تاریخ انتشار:1402/08/14 - 15:26 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 191539

سینماسینما، آرش عنایتی

روایت فیلم «چه کسی برایت آواز می‌خواند» که برمبنای رویدادی حقیقی از زندگی خواننده‌ای ژاپنی ساخته شده، فیلمی است اسپانیایی که داستان خواننده‌ی زنی را روایت می‌کند که پس از مرگ مادرش توان خواندن را از دست داده است. فیلم اما هم‌چنان که از عنوان‌اش هویداست پاسخ به پرسشی هستی‌شناختی است که مباحث بی‌نظیری -در سینما- در خصوص هویت و موجودیت رابطه‌ی هنرمند و دوست‌دارش را پیش می‌کشد. جایی که سوژه و ابژه هم‌نشین و بر جای هم می‌نشینند و از پسِ هم‌نشین شدن این دو، فضایی به کل متفاوت خلق می‌شود. فضایی که به ظرافت از طریق میزانسن و دکوپاژ ترسیم می‌شود( برای نمونه، در فلو فوکوس از لی‌لا به وی‌یولتا و از گریه‌ی اولی به خنده‌ی دومی و ترکیب این دو). انتخابِ نام‌هایی با معنایی مشابه(لی‌لا و وی‌یولتا در زبان اسپانیایی) و ظاهری شبیه به هم (وجود کلاه‌گیس برای وی‌یولتا و آشنایی‌اش بر لب ساحل دریا) هم ارزی دو کاراکتر را سبب می‎‌شود و در مواجهه‌ی نخست، ظاهرا کاراکتری با بیماری روانی دوشخصیتی را متجسم می‌سازد لیکن با گسترش روایتِ، کاراکترها هر یک مسیری به کل متفاوت از دیگری را طی می‌کنند. روایتی از فروپاشی و تلّاشی مادرِ یکی و دخترِ آن دیگری. یکی گذشته را فدای حال می‌کند و آن یکی آینده را به مسلخ اکنون می‌آورد. از دختری که مادرش را قربانی می‌کند تا مادری که دختر را به قربان‌گاه می‌برد. سیر دوار داستان نیز به زیبایی اثر افزوده است از خودکشی ابتدایی در دریا تا تکرارش در پایان. حرکت مدوری که در طراحی حرکات دوربین در نماهای فیلم هم نمود یافته است(حرکت دوربین در کنسرت پایانی و تغییر از وی‌یولتا به لی‌لا و برکشیدن و گویی شکوفاشدن لی‌لا پس از تعظیم و تشویق جمعیت به درستی ارتباط و تغییر پیاپی سوژه و ابژه را پیش می‌کشد) اگر لباس لی‌لا کفنی برای وی‌یولتا است در عوض، حضور و وجود وی‌یولتا سبب شکوفاشدن لی‌لا می‌شود. شیطنت کارلوس ورموت(کارگردان فیلم) در عنوان کنسرتی که در پس‌زمینه دیده می‌شود، روزها و هفته‌ها پس از دیدن فیلم هم آتش بحث را در اذهان مخاطبان‌اش هم‌چنان گرم و سوزان نگاه می‌دارد.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها