردانانی که نمیتوانند اجاره خانهشان را بدهند
- با دستور وزیر ارتباطات، پروژههای ارتباطی همراه اول در روستاهای استان قزوین افتتاح شد
- جشنواره علیه جشنواره
- جایزه تجلی اراده ملی جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- گامی دیگر در جهت حذف سینما از سبد خانوادهها/ افزایش قیمت بلیت؛ ضربه مهلک به سینمای ایران
- مدیرعامل بهمن سبز: چه کسی بلیت ۲۲۰ هزار تومانی پیر پسر را میخرد؟!
- انتقاد صریح کمال تبریزی و علیرضا رییسیان از بهرام رادان
- اعطای تندیس «سازمان سبز برتر» به همراه اول
- پنجمین دوره «طرح پژوهانه همراه» با حمایت از دانشجویان نخبه کلید خورد
- نگاهی به سریال «جانسخت»؛ منتظر غافلگیری بمانیم یا نه؟
- کنسرت نمایش «ژن زامبی» از فردا میآید/بلیت ۵ روز اول به پایان رسید
- «نبض» روی میز تدوین
- نسخه ویژه نابینایان «مادیان» با صدای رعنا آزادیور منتشر میشود
- منوچهر والیزاده درگذشت
- ۱۲ نقشی که برنده اسکار شدند اما قرار بود به بازیگران دیگری داده شوند
- آیا باید از اینفلوئنسرها ترسید؟